منيژه حكمت مثل هميشه ژست دفاع از حقوق زنان گرفته و جالب است كه اين بار اين ژست گرفتنها را با ادعاهاي زباني درباره وجود مافياي اقتصادي در سينما پيوند زده تا توجه بيشتري جلب كند و لابد خود را در مقام مظلوم سينماي ايران بنشاند اما اين دومي با توجه به سابقه او در چسبيدن به سياست و متعلقات اقتصادي آن وصلهاي است كه زيادي ناجور است.
«جاده قديم» عليالظاهر ميخواهد درباره شهامت گزارش دادن در مورد سوءقصد جنسي به زنان و دختران آگاهي بدهد. مينو با بازي مهتاب كرامتي شب عيد سوار خودروي يك مسافركش ميشود و مرد راننده او را به جادهاي فرعي برده و پس از ضرب و شتم مورد تجاوز قرار ميدهد.
ادامه فيلم داستان چالش زن با خاطره دهشتناكي است كه براي او رقم خورده و او را تبديل به زني منزوي و بيمار كرده است. در اين ميان خانواده زن شامل شوهر، دختر و پسرش نيز به طور طبيعي با اين چالش دست و پنجه نرم ميكنند و در نهايت زن با همكاري و مديريت همسرش با بازي آتيلا پسياني به اين جمع بندي ميرسد كه موضوع را از طريق قانوني دنبال كند.
يك پيراهن براي يك دكمه
اصليترين مشكل فيلم اين است كه فيلمساز در تعيين تكليف ژانر براي اثرش بلاتكليف مانده است. معلوم نيست ما قرار است با يك ملودرام هيچكاكي طرف باشيم كه دلهره و كشمكش داستاني در آن حرف اول را ميزند يا قرار است يك مسئله درباره زنان را در قالب سينماي موسوم به سبك اجتماعي شاهد باشيم يا اثري خانوادگي كه بتوان آن را به همراه اعضاي مختلف خانواده ديد. جاده قديم در واقع هيچ كدام از اينها نيست چون اساساً تكليف فيلمساز با ماجرا و داستانش معين نشده است. او دكمهاي داشته كه قصد كرده براي آن يك پيراهن بدوزد اما يك قباي رنگ و رورفته و مندرس بيشتر از كار درنيامده است.
در «جاده قديم» موضوع تجاوز جنسي به داستاني كه روايتي بيقواره دارد الصاق شده است. در بخش اعظمي از طول فيلم با رفت و آمدها و صحنههايي روبهرو هستيم كه داستان را پيش نميبرد چون اساساً فراز و فرودهاي دراماتيك جايي در فيلم ندارند و مانند اغلب قريب به اتفاق آثار ايراني فيلمنامهاي قابل اعتنا وجود نداشته ولي فيلمساز به دليل جهل بر اين موضوع كه فيلمنامهاش ظرفيت و قابليت ساخت فيلم را ندارد، كار را كليد زده است. سينماي ايران هم كه اساساً از داشتن مشاوران زبده براي سناريو بيبهره است و كمتر پيش ميآيد فيلمسازي به اهميت واقعي متن وقوف لازم داشته باشد.
منيژه حكمت اساساً نيازي نديده به اين موضوع فكر كند كه چه قلابي بايد ايجاد كند تا مخاطب به واسطه آن فيلم را با اشتياق دنبال كند. تنها چيزي كه به آن دست يازيده اين است كه قاتل چه كسي ميتواند باشد و گرهگشايي از اين موضوع هم به قدري آبكي از كار درآمده كه پايانبندي آب سردي شده روي مخاطب.
بدون تكنيك، بدون ساختار
فيلمساز در كارگرداني هم بياندازه نااميدكننده نشان داده است. در فيلم نه حركت قابل توجهي از دوربين قابل مشاهده است نه تمهيد خاصي از پلانبندي قابل رؤيت است و نه حتي قواعد كلاسيك و بديهي سينما درست سرجاي خود قرار گرفته است، حتي بازيها نيز در پايينترين سطح خود قرار دارند. آتيلا پسياني لزومي نديده براي ايفاي نقش مردي كه همسرش با واقعهاي چون تجاوز جنسي دست و پنجه نرم ميكند زحمت زيادي به خود بدهد چراكه كارگردان به همان اندازه كه نگاهش به فيلمنامه سطحي است توقع يك بازي گيرا و خيره كننده از بازيگرانش را هم نداشته است، به همين نسبت مهتاب كرامتي با همه جديتي كه به خرج داده يكي از كمفروغترين بازيهاي خود را در جاده قديم ارائه داده است.
حال و با وجود اين همه بيكيفيتي هنري اينكه فيلمساز فكر كند با برپايي شوهاي مختلف از جمله برنامه مضحك پوشيدن لباس مشكي به تقليد از زنان هاليوودي ميتواند نگاهها را به خود جلب كند و ضعف ساختاري و تكنيكي فيلمش را بپوشاند، نوعي به جاده خاكي زدن تلقي ميشود.
در واقع هيچ كس عوامل سراپا مشكيپوش فيلم جاده قديم در جريان نشست خبري جشنواره فجر را جدي نگرفت و به اين بازي بچگانه وقعي ننهاد چراكه اين توهم در تقليد كوركورانه از جنبش زنان هاليوودي ضد تجاوز جنسي در سينماي ايران هيچ قرينهاي ندارد و اينگونه قرينهسازي در سينماي ايران از ميان خود سينماگران هم مشتري نخواهد داشت، ضمن اينكه جامعه ايران نيز به نسبت جوامع غربي از كمترين ميزان آمار سوءقصد جنسي عليه زنان برخوردار است.
مسئلهسازي دروغين براي زنان
در واقع آنچه منيژه حكمت قصد مسئلهسازي آن را در سينماي ايران داشته مسئله جامعه ايران نيست. اينكه در ايران جنبشي از سوي زنان سرشناس و غيرسرشناس از هيچ طبقهاي براي احقاق امنيت جنسي در جامعه به وجود نيامده و شكل نگرفته ناشي از اين است كه اساساً مسئلهاي به آن شكل كه در جوامع غربي رخ داده در ايران وجود ندارد و حالا فيلمساز با سياهپوشكردن عوامل فيلمش دارد آرزوي خود را درباره جامعه ايران بروز ميدهد.
بهطور قطع اگر موضوع فيلم جاده قديم مسئله جامعه ايران بود اين فيلم در گيشه با استقبال زنان روبهرو ميشد ولي بيرغبتي و بياعتنايي زنان به جاده قديم نشان ميدهد تير خانم فيلمساز به سنگ خورده است.
كارگردان جاده قديم حتي به اندازه اصغر فرهادي در فيلم فروشنده نيز با خود و مخاطبش صداقت ندارد. فرهادي در فيلم فروشنده درصدد تعميم موضوع تجاوز جنسي به عنوان يك معضل در جامعه ايران نبود و صرفاً از اين موضوع براي خلق داستان خود و البته برخي تناقضها و چالشهاي اجتماعي جامعه ايران بهره برده بود اما اينكه اين موضوع بخواهد دستمايه ساخت فيلم ديگري صرفاً به انگيزه القای نبود امنيت جنسي براي زنان ايراني در جامعه قرار بگيرد، از نطفه تجربهاي شكست خورده تلقي ميشود.