غلامحسين بهبودی
کتاب دزفول (گزارشی از شهر مقاوم دزفول در جنگ شهرها ۱۳۶۷- ۱۳۵۹) یکی از جدیدترین آثاری است که اخیراً توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده و به قلم عبدالرضا سالمینژاد به رشته تحریر درآمده است. سالمینژاد که خود از اهالی دزفول است، پیشتر نیز کتاب «الفدزفول» با موضوع مقاومت مردم دزفول در برابر بمباران دشمن بعثی را منتشر کرده بود. به مناسبت چهارم خرداد روز مقاومت، روز دزفول نگاهی به داشتههای کتاب دزفول در جنگ شهرها میاندازیم.
کتاب پیشرو را باید یکی از جامعترین تلاشها در جهت معرفی مقاومت مردم دزفول در برابر حملات وحشیانه بعثیها دانست. نویسنده در مقدمه کتاب نیز آورده است که «تلاش شده تا دزفول در جنگ شهرها مورد بازبینی و واکاوی قرار گیرد» از اینرو پیشینه تاریخی، اجتماعی و فرهنگی این شهر از دیرباز تاکنون موضوع فصل اول کتاب قرار میگیرد تا خواننده پس از آشنایی با دزفول، مردم و تاریخش، در فصلهای بعدی بهتر پی برد که چرا دزفولیها در طول هشت سال دفاع مقدس در برابر بمباران وحشیانه دشمن ایستادند و مقاومت کردند.
شاید برای خوانندهای که علاقهمند به حوزه دفاع مقدس است، این کتاب از فصل دوم جذابتر باشد! در این فصل است که به مبانی نظری و تاریخچه جنگ شهرها در دفاع مقدس پرداخته میشود و یک تعریف کلی از مفهوم جنگ شهرها ارائه میشود. آنطور که از مطالب این کتاب برمیآید، جنگ شهرها در تاریخ ۲۳ بهمن ماه ۱۳۶۳ شروع میشود. آنجا که ایران در برابر چهار سال بمباران بیامان دشمن، برای اولین بار سه شهر عراق را بمباران میکند و متعاقب آن رسانهها از آغاز جنگ شهرها سخن به میان میآورند.
فصل سوم کتاب را باید فصل اصلی آن دانست. جایگاه دزفول در جنگ شهرها از این فصل به بعد مورد بررسی قرار میگیرد: «دزفول از نظر اولویت نیز در صدر تهدیدات دشمن قرار گرفته و تا پایان جنگ جایگاه اول را به خود اختصاص داده بود، به طوری که در بیانیههای ارتش بعث عراق در هنگام تهدیدها و هشدارها در ردیف «الف» دشمن قرار داشت.» «کتاب دزفول در جنگ شهرها» تشریح میکند که چطور این شهر در پنج مقطع مختلف مورد حمله دشمن قرار گرفته است. مقطع اول که طولانیترین مقطع آن نیز است، از شروع جنگ تا ۲۲ خرداد ۱۳۶۳ اتفاق افتاد و بیشترین تلفات جانی و مالی را بر دزفولیها تحمیل کرد. مقطع دوم از ۱۴ بهمن ۱۳۶۳ تا ۱۸ فروردین ۱۳۶۴ ادامه داشت. مقطع سوم از چهارم خرداد ۱۳۶۴ تا ۹ تیرماه ۱۳۶۴ بود و مقطع چهارم نیز از ۲۰ مرداد ۶۵ تا ۲۸ بهمن ۱۳۶۵ صورت گرفت. نهایتاً مقطع پنجم آن از ۱۹ مرداد ۱۳۶۶ تا ۳۱ فروردین ۱۳۶۷ بود. در تمامی این موارد نیز آغازکننده و پایان دهنده حملات رژیم بعث عراق بود.
بعد از ذکر مقاطع پنجگانه، نویسنده به تشریح هر کدام از آنها میپردازد. در این بخش به آمارهای جالبی برمیخوریم که شاید در منابع دیگر کمتر به آن اشاره شده باشد: «دزفول برای اولین بار در ۵ مهرماه ۱۳۵۹ مورد حملات توپخانهای، در هفتم مهرماه مورد حملات هوایی و در ۱۶ مهرماه مورد حملات موشکی قرار گرفت. در این مقطع بیشترین تلفات جانی و مالی را هم نسبت به دیگر شهرها متحمل شد.»
یک امتیاز شاخص کتاب دزفول در جنگ شهرها، تحقیقات شفاهی و میدانی است که نویسنده انجام داده و در مقدمه کتاب نیز به آن اشاره شده است. در بخشی از کتاب به نقل از عبدالحسین کلولی، یکی از شاهدان عینی میآورد: «برادرم غلامحسین از آبادان به دزفول و به منزل ما آمده بود. شب ساعت تقریباً ۱۰ و نیم بود که ناگهان آسمان روشن شد و انفجار مهیبی همراه با ترکش آهن و آجر به منزل ما در خیابان ۳۰ متری شریعتی فرود آمد. هوا تاریک شد و شیشههای منزل ما شکست، در و پنجرهها درهم پیچید.»
در یک نگاه کلی این کتاب مملو از آمارهای بکر و دست اول در خصوص مقاومت مردمی دزفول است که در منابع دیگر کمتر به آنها برمی خوریم. این آمارها را گزارشهای مردمی پربارتر میکند و بر لطف کتاب میافزاید. پایان بخشی از کتاب را با هم مرور میکنیم:
«مقارن ساعت ۱۰ و نیم صبح روز سوم مهرماه ۱۳۶۵ دیوار صوتی بر فراز دزفول و هفت تپه به طور همزمان توسط هواپیماهای ارتش بعث شکسته شد. در ۱۳ مهرماه نیز یک واحد اقتصادی در دزفول مورد حمله هواپیماهای دشمن قرار گرفت که منجر به شهادت یک نفر و مجروحیت ۱۵ نفر شد... در اول آبان ۱۳۶۵ توسط پزشکان متخصص بمبی خوشهای از پای رزمندهای در بیمارستان افشار دزفول خارج شد. این اقدام توسط دو تیم پزشکی و نظامی صورت پذیرفت. کارشناسان نظامی موفق شدند بمب را در ران رزمنده خنثی کنند.»