سرویس سبک زندگی جوان آنلاین- نگین خلجسرشکی: روزی روزگاری، مردم نان دل زیبا و باطن آراسته خود را میخوردند و چشم آبی، لب بزرگ و بینی کوچک برای آنها هیچ معنایی نداشت. هیچ فرقی نداشت که دختر بینی رو به بالا داشته باشد یا نه. وقتی میخواستند از او صحبت کنند بیشتر سواد و هنر و ادب او مد نظر بود. اصلاً برای آنها مهم نبود پسر فک خود را عمل کند تا صورت تراشیده و ۹۰ درجهای داشته باشد یا نه. وقتی اسم او را میآوردند از مردانگی و همت و پشتکار او حرف میزدند.
آن روزها ترازوی سنجش آدمها فرق داشت و برتری را در بینی و لب و لوچه نمیدانستند. هر کسی که سربهزیرتر بود، باوقار و باارزش بود. هرکسی سواد بیشتری داشت، امروزیتر بود. هر کسی چند خط شعر و شاعری میدانست، باکلاستر بود. اما الان هرچه نوک بینیات بالاتر رود، تو هم در نظر مردم بالاتر میروی. هرچقدر پول بیشتری برای لب و لوچه و دو تا خط پیشانی خرج کنی، باکلاستر هم هستی. اصلاً یک زمانهایی خط پیشانی ویژگی ریشسفیدهای محله بود. همان چهار تا خط پیشانی به اندازه یک دنیا اعتبار و ضمانت داشت. وقتی میخواستند ضمانت یک نفر را کنند او را همراه ریشسفید محله میفرستادند؛ چرا؟ چون آن چهار تا خط پیشانی یعنی ۴۰ سال تجربه و دانایی. آن دوران هیچکس فکر نمیکرد که زیر تیغ جراحی رفتن آنقدر آسان باشد که امروز تصمیم بگیری و فردا عمل کنی. عمل کردن برای آنها فقط معنی درمان و کسب سلامتی داشت، اما الان اگر از چهره خود خسته شوید میتوانید یک عکس از فلان بازیگر هالیوودی پیش دکتر ببرید و بگویید میخواهم شکل او شوم، اما غافل هستید که او زیبایی منحصربهفرد خود را دارد و شما هم زیبایی خود را دارید. خداوند هرکسی را منحصربهفرد و برای هدفی آفریده است. اگر شما زمین و زمان را به هم بدوزید، بهترین تیم جراحی را آماده کنید و بیشترین پول را خرج کنید نمیتوانید ذرهای از خلقت خداوند را تکرار کنید.
مطمئن باشید که همان بازیگر هم دوران پیری و افول دارد و از سر و شکل میافتد. هیچ چیز ابدی نیست حتی مواد شیمیایی که برای جوان کردن پوست و بزرگ کردن لب خود استفاده میکنید. هیچ عملی نمیتواند شما را ابدی کند و زمان مقرر که فرا برسد همه باید برویم و جا را برای جوانترها باز کنیم. هیچکس و هیچ چیز جز خداوند ابدی نیست. تنها چیزی که از آدم میماند نیکنامی او است و نه ظاهری عملی و ساختگی. چیزی به اسم آب چشمه جاویدان وجود ندارد که شما بنوشید و همیشگی شوید بلکه باید بپذیرید همه چیز در این دنیا یک زمان مقرر دارد، حتی خود دنیا. حتی کره زمین هم ظاهر خود را تغییر نمیدهد و روشنایی خود را سر یک ساعت مقرر با تاریکی شب جابهجا میکند، اما او از درون میجوشد، از درون خود را تکان میدهد و از درون خود را تأمین میکند. اگر چشمهای خود را باز کنیم متوجه میشویم که بهروز شدن واقعی از درون است و نه از بیرون. شما هرچقدر هم که با عمل جراحی چشم خود را بزرگتر کنید و پلکها را کشیدهتر، اما اگر چشم عقل شما بسته باشد نمیتوانید ذرهای از زیباییهای جهان را درک کنید و نمیتوانید به درکی عمیق از خلقت و هدف آن برسید.
شما شاید بتوانید لبهای خود را با عمل جراحی کمی برجستهتر کنید، اما اگر مغز خود را بسته نگه دارید و مطالعه نداشته باشید نمیتوانید حرفهای برجسته و بجا بزنید. شما شاید چین و چروک پیشانی خود را با تزریق صاف و نامعلوم کنید و به ظاهر جوان شوید، اما اگر ذرهای از فکر خود برای درک معقولات استفاده نکنید هیچوقت نمیتوانید باطنی جوان و بهروز داشته باشید. ظاهر زیبا را هیچکس نمیتواند نهی کند و بگوید بد است، بلکه یک انسان باید هوای ظاهر آراسته خود را داشته باشد، اما این کار نباید به قیمت از دست دادن باطن زیبا باشد. همان طور که همیشه گفتهاند، بهترین کارها متعادلترین آنها است؛ یعنی نه آنقدر به درون خود فرو بروید که ظاهر را فراموش کنید و زننده شوید و نه آنقدر به ظاهر برسید که باطن خود را خاموش کنید، بلکه انسان زیبا هر دو را زیبا نگه میدارد. باطنی که به ظاهر بیایید و ظاهری که معرف باطن باشد. بهتر است کمی از هزینههای عملهای جراحی را به پای خریدن کتاب و کاشتن درخت و کمک کردن به نیازمندان بگذاریم تا کمی درون خود را راضی کنیم. رضایت ظاهری اگر با رضایت باطنی همراه نباشد یک دروغ محض است.
حکایت عملهای بهاصطلاح زیبایی بعضیها مانند کسی است که میخواهد ابرو را درست کند و بدتر چشم را کور میکند. عملهای زیبایی بازی دو سر سوخت هستند، چون زیبایی آنها بعد از مدتی تکراری میشود و فقط ضررهای حاصل از تغییر صورت باقی میماند. تزریقهایی که در لب و پیشانی انجام میشوند همه از مواد شیمیایی میباشند و بعد از یک مدتی افتادگی لب و پوست پیشانی را به همراه دارند. پس چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی؟
علت گرایش بسیاری از جوانان به عملهای بهاصطلاح زیبایی این است که بینی عروسکی، لبهای بزرگ و گونههای برجسته از معیارهای امروزی برای ازدواج است، اما امان از دل غافل. کسی که به خاطر بینی عروسکی عاشق بشود بعد از یک مدتی دل به بینی پرنسسی میبندد و نو که به بازار بیاید، کهنه برای او دلآزار خواهد بود. عشقی که به خاطر یک گونه مصنوعی آغاز شود هیچوقت تکیه خوبی نخواهد بود، چون با دروغ شروع شده است. زیبایی ساختگی و به زور عمل یعنی دروغ. یعنی من از خودم راضی نیستم و از تو هم راضی نخواهم بود و چهره ساده تو برای من تکراری خواهد شد و اینگونه است که به این معیارها میگویند معیار بیمعیاری یعنی بر هیچ اصل منطقی استوار نیست و با یک سوزن همه باد آن زیبایی خالی میشود. امان از آن روزی که گونه پر باد خالی شود.
این عملها فقط اعتماد به نفس کاذب ایجاد میکند و نه هیچ ترقی و پیشرفت واقعی. اگر دقت کنید در بسیاری از کشورها هرگز از لوازم آرایشی و عملهای بهاصطلاح زیبایی استفاده نمیکنند زیرا آنها باور کردهاند که رمز موفقیت، خودباوری است. آنها خودساختگی را در رشد تفکر و پایههای اصالت شخصیتی میدانند نه اینکه تیشهای بردارند و به جان ساخت و ساز صورت خود بیفتند. عملهای زیبایی مانند ساختمانهای بساز و بنداز هستند که در نهایت سقف کاذب و در و دیوار ضعیف آنها فرو میریزد، اما اصالت فکری مانند دژی مستحکم به دور شخصیت انسان است و موفقیت و بهروز بودن واقعی را تضمین میکند. انسانی بهروز است که از گذر روزها آگاه باشد و هر روزش با دیروزش فرق داشته باشد و بهروز بودن واقعی یعنی با خود صادق باشیم و ضعفهای خود را به قوت تبدیل کنیم.
مسئله مهم این است که میخواهیم مرلین مونرو بشویم یا آلبرت انیشتین.ای کاش کمی عملهای زیبایی را برای مغز و فکر و باورهای خودمان انجام دهیم. یک مغز کهنه هر چقدر هم که ظاهر زیبایی داشته باشد، اما کاری از او برنمیآید و جذابیت واقعی برای ذهنی زیباست. همه چیز در این دنیا خوب و بدی دارد. عملهای زیبایی هم از این قانون مستثنی نیستند و در صورتی به کار میآیند که ذهنی زیبا پشت آنها باشد.