اوضاع جالبي است، قرار است قانوني كه تصويب شده در كشور به مرحله اجرا درآيد. از روزي هم كه اعلام شده با استقبال و بهبه و چهچه همه روبهرو شده، اما بهرغم اينكه تنها يك ماه به مهلت پاياني آن باقي مانده، هنوز هيچ اقدامي صورت نگرفته است.
اين هيچ حداقل در ورزش اتفاق افتاده، جايي كه برخي از مدتها قبل ميگفتند آماده رفتن هستند و حتي جا را براي مديران آينده تميز كردهاند، اما هنوز دودستي به ميز و صندليشان چسبيدهاند. برخي ديگر هم اصلاً انگار نه انگار، تازه ادعاي جواني و كار بيشتر هم دارند و بدتر اينكه قانون مصوب شده داخل كشور را به اسم دخالت در امور فدراسيونهاي ورزشي به گوش جوامع بينالمللي رساندهاند تا اگر قرار بر نبودن آنها باشد، ورزش ایران با خطر تعلیق روبهرو شود.
نكته جالب توجه ديگر در خصوص آنهايي كه مشمول قانون منع به كارگيري بازنشستهها ميشوند اينكه از نوع برخوردها و حرفهاي آنها كاملاً پيداست كه چقدر از تصويب اين قانون و مسببان تصويب آن ناراحت هستند تا جايي كه اعلام ميكنند از وزارت ورزش بابت اين مسئله گلايهاي ندارند، چون وزارت صرفاً اجراكننده است و قانون جاي ديگري تصويب شده است.
مشكل امروز ورزش كشور درست همينجاست، جايي كه آقايان پا به سن گذاشته و بعضاً امتحان پس داده، حاضر نيستند جاي خود را به جوانترها بدهند و تازه مدعي هستند كه اين قانون و تصويب و اجراي آن نوعي توهين به آنهاست.
البته وقتي يكي از مديران بازنشسته كه مدتهاست از رياست در ورزش دور است، ادعا ميكند كه بايد از او استفاده و تجربياتش به كار گرفته شود، آن هم در سطح مديريت، طبيعي است بقيه كه هنوز در مسند مديريت هستند، نخواهند دل بكنند و دودستي به ميز رياستشان بچسبند.
بازنشستهها اين روزها قانون را آنطور كه دوست دارند تفسير و تعبير ميكنند. اجراي قانون منع بهكارگيري خوب است، اما تا آنجايي كه جايگاهشان را با خطر روبهرو نكند، ولي وقتي نوبت به خودشان ميرسد، آن زمان است كه كارشناسان زبدهاي ميشوند كه ورزش كشور نبايد به راحتي آنها را از دست بدهد.
نوبت اجراي قانون كه ميرسد به آنها برميخورد و اجراي قانون را توهين به خود تلقي ميكنند و با ايجاد سروصدا و حاشيه سعي دارند به همه بقبولانند كه نگاه جامعه به آنها نگاه به يك مجرم يا مفسد است، در حالي كه اينطور نيست. اين افراد تنها به خاطر اينكه بازنشسته شدهاند بايد بروند. بايد بروند تا نيروي جوانتر، شادابتر، پوياتر و بابرنامهتر از آنها سر كار بيايد تا ورزش كشور رو به جلو حركت كند. با اين حال گويا همين آقايان زيادهطلب كه مدعي كارشناسي و تجربه در ورزش هستند حالا تبديل به چوبي شدهاند كه ميخواهد لاي چرخ ورزش قرار بگيرد و حركت آن را متوقف كند، غافل از آنكه اين چوب اينقدر فرسوده است كه لاي چرخ دندههاي ورزش و محكم بودن قانون خرد خواهد شد. البته ممكن است خللي كوچك در حركت ورزش ايجاد شود، اما در نهايت نميتواند ضربهاي به آن بزند.
پس بهتر است آقايان بازنشسته محترم با عزت و احترام پستهاي رياست خود را ترك و جايشان را به جوانترها بدهند. اينگونه است كه شايد، البته شايد بتوان از تجربهاي كه مدعي داشتن آن هستند، استفاده كرد.