سرویس سبک زندگی جوان آنلاین- (ترجمه و تنظیم: محمدرضا سهیلیفر) : اینکه والدین چگونه و با چه دیدگاهی در تربیت فرزند خود تلاش میکنند، یک روی مسئله است و آنچه در عمل انجام میدهند روی مهمتر مسئله. ارسطو میگوید: «ما همان چیزی میشویم که بارها و بارها به آن عمل میکنیم.» این جمله چه در مورد خودمان صحبت کنیم یا فرزندانمان، مصداق دارد. درواقع فرزندان ما آن چیزی میشوند که ما بارها و بارها عمل میکنیم.
برخی کارشناسان بر این باورند که والدین ثروتمند، به فرزندان خود یک مزیت بزرگ هدیه کردهاند و آن رشد و تربیت آنها در محلههای بالای شهر است که امکانات بیشتری وجود دارد. البته هر خوانندهای این نظر را نمیپسندد. برخی آن را نسخه تربیتی خوبی نمیپندارند، برخی هم تمایل به تفکیک تربیت و ثروت دارند، بعضی دیگر هم از این نوع تقسیم ثروت اظهار تأسف کرده لیکن اذعان داشتهاند که این تحقیق پشتوانه علمی دارد. عادلانه یا ناعادلانه بودن این موضوع را فعلاً کنار بگذاریم و به جای آن روی چند کار دیگر تمرکز کنیم که تقریباً همه والدین میتوانند روزانه برای بچههای خود انجام دهند. به عبارت دیگر، والدین میتوانند برای بچههای خود اقدامات تربیتی مناسبی را فارغ از ثروت، وضعیت یا شخصیت فردی به کار گیرند. هفت نکته زیر برآیند پژوهشهایی کاملاً علمی درباره تربیت اجتماعی فرزندان است.
۱- از بچهها بخواهیم کارهای روزمره خود را خودشان انجام دهند
اجازه دهیم آنها هم غذا درست کنند، چمن باغچه را کوتاه کنند یا حتی زباله را رأس ساعت مشخص، بیرون بگذارند. این کارها صرفاً برای راحتی والدین نیست، بلکه شیوههایی تربیتی به منظور بهبود زندگی کودکان ما است. دکتر جولی لیسکات هایمز نویسنده کتاب «نحوه تربیت (فرزند) بزرگسال» میگوید: «با ترغیب بچهها به انجام کارهای روزانه، آنها میفهمند که باید این نوع فعالیتها را به عنوان بخشی از زندگی و مسئولیت خود انجام دهند. والدین کودک به جای آن که رفتاری اقتدارگرایانه یا بر عکس سهلانگارانه داشته باشند، باید سعی کنند پدر و مادری مقتدر نزد کودک قلمداد شوند و دنیایی بسازند که در آن کودکشان با احترام به اقتدار والدین رشد کند نه اینکه احساس کند در حال سرکوب شدن است.»
۲ - مهارتهای اجتماعی را به آنها آموزش بدهیم
آیا تا به حال با افرادی از نظر اجتماعی بیدست و پا و کمرو کار کردهاید؟ یک بررسی و تحقیق ۲۰ ساله در «مؤسسه پن و دوک» نشان داده است که بچههای دارای مهارتهای اجتماعی مطلوب در اجتماع موفقیت بیشتری بهدست آوردهاند.
کودکانی که از نظر اجتماعی توانمندتر بودند با همسالان خود همکاری بهتری داشتند، به حال سایرین مفیدتر بودند، احساسات آنها را بهتر درک میکردند و با اتکا به خود، مشکلاتشان را حل و فصل میکردند. در جوانی شانس بیشتری برای اخذ مدرک پیشدانشگاهی داشتند و تا سن ۲۵ سالگی هم موفق به پیدا کردن یک شغل تماموقت شدند؛ در صوتی که بچههایی با مهارتهای اجتماعی محدود چنین توفیقاتی بهدست نیاوردند.
۳ - الگوی عملی تربیتی برای بچهها باشیم
نتایج یک تحقیق نشان میدهد اگر بخواهیم مثلاً بچههایمان به دوره پیشدانشگاهی بروند، ابتدا خودمان باید یک الگوی مناسب باشیم و تحصیلات خود را به پایان برسانیم و در همین حال، به آنها یادآور شویم توقع داریم که آنها تحصیلات خود را از طریق شرکت در دوره پیشدانشگاهی، ادامه دهند.
پروفسور نیل هالفون استاد دانشگاه که روی ۶۶۰۰ نفر از کودکان متولد سال ۲۰۰۱ مطالعه کرده، میگوید: «والدینی که دوره دانشگاه را برای آینده فرزند خود در نظر دارند، بدون توجه به درآمد و سایر داراییهای دیگر، بچههای خود را به سوی آن هدف هدایت میکنند.»
۴ - به بچهها عملاً نحوه رابطه خوب با سایرین را بیاموزیم
برخی از ما، از پدر و مادرانی که ازدواجشان با شکست مواجه شده شنیدهایم که به خاطر بچههایشان تصمیم گرفتند زیر یک سقف با هم بمانند. این تصمیم قابل تحسین است، لیکن مسئله مهم این است که بچهها نیاز دارند در محیطی باشند که ارتباط خوبی بین والدین یا سایر خواهر و برادرها وجود داشته باشد.
تحقیقی ثابت کرده است که اولاً مهمتر از اینکه والدین صرفاً در کنار هم باشند، بچهها در خانهای بدون درگیری بین والدین و خواهران و برادران خود رشد کنند و ثانیاً، بررسی به عمل آمده روی کودکان متولد شده در خانوادههای فقیر نیز حاکی از آن است بچههایی که از مراقبتهای حساس و ضروری والدین در سه سال اول زندگی برخوردار بودند، نه تنها عملکرد بهتری در مدرسه داشتند بلکه در نهایت روابطی سالمتر و پیشرفت تحصیلی بهتری در ۳۰ سالگی خود داشتند.
۵- حساب و ریاضی آنها را تقویت کنیم
خیلیها زمانی را که مادرشان با آنها جدول ضرب کار میکرد، به یاد دارند؛ «سه نه تا؟ دو شش تا یا پنج پانزده تا؟» مهارت خواندن برای بچهها مهم است، اما آموختن مهارتهای ریاضی به آنها هم بسیار مهم است. طبق یک بررسی گرگ دانکن از دانشگاه نورث وسترن با مطالعه روی ۳۵ هزار کودک خردسال دریافت که مهارتهای ریاضی در کودکی نه تنها به پیشرفت ریاضی آنها در آینده ختم میشود، بلکه در مهارت خواندن آنها هم تأثیر مثبت میگذارد. به نوعی یک تیر و دو نشان است.
۶ - به جای هراس از شکست، سعی و تلاش را به آنها بیاموزیم
شاید شما در مورد نظریه «رشد دادن ذهن در مقابل یک ذهن ایستا و محدود» چیزهایی شنیده باشید. خلاصه آن این است که اگر میخواهیم بچههایمان، ذهنی پویا و در حال رشد داشته باشند، به آنها بقبولانیم که شکست برای همه اتفاق میافتد. مهم آن است که به آن به عنوان فرصتی برای یادگیری و رشد نگاه کنیم و نه به عنوان پایان همه چیز. به عبارت سادهتر، به آنها بیاموزیم که اضطراب و نگرانی نداشته باشند.
۷ - آنان را شجاع و مقاوم بار بیاوریم
همانطور که گفتیم اگر میخواهیم فرزندمان به نحوی خاص رفتار کند، بهترین شیوه آن است که خودمان الگوی رفتاری خوبی باشیم. کارشناسان همچنین آموزش «شجاعت و استقامت» به بچهها را توصیه میکنند که به عنوان «حفظ علاقه و تلاش در جهت اهداف بلندمدت» نیز تعریف شده است. همچنین در کنار درس استقامت باید توانایی حفظ انگیزه و در عین حال ارزیابی مداوم ارزشها و نقاط ضعف و قوت را هم به بچهها آموخت. خب؛ حالا نوبت شماست. فکر میکنید چه اقدام دیگری را پدر و مادر باید انجام بدهند تا فرزندشان احساس کند که میتواند فردی مفید و موفق باشد؟
برگرفته از سایت: inc. com
نوشته: بیل مورفی جونیور