کد خبر: 936976
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۳۹۷ - ۰۸:۴۴
حکایت آنان که از دوستی‌های ظاهری برای خود کلاهی می‌بافند
همه گله و شکایت داریم که دوستی‌های امروزی مثل دوستی‌های قدیم ریشه‌دار و محکم نیست. اعتراض می‌کنیم که همه در رابطه‌ها و دوستی‌های خود به دنبال سود و منفعتشان هستند، به هیچ‌کس نمی‌شود اعتماد کرد و باید مراقب باشی کلاهت را برندارند و... خب چه کسی یا چه کسانی در ایجاد این وضعیت دخیل هستند؟
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین- مریم ترابی: برای هر کدام از ما در زندگی موقعیت‌هایی پیش می‌آید که مجبور می‌شویم کسی باشیم که هیچ‌وقت نبودیم. باید کار‌هایی را انجام دهیم که هیچ‌وقت انجام نداده‌ایم. رفتار‌هایی را باید از خود نشان دهیم که هیچ‌وقت در فکرمان هم نمی‌گنجید که روزی این رفتار‌ها از ما دیده شود ولی گاهی زندگی ما را چنان در چرخ و فلک خودش می‌چرخاند که سرگیجه می‌گیریم. سرگیجه از این همه چالشی که ما را درونش انداخته است و ما باید با درایت خود تصمیم بگیریم که چگونه با کمترین هزینه و کمترین خسارت از این چالش جان سالم به در بریم. چالش‌های زندگی همان موقعیت‌هایی هستند که ما را بر سر دوراهی قرار می‌دهد. دوراهی‌هایی که یا باید از خط قرمز‌ها و محدودیت‌هایی که همیشه برای خود قائلیم رد شویم یا در حاشیه امن زندگی خود بمانیم و از خیر انجامش بگذریم و به نتیجه ظاهراً خوبی که البته مثل یک سراب به ما چشمک می‌زند نرسیم.

چرا پاچه‌خواری؟ چرا تظاهر به دوستی؟

فرض کنید نبض انجام کاری که شما تمام تلاش خود را برای به انجام رساندن آن به کار گرفته‌اید در دستان یک فرد باشد. یعنی این فرد با تصمیمات خود می‌تواند نتیجه کار را به نفع شما یا به ضرر شما تغییر دهد. اگر در چنین موقعیتی قرار بگیرید چه می‌کنید؟ معمولاً اکثر افراد جامعه برای به سرانجام رساندن کار خود از فنون پاچه‌خواری، رشوه دادن و... استفاده می‌کنند. در واقع باید گفت: قبح استفاده از این روش در جامعه ریخته و اگر کسی انجام ندهد از نظر خیلی‌ها رفتار عجیب و غریبی داشته است. حال اگر شما از دسته افرادی باشید که اهل پاچه‌خواری و رشوه دادن است چگونه رفتار می‌کنید؟ همیشه بازی زندگی با همین دسته افراد است. افرادی که پایبند به اصول اخلاقی هستند و معتقدند کار‌ها باید از راه درست و صحیح آن به سرانجام برسد و تمام تلاش خود را به کار می‌گیرند تا کار از راه منطقی و قانونی آن پیش برود. افرادی که اهل دور زدن و زیرآبی رفتن و رشوه دادن هستند که تکلیفشان مشخص است، اما آنانی که اهل این کار‌ها نیستند و همیشه کار‌ها را از راه درست و منطقی و قانونی آن انجام می‌دهند احتمالاً با چالش‌هایی مواجه خواهند شد.

یکی از دوستان من که در کار بیمه است می‌گفت: «پروژه بزرگی که می‌توانست از نظر مالی زندگی من را زیر و رو کند، فقط به خاطر خودداری از پاچه‌خواری از دست دادم. من را مقصر می‌دانند که بلد نیستم پاچه‌خواری کنم. مدیران بالادستی به من می‌گویند تو باید با این خانم چنان دوست باشی که بتوانی همان نتیجه دلخواهت را از او بگیری! چرا تا به حال با این خانم یک کافی شاپ نرفته‌ای؟! چرا با او به مهمانی نرفته‌ای؟! هنوز تاریخ تولدش را هم نمی‌دانی؟!‌ای بابا، پس مطمئن باش که هیچ‌وقت کارهایت به نتیجه نمی‌رسد... این همه تلاش و زحمتی که کشیدم فقط بند یک نرخ بیمه است که این خانم باید به من بگوید. حال این خانم روزی که این عدد کذایی را می‌گوید اگر از دنده راست بلند شده باشد یا از دنده چپ، در این میان نقش تعیین کننده‌ای دارد. می‌گویند باید با او دوست باشم تا دمای حال او را بدانم. چقدر مضحک و مسخره است دوستی ظاهری که فقط برای منفعت من شکل می‌گیرد. وقتی پای سود و منفعت در میان است چه نقش‌هایی را که باید بازی کنیم. از یک طرف نتیجه زحماتم هر روز به باد می‌رود و از یک طرف روح و روان و شخصیت خودم در این چرخه در حال له شدن است. چرا باید اینچنین باشد؟ او هم یک کارمند است مثل همه کارمند‌های سازمان. همانطور که هر کارمندی وظیفه‌ای را بر عهده دارد او هم همینطور است؟ یک سؤال مهم اینجا مطرح می‌شود که اگر می‌شود یک نرخ خوب و مناسب داد تا پروژه‌ای به نتیجه برسد چرا این خانم این کار را انجام نمی‌دهد؟ و اگر هم نمی‌شود که باید برای همه یکسان باشد و اینطور نباشد که دیگری بتواند از این مزیت استفاده کند ولی از آنجایی که در کشور ما فرهنگ ناز کشیدن و بی‌جهت به کسانی پر و بال دادن به یک عرف تبدیل شده است این وضعیت و شرایط هم ایجاد می‌شود. اگر کسی جنبه و ظرفیت این پروبال دادن و اهمیت دادن را نداشته باشد می‌شود همین که اکنون در محل کار ما ایجاد شده است. باید به کارمندی که فقط وظیفه‌اش یک، دو دو تا چهار تا ساده است رشوه بدهم، بنای دوستی را با او بگذارم و رفیق بی‌کلک نباشم!»

مگس دور شیرینی نباشیم

همه ما از دوستی‌های پوچ و سودجویی‌ها و بی‌اعتمادی در جامعه بیمار دادمان درآمده است. این در حالی است هر کدام از ما به نوعی در این وضعیت دخیل هستیم. همه گله و شکایت داریم که دوستی‌های امروزی مثل دوستی‌های قدیم ریشه‌دار و محکم نیست. اعتراض می‌کنیم که همه در رابطه‌ها و دوستی‌های خود به دنبال سود و منفعتشان هستند، به هیچ‌کس نمی‌شود اعتماد کرد و باید مراقب باشی کلاهت را برندارند و... خب چه کسی یا چه کسانی در ایجاد این وضعیت دخیل هستند؟ آیا افراد فرازمینی به اعتماد و دوستی‌ها و رابطه‌های ما لطمه زده‌اند یا خود ما برای سود و منفعت بیشتر با کسی دوست شدیم که فقط بتوانیم به واسطه او پول بیشتری به دست بیاوریم و به قول معروف مگسی دور شیرینی باشیم؟

اما یک نکته را فراموش نکنیم؛ این قانون روزگار است که اگر می‌خواهید به چیز‌هایی برسید که تاکنون نداشته‌اید باید آدمی باشید که تاکنون نبوده‌اید. اما سؤال مهم این است که آیا آن خواسته ارزشش را دارد که خودتان را زیرپایتان له کنید؟ یا به عبارتی دیگر، به چه قیمتی از خود بگذریم و کسی دیگر شویم؟ این کسی دیگر بودن در زندگی ما قطعاً تبعاتی را به همراه دارد که ما باید آن‌ها را هم در نظر بگیریم. اگر ما کار‌هایی را انجام دهیم که در تمام دوران زندگی خود آن را نفی می‌کردیم به خودمان چه جوابی باید بدهیم؟! اگر ما به عنوان پدر و مادر به الگو بودن خود اعتقاد داریم و تمام تلاش خود را می‌کنیم تا فرزندان صالحی بزرگ کنیم، با انجام کار‌هایی که همیشه انجام ندادن آن را به فرزندان خود گوشزد می‌کردیم، آن‌وقت چه جوابی به فرزندان خود باید بدهیم. اگر هر کدام از ما به عواقب و تبعات کاری که انجام می‌دهیم فقط کمی فکر کنیم قطعاً بسیاری از رفتار‌های اشتباه از ما سر نخواهد زد. برای سود و منفعت بیشتر وجدان خود را درگیر نکنیم.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۵۷ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۵
0
0
درست است مقاله خوبی بود ولی این برنامها باید شامل همه باشد تا جامعه اصلاح بشه
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار