یادش بخیر بچه که بودیم غروبها تو کوچه با بچههای محل جمع میشدیم و گل کوچک و هفت سنگ بازی میکردیم. مادرها هم همراه زنهای همسایه جلوی یکی از خانهها جمع میشدند و زیراندازی پهن میکردند و بساط سبزی پاک کردن با چاشنی اطلاع رسانی (و اندکی غیبت) را به راه میانداختند! کلاً اخبار محلهها در همین دورهمیهای دم دری جابهجا میشد. در همان زمان همین دورهمیهای دم دری حکم خبرگزاریهای امروزی را داشت، اما این بساط غیبتگویی به رغم جمع شدن دورهمیهای کوچه، همچنان ادامه یافت و فقط شکلش عوض شد.
کمکم با پیشرفت تکنولوژیهای ارتباطی و تغییر سبک زندگی و رفتاری افراد جامعه، بساط این دورهمیهای دم دری جمع شد و به ساعتها پای تلفن نشستن تغییر شکل داد. در این مقطع زمانی زنان خانواده ساعتها تلفن به دست در خانه در حال حرکت بودند و همانطور که صحبت میکردند به کارهای خانه هم رسیدگی میکردند. بعد از گذشت مدتی تلفنهای سیم دار جای خود را به این تلفنهای بیسیم داد و کار را برای خانمهای خانه راحتتر کرد و به ساعتهای صحبتهای تلفنی هم اضافه شد. بعد از گذشت مدتی تلفنهای همراه اختراع و این روند صحبتهای تلفنی راحتتر شد و دیگر در هر زمان و هر جایی که بودند میتوانستند صحبت کنند. تا این دوره زمانی، این دورهمیهای دم دری به مکالمات دو نفره تبدیل شده بود ولی کمابیش در برخی محلات هنوز این دورهمیها رایج بود. با شکلگیری شبکههای اجتماعی موبایلی، دوباره همان دورهمیهای سبزی پاکنی دمدری باب شد ولی در شکل و شمایل جدید و امروزی آن. گروههای خانوادگی و دوستانی که در شبکههای اجتماعی تشکیل شده است همان دورهمیهای دم دری است که از هر دری سخنی میگویند ولی اینجا تنور بساط غیبت داغتر است. پرسش اینجاست آیا این اخلاق جمع شدن در کنار هم حال چه به صورت فیزیکی و در یک مکان یا در فضای مجازی فقط مختص ما ایرانیهاست یا در کشورهای دیگر نیز از این دست دورهمیها وجود دارد؟ قطعاً در تمام دنیا گروههای دوستانه و فامیلی وجود دارد که دور هم جمع میشوند و برای ساعتی از کنار هم بودن لذت میبرند یا در شبکههای اجتماعی و دنیای مجازی از اینکه هر روز درباره موضوعی با هم گفتوگو کنند خشنود هستند ولی مطمئنأ موضوعات مورد بحثشان مثل بسیاری از گروههای دوستانه و فامیلی ما ایرانیها غیبت و بدگویی از کسی یا کسانی نیست یا حداقل دوز آن به این پررنگی که در گروههای مجازی فامیلی و دوستانه ما وجود دارد نیست.
متأسفانه دورهمیهایی با چاشنی غیبت و بدگویی و تخریب دیگران بخشی از رفتار اجتماعی ما شده است. سخن از دیگران نقل و نبات مجلس مهمانی و دورهمیهاست و اسباب سرگرمی و خوشگذرانی مهمانان است. حال اگر از تکتک این افراد بپرسیم که آیا دوست دارید حرف شما نقل و نبات مجلسی باشد که خودتان در آن حضور ندارید؟ قطعاً جواب نه است و معتقد هم هستند که در این مجلس از کسی غیبت نکردند و این پشت سر دوست و آشنایی که حرف زدند غیبت نیست و واقعیتها را گفتند! این تصور غلط افراد از این رفتار است که تصور میکنند اصلاً غیبت نکردند در حالیکه حتی خوبی کسی را در زمانی که خودش حضور ندارد بگویید غیبت محسوب میشود، اما هیچکس حاضر نیست بپذیرد که این کار اشتباه است، زیرا میگویند همه این اینگونهاند، همه پشت سر هم حرف میزنند و، چون همه حرف میزنند پس ما هم همرنگ جماعت میشویم. این رفتار ریشه در فرهنگ و رفتار خانوادهها دارد، زیرا بچهها از همان دوران بچگی با این رفتارها بزرگ میشوند و این رفتار به یک امر عادی با این توجیه که هیچ آسیبی به کسی نمیرساند تبدیل میشود و ظاهراً انجام آن نیز هیچ ایرادی ندارد!
به راستی به این دست از افراد باید لقب معتادین به غیبت را داد. معتادین به غیبت همچون سایر معتادها از این کار خود لذت زیادی میبرند. وقتی از کسی حرف میزنند سرخوش و سرحال میشوند و اگر برای یک روز اینکار را انجام ندهند کلافه و سردرگم هستند. با نگاهی به کل جامعه که همه کمابیش آلوده این رفتار هستیم میشود گفت: جامعهای معتاد به غیبت داریم. این در حالی است که آموزههای دینی ما این رفتار را به شدت نهی میکند و غیبت کردن را برابر با خوردن گوشت برادر مرده میداند.
بدون شک این اعتیاد را هم مثل سایر اعتیادها باید ترک کرد. باید برای ترک این رفتار هم کمپهای ترک اعتیاد از غیبت به راه انداخت. چرا همه تصور میکنند اعتیاد به مواد مخدر فقط خانمانسوز است و بنیان خانواده را از هم میپاشد؟ همین رفتار غلطی که بسیاری از ما به آن مبتلا هستیم چه زندگیهایی را که از هم نپاشیده است. چه دوستیهایی را به جدایی نکشانده است. چه نفرتها و کینههایی را که در دلها نکاشته است. اگر با این عینک به موضع غیبت نگاه کنیم به اثرات تخریبی آن که دست کمی از مواد مخدر ندارد پی میبریم ولی، چون همه این کار را انجام میدهیم نسبت به آن کور هستیم.
همه ما انسانها مانند یک کوزه هستیم که از دوران کودکی تا بزرگسالی از محیط اطراف خود اطلاعات، باورها، رفتارها و... را در خود جمع کرده و پر شدهایم یا هنوز در حال پر شدن هستیم. عدهای کورکورانه تابع تمام دریافتهای درست و غلطی که داشتهاند راه خود را ادامه میدهند و عدهای آگاهانه رفتارها و اطلاعات غلط را کنار گذاشته و مسیر درست را انتخاب میکنند ولی اکثر ما مردم بر مبنای همین منطق که همه اینگونه هستند رفتارهای خود را برنامهریزی و به نوعی خودمان را همرنگ با جماعت میکنیم، غافل از اینکه بنا نیست رفتارهایمان تابع رفتارهایی باشد که به آنها اعتقادی هم نداریم. همه ما میدانیم که تغییر رفتار کار بسیار سخت و طاقتفرسایی است، اما ابتدا باید خودمان را در شرایط نقد قرار دهیم و جوانب مثبت و منفی رفتارمان را از یکدیگر متمایز کنیم. اگر کمی مدبرانهتر و آگاهانهتر به رفتارهای روزمره خود نگاه کنیم، میبینیم که به راحتی دروغ میگوییم، به راحتی غیبت میکنیم، به راحتی به یکدیگر تهمت میزنیم و به راحتی سوگندهای دروغین را بر زبان میآوریم و شوربختانه هیچگاه این رفتارها را نقطه منفی زندگی خویش بهحساب نمیآوریم. پس به خودمان دروغ نگوییم و خودمان را گول نزنیم. تلاش کنیم ریاکاری را از شخصیتمان پاک کنیم و به خودمان قول دهیم برای دیگران زندگی نکنیم بلکه با دیگران زندگی کنیم. پس برای تغییر هر رفتار اشتباهی اول باید از خودمان شروع کنیم. اگر هر یک از ما تنها چند حدیث روشن از بزرگان دینمان را فراروی راهمان قرار دهیم به سادگی تبدیل به انسانهایی مؤمن و متعالی خواهیم شد. آنجا که حضرت علی (ع) به فرزندش امام حسین سفارش میکند: «پسرم! تو را سفارش میکنم به تقوای الهی در توانگری و درویشی، حق گویی در خشنودی و خشم، میانهروی در رفاه و تنگدستی، دادگری با دوست و دشمن، کار در نشاط و کسالت، رضایت از پروردگار در سختی و گشایش... پسرم! شری که پایانش بهشت باشد شر نیست و خیری که آخرش جهنم باشد خیر نیست، هر نعمتی جز بهشت، کوچک و هر بلایی غیر از آتش دوزخ سلامت است... پسرم! هر که عیب خویش بیند، عیب دیگران نجوید... هر که پرده دیگران بدرد، عیب خانوادهاش آشکار شود... و هر که خطای خود فراموش کند، خطای دیگران را بزرگ شمارد... هر که به مردم بزرگی فروشد زبون شود... پسرم! کسی که عیبهای مردم را ببیند و خود مرتکب آنها شود احمق است. هر که از هواهای نفسانی صرفنظر کند آزاد است و هر که حسد را از خود دور سازد محبت مردم را جلب کند...»