مدتی است اخبار ضرب و شتم طلاب در فضای مجازی بازتاب گستردهای دارد و برخی رسانههای ارزشی هم آنچنان با آب و تاب به این موضوع میپردازند که گویی انقلاب لیبرالها و ضدارزشها در حال وقوع است، اما حقیقت آن است که نداشتن سواد رسانهای از طرف این شبکهها در فضای مجازی باعث شده تا آنها خود به ابزار جنگ روانی دشمن خلاف جریان انقلاب تبدیل شوند. مانند حمله اخیر به دو طلبه نیشابوری که در این شبکهها بسیار نگرانکننده نشان داده شد. قبول داریم هرگونه تهاجم و ضرب و شتم ناراحتکننده است، اما اینکه حمله به طلاب را بزرگ میکنند جای سؤال دارد. پرواضح است در این خصوص منافقان دخیل هستند چه آنکه در رسانههای فارسیزبان وابسته به عربستان سعودی هم اخبار مربوطه را به نشانه قدرتنمایی، بزرگ جلوه میکنند و با خبرسازی در این باره به دنبال تخریب نظام هستند؛ خبرسازیای که متأسفانه برخی طلاب هم در دام آن افتادهاند.
در واقع باید گفت: طلاب نیز مانند سایر اقشار جامعه ممکن است گرفتار برخی از این اتفاقات شوند هر چند این قشر به خاطر لباس و ارزشهای اخلاقی که باید داشته باشند بیان آنها در دعوا و نزاعهای عامیانه کم است، ولی در هر صورت آنها نیز بخشی از جامعه هستند. اختلافات خانوادگی و برخی مشکلات را دارند، آنها نیز ممکن است با یک یا چند نفر از اهالی محل به هر دلیل درست یا غلط مشکلاتی داشته باشند به خصوص اینکه روحانیون بیشتر حکم ریشسفید و امین مردم را دارند و وساطت در اموری، چون ازدواج، ضمانت بانکی و حل اختلافات از شئونات عادی آنهاست که با پا درمیانیشان حل میشود. در این میان ممکن است ایجاد دشمنی هم از سوی برخی بشود که طبیعی است؛ از طرف دیگر برخی روحانیون دارای مشاغل قضایی و حقوقی هستند لذا دشمنی از سوی کسانی که حکم منفی گرفتهاند خواه، ناخواه پیش میآید بنابراین اتفاقات رخ داده را نمیتوان به معنی تخریب نظام و ارزشهای انقلاب دانست به خصوص اینکه چنین مسائلی در مقیاسهای مطرح شده تقریباً صفر حساب میشود.
به این نکته باید توجه داشت که این اختلافات پیش از این هم بوده، اما با رشد و گستردگی رسانههای مجازی بازار شایعات و خبرسازیها داغتر شده است. امروز هرکس در هر سنی که باشد کافی است یک گوشی ساده و بسته اینترنتی داشته باشد در هر جا که بخواهد سیر میکند و با سیلابی از اخبار درست و غلط مواجه میشود که اغلب هم توانایی درک صحیح از این بارش اطلاعاتی ندارند. اینجاست که یک اتفاق کوچک البته حساس با موقعیت کنونی کشور به راحتی بازتاب پیدا میکند و به قول معروف از کاه کوه ساخته میشود بدون اینکه ریشهیابی درستی از آن شده باشد و البته جهل ما در سواد رسانهای هم به آن دامن میزند.
به همین خاطر باید حملات به طلاب هم از نظر آماری و هم از نظر محتوایی مورد بررسی قرار گیرد. فراموش نکنیم با آب و تاب پخش کردن هر خبری ضربه به نگرش عمومی یا حتی ورود افراد به حوزه طلبگی است. درباره ضرب و شتم یک روحانی در متروی تهران که سال گذشته اوج گرفت گفته شد وی قاضی دادگاه خانواده بوده پس این اتفاق یک حادثه تلخ است، اما خبرساز نیست. درباره حادثه اخیر هم که دو طلبه نیشابوری مورد حمله قرار گرفتند از قرار موضوع شخصی و محلی بوده است.
از طرفی نمیتوان انتظار داشت که تکتک طلبههای جوانی که در سراسر کشور به این لباس مقدس درمیآیند، از یک میزان صبر و تحمل و رواداری و تدبیر و اداره امور و خویشتنداری در مواجهه با وقایع و حوادث برخوردار باشند و چه بسا در کوران حوادث ریز و درشت در یک جامعه بزرگ، کسانی هم باشند که در لباس طلبگی هستند، اما پختگی کافی برای مواجهه با تلاطمات پیرامونی نداشته باشند و این اتفاقات چیزی نیست که از آن تفاسیر ماورایی شود.