سرویس سبک زندگی جوان آنلاین- مهدیه عظیملو : قایم باشک، خالهبازی، هفتسنگ، عمو زنجیرباف، گرگم بههوا و... همه این بازیهای گروهی، نوستالژیهایی برای بچههای متولد دهه ۶۰ و شاید هم اوایل دهه ۷۰ دارند و تکتکشان تداعیکننده خاطرات تلخ، شیرین، قهرها و آشتیهای دوران کودکانه است که با هم داشتیم. قدمت بازیهای گروهی و دستهجمعی که ریشه در ارتباط تعاملی و متقابل انسانها روی کره زمین دارد به اندازه قدمت وجودی انسان است؛ درست از زمانی که انسانهای اولیه با شاخ گوزنها بر دیوارههای غارها شروع به نقاشی کشیدن کردند تا به امروز که پای پلیاستیشن و موبایل و تبلت در دنیای مجازی سهبعدی، با جنگیدن با شیاطین و ساختن کلونیها، برای توسعه و گسترش روز به روز مزرعههایشان در سرزمینی مجازی تلاش میکنند.
کودکان امروز تمایلی به بازیهای گروهی و تعاملی ندارند
به هرگونه فعالیت جسمی یا ذهنی هدفدار که به صورت گروهی یا فردی انجام میپذیرد و لذت و اقناع نیازهای کودکان را برآورده میکند، بازی میگویند. حال معنی این کلمه در یکی دو دهه گذشته بسیار تغییر پیدا کرده و تمام بازیهای مذکور جزئی از بازیهای سنتی هستند که ریشه در سنتهای دیرینه و قدیمی مردم ایران دارند. شاید هنوز کودکانی باشند که حاضرند اوقات فراغت و تفریح خود را در کنار هم با برپایی این بازیها سپری کنند و با یکدیگر خوشحال و پر تحرک باشند، اما بهراستی چرا کودکان عصر حاضر میلی به بازیهای گروهی و تعاملی ندارند؟
پاسخی که اکثر روانشناسان و کارشناسان خانواده به این سؤال میدهند این است که والدین امروزه بیشتر میل به تکفرزندی و فرزندآوری کمتر دارند و محیط و شرایط زندگی این وضعیت را برای آنان فراهم کرده است. این شرایط همان زندگی شهری و آپارتمانی و بدون فضای باز را شامل میشود که متأسفانه این عمل را ملموستر و عینیتر کرده است.
دیروز خانهها بزرگتر و خانوادهها شلوغتر بودند
اگر بازگشتی به دوران گذشته داشته باشیم اینطور میتوان گفت که اکثر خانوادهها دو یا سه فرزند، با فاصله سنی کمتری نسبت به یکدیگر داشتند و همین امر نیز باعث تعامل و جمعنگری اعضای خانواده با هم میشد یا از لحاظ شرایط محیطی بیشتر خانهها شکل ویلایی داشتند و این امر سبب میشد تا کودکان ما بتوانند تحرک و جنب و جوش بیشتری در فضای باز حیاط خانه و حتی در کوچهها داشته باشند.
ایجاد حس تقلیدی و نمایشی با خالهبازی
بازیهای بچههای دهه ۶۰ به گونهای بود که حس و وظیفه مسئولیتپذیری و تعامل را در کودکان فعال و تقویت میکرد. به طور مثال دختربچهها و پسربچهها با خالهبازی نوعی حس تقلیدی و نمایشی که نشئت گرفته از زندگی در خانواده و جمعنگری بود را بهوجود میآوردند. دخترها با به پا کردن کفشهای مادرشان نقش و حس مادری و پسرها هم با تن کردن لباس پدرانشان به ایفای نقشهایشان میپرداختند. آنها با برپایی بازیهای دستهجمعی نوعی حس تعاملی را میآموختند. در کل همه این بازیها حس بروننگری را در کودکان افزایش میدهد.
تبعات قوطی کبریت نشینی!
در زندگی امروزه تبعیت از شرایط و محیط زندگی، والدین را به تکفرزندی وادار کرده و محیط زندگیها به قوطی کبریت نشینی (!) یا همان آپارتماننشینی بدل شده و همین باعث میشود کودکان فضایی برای تحرک و جنب و جوش خود نداشته باشند و والدین هر روز با کودکانی که کوهی از انرژی و دنیایی از سؤالات هستند، رو به رو شوند؛ اما این در حالی است که پدر و مادرها بنا به شرایط اقتصادی زندگی مجبور هستند هر دو شاغل و سر کار باشند تا از پس هزینههای پیش رو در زندگی بربیایند و سرنوشت کودکانشان را جور دیگری رقم میزنند، آن هم به گونهای که با فراهم کردن گوشی یا تبلت یا انواع بازیهایی که در آنها هیچ گونه نظارت و استانداردسازی از لحاظ رده سنی و روحیاتی برای کودکان در نظر گرفته نشده، سعی میکنند کودکان خود را سرگرم نگه دارند.
شاید این یکی از عواملی باشد که به طور مداوم شاهد اضافه وزن و تنبلی و کم شدن روابط عمومی و تعامل کودکانمان با دیگران هستیم. حال سؤال اساسی این است که وظیفه والدین مسئولیتپذیر و حساس در مواجه شدن با این شرایط چیست و باید چه رهنمودهایی را پیش رو داشته باشند؟
پاسخ واضح است. اگر کودکانمان خواستند از بازیهای موبایلی و رایانهای استفاده کنند، بهتر است برای آنها بازیهایی را انتخاب کنیم که تصویرهای به کار برده شده در آنها خلاقانه باشد تا کودکان با خلاقیت و هوش خود معماهای بازی را حل کنند، یا بازیهایی را انتخاب کنیم که از تصاویر مخرب و مسئلهساز که متناسب با سنین آنها هم نیست، در آنها کمتر استفاده شده باشد تا روحیه جنگجویی در کودکانی که پرخاشگر هستند از بین برود.
بازیهای دستهجمعی به جای بازیهای مخرب رایانهای
بهتر است پدر و مادرها تلاش کنند تا به یک توافق واحد به منظور تصویب یک قانون برای کودک خود برسند؛ توافقی که در آن فرزندشان اجازه دارد تنها در ساعتی معین در روز یا تنها چند بار در هفته از این نوع بازیها استفاده کند و در صورت مخالفت و رفتار غیرمعمول از سوی کودک که مسلماً ناشی از محدودیت حاصله برای اوست، باید سعی کنند با آوردن استدلالهای منطقی و قابل فهم برای کودکان، آنها را از آسیبهای مخرب روح و جسمشان، برحذر کنند.
در کنار همه این راهکارها بهترین و مؤثرترین پیشنهادی که میتوان خطاب به والدین گفت: این است که نهایت تلاش خود را روی این مسئله بگذارند که وقت بیشتری را برای کودکانشان اختصاص دهند؛ به نحوی که خانوادهها با رفتن به دل طبیعت و گردش یا شرکت در باشگاهها و میادین ورزشی و بازیهای دستهجمعی، نحوه صحیح تعامل و ارتباطات اجتماعی بین خود و فرزندانشان یا حتی روابط فرزندانشان با دیگر بچهها را برقرار کرده و زمینه را برای بازیهای رایانهای و موبایلی مخرب کمتر کنند.