سرویس فرهنگی جوان آنلاین: راستقامتان جاوید در تاریخ اسلام و بالطبع میهن ما فراوانند، بنابراین کمتر کسی میتواند خود را مشابه و برابر آنها فرض کند که پس از ۷۲ تن شهدای کربلا نوبت به کسانی میرسد که دست در شناسنامهها بردند تا رقم سن و سال خود را افزایش دهند و به سوی جبهههای حق علیه باطل و دفاع مقدس از دین و آیین و خاک و در نهایت شهادت بروند. این دو گونه از بلندترین سروهای تاریخ در جهان است که همچنان جاودانه خواهند ماند، اما قبل و پس از آنها بودند چنین اسطورههایی که پا جای پای آنها گذاشته و حماسههای انقلاب اسلامی و شهدای حرم را ساختند.
اصولاً نژاد این خاک اینگونه خلقشده تا در مقابل تعدی و تجاوز بایستد و همچون درختان سرو سهی ایستاده بمیرد که جاودان بماند. تاریخ بشر از آدم تا خاتم نمونههایی اینچنین کم داشته که عرضه کند بنابراین خروج این تکههای درخشنده الماس از دل سیاهیهای زمان همچنان قابلتوجه کسانی است که در انتظار پیشقراولان امام زمان (عج) میمانند تا قبل از ظهور ناجی اعظم مدافع حقوق آنها باشند. اینجا همان ایران است که در عهدهای متفاوت و سپری شده همچنان بیشه شیران روز و محراب معتکفان شب است، آنها همانگونه که در تاریکی شب به درگاه احدیت استغاثه میکنند با دمیدن خورشید از محرابها بیرون آمده و شیرهای بیشهای میشوند که در آتش ظلم و ستم بدخواهان همچنان میسوزد.
امروز پس از شهدا، ایثارگران، جانبازان، رزمندگان و همه کسانی که به نحوی ایستادند تا جاودانه بمانند نوبت رکن چهارم یعنی رسانهها میرسد تا هرکدام به رغم همه تلاشهایشان در این سالها مجبور شوند فتیله چراغها را پایین و پایینتر بکشند! صفحات خود را از ۳۶ صفحه در روز به هشت صفحه و در آیندهای نهچندان دور به چهار صفحه تقلیل دهند و دور چاپ رنگی و کاغذ مناسب را خط کشیده و بهسوی ورقهای کاهی و چاپ سیاهوسفید بروند، اما چون سرو ایستاده بمانند تا روزی که مجبور شوند همچنان استوار بمیرند! اینها همان کسانی هستند که طی ۴۰ سال گذشته سعی کردند تا تحت هر شرایطی رسالت خود را به انجام برسانند، بنابراین بیدار و هوشیار ماندند تا در مواقع لزوم حضور هرگونه انحراف و لغزشی را رسانهای کنند و اینگونه به اطلاع مسئولان نظام برسانند.
افشاگریهای آنها طی این سالها قابلشمارش نیست، اما اهمیت فراوان دارد چنانکه در غائله منافقین این رسانهها بودند که موشکافانه به سوی خانههای تیمی رفته و پشت پرده این دو چهرههای وطنفروش را برملا ساختند و باز هم این خبرنگاران جسور و وطنپرستهای دوآتشه پایبند به تشیع بودند که همراه با مدافعان حرم در جبهههای نفاق به فیض شهادت نائل آمدند تا روزی در تقویم را به نام یکی از آنها بنامند! اگرچه روزنامهنگاری عشقی است در دامنه صیانت از آیین و وطن، اما در نهایت حرفهای است تا گروهی در آن به تلاشهای شبانهروزی و مرارتآور بپردازند در حالی که تا این تاریخ اقدامی از جانب وزارت رفاه و کار و امور اجتماعی پیرامون این اصحاب شغل پراسترس به عمل نیامده تا قبل از موعود مقرر به درجه بازنشستگی نائل آیند و در عین حال هیچ امنیتی را از نظر تأمین زندگی و معاش برای کسانی که جوانی و عمر پرثمر خود را به پای آن میریزند، تضمین نمیکند و حتی عاشقان آن را نیز ناچار میسازد تا با فروش مایملک و میراث خانوادگی خود اجازه ندهند چرخ نشریه آنها از گردش بایستد تا علاوه بر انجام تعهد امنیت کار اهالی آن را نیز تأمین کنند.
این سرگذشت رکن چهارم نظامی است که به مرور زمان همه امتیازاتی را که برای ادامه راه در اختیار داشته از دست میدهد و بدهکار سازمانهای مختلف از جمله امور مالیاتی، تأمین اجتماعی و دیگر عوارضبگیران باقی میماند! امروز اگر باید نهادی را انتخاب کرد که در این سالها نتوانسته روی پای خود بایستد و از سفره گسترده نفت بهرهمند شود، قطعاً قرعه به نام رسانهها و به خصوص از نوع مکتوب آن اصابت میکند که طی پنج سال گذشته همه یارانههای قانونی خود را از دست داده و گروهی ناچار به تعطیل و معدودی نیز در حال انحطاط میباشند و آنچه که باقی میمانند آنهایی هستند که با چنگ و دندان همچنان ایستادهاند.
این همان نقطهایست که دولت را بهعنوان یکی از رکنهای چهارگانه موظف میسازد تا قبل از شروع مرگ تدریجی تاریخ رسانه به کمک آنها شتافته و در قبال قطع کمکهای قانونی و به منظور شارژ مجدد قسمتی از فرهنگ جامعه، کاغذ و اقلام وارداتی و مورد نیاز این قشر را براساس تیراژ رسمی موجود در معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان کمک بلاعوض در اختیارشان که به نوعی زلزلهزده در دامنه فرهنگ کشور شباهت دارند که اگر میتوانستند از تسهیلات وجوه اداره شده نزد بانکها استفاده کنند شاید از این بنبست رهایی یافته بودند، گذاشته شود. این داستان ورشکستگی یک کارخانه تولید خودرو نیست که تمام ارگانها به یاری او میشتابند بلکه قصه سقوط فرهنگی با سابقه دو قرنی است.