کد خبر: 936602
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۳۹۷ - ۰۰:۵۹
وحید حاجی پور
آتش‌بس میان چین و امریکا بر سر تعرفه‌های تجاری و بازرگانی، در میان اغلب افرادی که تنها برداشتشان از روابط اقتصادی – سیاسی دولت‌ها یک «پوسته» است، به معنای پشت‌کردن پکن به تهران ترجمه می‌شود. موضوعی که سال‌هاست در طبقه خاصی از به اصطلاح نخبگان شکل گرفته و معتقد است هرگونه روابط اقتصادی میان دو کشور، خیانت به کشور ثالث یعنی ایران است.
چنین دیدگاهی نشئت گرفته از برداشت ناصواب از بدیهیات علوم سیاسی و تجارت خارجی است که متأسفانه رواج بسیاری پیدا کرده‌است و قصد دارد اینگونه القا کند اگر از نگاه غرب به شرق تغییر مسیر بدهیم، نتیجه‌ای جز خیانت دیدن از کشور‌های غیرغربی عاید ما نمی‌شود. متأسفانه باید پذیرفت سیاست خارجی کشور هیچ‌گاه نتوانسته است حوزه اقتصادی را نیز با خود همسو کند و وزارتخانه‌های اقتصادی مسیری را می‌پیمایند که از سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پیروی نمی‌کند؛ موضوعی که تنها در ایران و گاهی در ونزوئلا دیده می‌شود. در تحلیل مناسبات جهانی و روند تحولات بین‌المللی، هر کشوری منافع خود را در نظر می‌گیرد و اصولاً هیچ نظام سیاسی خود را در محیطی قرار نمی‌دهد که به کشور دیگری خدمت کند چه این کشور توسعه یافته باشد یا در حال توسعه. برای دست یافتن به نگاهی عمیق و دقیق به مسائل روز، ابتدا باید نقش و جایگاه جمهوری اسلامی ایران را در نظر گرفت و در مرحله بعدی نحوه گره خوردن منافع کشور‌های دیگر را بررسی کرد. به عنوان مثال تحلیل‌هایی که بر اساس آن، خاتمه یک اختلاف تجاری میان چین و امریکا به ضرر جمهوری اسلامی ایران باشد، به سادگی یک تحلیل از نوع نگاه تحلیل خطی نیست، اما گویا هر تحلیلی که فاقد مبانی عقلانی و منطقی باشد صدای بیشتر دارد!
در روابط اقتصادی ایران و چین باید به این مهم توجه داشت که نه تهران و نه پکن، نمی‌خواهند منافع خود را برای یکدیگر کنار بگذارند؛ چراکه اصولاً حجم این منافع دارای اختلافات غیرقابل وصفی است. اختلاف تجاری چین و امریکا اصولاً ارتباطی به جمهوری اسلامی ایران ندارد که کلید‌خوردن آن به سود کشور باشد و حل و فصل آن به ضرر ایران. گرچه این اختلاف می‌توانست محملی باشد برای نقش‌آفرینی ایران در بازار نفت چین، اما بهتر است به‌جای تحلیل‌های این چنینی، به روند برخورد‌های اقتصادی ایران با چین پرداخت تا نگاه صحیحی به جامعه ارائه شود. روابط ایران و چین زمانی گرم شده‌است که تحریم‌ها فشار زیادی به کشورمان وارد کرده‌است و پکن نیز با ارائه بسته منافعی برای خود از قبل تحریم‌ها، با کمک به ایران سود قابل‌قبولی نیز دریافت کرد، درست برخلاف کشور‌هایی که در ظاهر برای برجام کف می‌زنند و در عمل، نسخه‌هایی را ارائه می‌کنند که تاریخ مصرفی ندارد.
غرض حمایت از سیاست‌های چین در قبال ایران نیست، اصل مسئله آنجاست که برای تحلیل دقیق موضوعات بین‌المللی، باید از نگاه صفر و یک برحذر بود و با دیدی همه‌جانبه، به تجزیه فرصت‌ها و تهدید‌ها پرداخت. بار‌ها نوشتیم که دولت یازدهم در روز‌هایی که برجام مطرح شد، با یک چرخش عجیب به خصوص در حوزه نفت و انرژی به سمت غرب گرایش پیدا کرد و به طور غیرعلنی به کشور‌هایی نظیر چین، روسیه، ترکیه و... این پیام را داد که انتخاب جمهوری اسلامی ایران تغییر پیدا کرده‌است. اوج برخورد‌های غلط اقتصادی با متحدان سابق در اظهارات سال گذشته رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه نهفته‌است که وی گفت: ایران نباید فراموش کند در روز‌های تحریم، چه کشور‌هایی به تهران کمک کردند. هر چند ایجاد توازن میان شرق و غرب به معنای امروزی، تضمین‌کننده منافع ملی است، اما باید قبول کرد دولت یازدهم به‌جای ایجاد این موازنه، سمت غرب را در کفه سیاست گذاری‌های اقتصادی خود سنگین‌تر کرد و بلوک دیگر نیز سعی کرد از حمایت‌های پیشین خود دست کشیده و روندی را در پیش بگیرد که تبعات آن بعد‌ها مشخص شد، یعنی امروز!
چین یا امریکا، هر دو کشور منافع خود را در نظر می‌گیرند و بر اساس منافع خود عمل می‌کنند؛ سیاست‌های اقتصادی این کشور‌ها کاملاً در خدمت سیاست‌خارجی‌شان است. هیچ‌گاه وزارت انرژی امریکا برخلاف سیاست خارجی خود عمل نمی‌کند و موجب ایجاد سردرگمی در میان شرکای تجاری خود نمی‌شود. چه بدمان آید و چه خوشمان، سیاست‌های اقتصادی ایران در حوزه همکاری‌های بین‌المللی به قدری با سیاست خارجی در تضاد است که هیچ کشوری نمی‌تواند از آینده همکاری‌های خود خوشبین باشد. الغرض بهتر است برای ارائه تحلیل‌های عجیب وغریب، کمی به عملکرد دولت بیندیشیم به ویژه تصمیمات عجیب وزارت نفت که یک تنه، منافع ملی را فدای نگاه‌های شخصی کرده‌است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار