کد خبر: 941371
تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۸
چرا حجره حقیر و کوچک حاج عباس قدکچی پررونق‌تر از مغازه‌های لوکس امروز بود؟
کسی که با نام خدا مغازه‌اش را باز می‌کند، گران‌فروشی و احتکار نمی‌کند، جانب انصاف را رعایت می‌کند، جنس فروخته شده را پس می‌گیرد، با مردم به‌درستی رفتار می‌کند، دروغ نمی‌گوید تا جنس تقلبی را جای فلان برند بفروشد، به خدا توکل می‌کند و روزی‌اش را از خدا می‌خواهد، از درآمد خود به نیازمندان کمک هم می‌کند، آیا چنین فردی کسب و کارش سوت و کور و بی‌رونق یا ورشکسته می‌شود؟
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین- مجید محمد: سال‌ها پیش، بازار تهران، یکی از کوچه‌های کم‌تردد، تیمچه حاجب‌الدوله، چهارسوی اول، کوچه دوم، دست چپ، انتهای یک دالان یا به قول قدیمی‌ها هشتی. جایی کاملاً کور و کم‌تردد، یک حجره حقیر و کوچک با روشنایی یک لامپ ۱۰۰، بدون زرق و برق، با قفسه‌های آهنی سخت، می‌شود تجارتخانه حاج عباس قدکچی و اتفاقاً پررونق‌ترین کار. (قدک یک چیزی شبیه اپل بود برای پوشش مردان و بهتر قرار‌گیری لباس در شانه‌هایشان که بعد‌ها خانم‌ها در مانتو برای سرشانه‌هایشان استفاده می‌کردند.)

حالا مقایسه کنید با این روز‌ها که مغازه‌ها و گروه‌های مختلف صنفی و کسب و کار همه‌جوره در دید مردم هستند. کارت ویزیت، سایت، انواع حضور فعال و خیلی فعال در فضای مجازی! تابلو و نام محل و عنوان تجارت و انواع و اقسام مختلف تبلیغات کاری تا پشت پلک ما آمده‌اند. کافی است چشم باز کنی، تمام مشاغل در برابرت عرض اندام می‌کنند و در حال رقابت هستند. اما هنوز به انگشت پای حاج عباس قدکچی هم نرسیده‌اند. به‌راستی چرا؟ حاج عباس قدکچی دکانش تابلو و پلاک هم نداشت. جنس قابل ویترینی هم نداشت. رقص نور و لیزر و موزیک هم نداشت. پیپ هم نمی‌کشید. قهوه هم دم نمی‌کرد بویش همه جا را پر کند تا مردم خیال خام کنند. از منیریه تا سه‌راه سیروس، تا بهارستان و تا شوش و قبر آقا و مولوی و همه و همه وی را می‌شناختند و نیازی به تبلیغ هم نداشت. چرا؟ چون تمامیت اعتبار کسب و کارش خود او بود. او کل بود و کارش جزئی از او بود، و افسوس که این روز‌ها اینگونه نیست. به‌راستی چرا این روز‌ها اینگونه نیست؟ چرا حجره حقیر و کوچک حاج عباس قدکچی پررونق‌تر از مغازه‌های لوکس امروز بود؟ شاید علتش جای خالی انصاف در ویترین مغازه‌های پرزرق و برق باشد.

از معیشت دشوار دیروز تا خرید‌های آسان امروز

بی‌تردید یکی از مهم‌ترین موضوعات در اقتصاد هر کشور، بخش مهم داد و ستد، خرید و فروش و معاملات است، که برای رفع نیاز‌های انسان انجام می‌شود. پیرامون حوزه کسب و کار یکی از مؤثرترین چیز‌هایی که به رونق بازار اقتصادی کمک می‌کند نیازسنجی است و این مهم زمانی دست‌یافتنی است که از متن مردم و مسائل معیشتی آنان باخبر باشیم. در پی نیازسنجی مردم و برآورده کردن نیاز آنان، باید پیرو فراگرد ارتباطی، یک روابط مؤثر و ارتباط خوب میان سطوح مختلف اقتصادی و عموم مردم نیز برقرار کرد.

این در حالی است که در جامعه اسلامی ما خوشبختانه الگو‌های مناسب و مکاتب ارزشی مکاسب وجود داشته و به تدریس و پرورش نیز پرداخته می‌شود. امروزه مکانیزه شدن زندگی‌ها کار بشر را راحت کرده است. در گذشته انسان مشقت بسیار زیادی را تحمل می‌کرد تا گندم بکارد، درو کند، آرد کند، نان درست کند و سر سفره خویش نوش جان کند، و همیشه افرادی به منظور تأمین همین نیاز‌هایی که امروز به‌سادگی قابل دسترس است، چه اوقاتی را به‌سادگی از دست می‌دادند. دیگر وقتی برای علم و آموزه‌های مختلف نبود و اگر کسی با آن همه مشغله در زندگی سواد هم داشت هنری بود شگفت‌آور.

رشد و مدنیت حاکم بر جوامع و پیشرفت و تمدن حاصل از آن، در شروع نه تنها بد نبود و نیست که بسیار هم مفید بوده و هست. اما همیشه آسیب‌های اجتماعی، مشکلات، ناهنجاری‌های رفتاری، بالاخره یک جایی گریبان هر کاری را خواهد گرفت. گاهی اوقات مردم با دیدن برخی مسائل حاضر هستند بازگشت به زندگی سنتی را بپذیرند، اما به بازار برای خرید نروند!

بهداشت روانی، رفتار مناسب، پاک‌دستی، حقوق شهروندی و بسیاری از چیز‌ها که فقدان آن یک جامعه را تهدید می‌کند، می‌تواند در یک فضیلت اخلاقی جمع و خلاصه شود و آن چیزی نیست جز «داشتن تقوی». آری تقوی، یعنی خداپرستی همراه با انسان‌مداری، اخلاق محاسبات درست بر اساس رعایت حلال و حرام، رضایت مشتری و فروشنده، حق‌الناس و غیره.

در بحث ارتباط مؤثر و رعایت اصول متقاعدسازی، انسان همواره دچار درگیری‌های ذهنی است تا چگونه طرف مقابل خویش را قانع کند و هنگامی که این اصول به‌درستی رعایت نشود بدیهی است جدال و مشاجره اتفاق خواهد افتاد.
پیام‌دهندگان اقتصادی در بازار و کوی و برزن با ویترین مغازه و دفاتر خویش به پیام دادن پرداخته و گیرندگان که نیاز خود را می‌خواهند برطرف کنند به سمت آن‌ها حرکت می‌کنند.

چرا در گذشته کسب و کار‌ها رونق بیشتری داشت؟
برجستگی و ویژگی یک کسب و کار خوب صرف فروش خوب با تبلیغات و ویترین آنچنانی نیست. فضایل اخلاقی صاحب آن بنگاه اقتصادی است که می‌تواند یک کار را به حد اعلا برساند.

انصاف در امور مهم است. فرض کنید دو مغازه‌دار هر دو در یک تاریخ یک پیراهن را خریده‌اند که بسیار جنس خوبی دارد، شروع به فروختن آن کرده‌اند و برای هرکدام از آن‌ها چند عدد باقی مانده است. یکی از آن‌ها به علت تغییر قیمت و رویه بازار و دلار و تورم یکباره قیمت را تغییر می‌دهد و دیگری جانب انصاف را رعایت کرده و می‌گوید: «هر وقت گران خریدم قیمت را تغییر می‌دهم.» دقت کنید، تغییر می‌دهد نه اینکه گران کند. جنس قبل قیمت قبل را دارد خدا را خوش نمی‌آید گران کند. مشاهده کردید؟ هر دو بهترین جنس را می‌فروختند.

اگر از دید مدرنیته شدن نگاه کنیم یک فضای کاملاً همه چی تمام را داریم؛ چراکه اگر مدرنیته شدن را خوب بلد نیستیم، اما خیلی خوب ادای آن را در همه بخش‌های زندگی درمی‌آوریم. حجره‌ها نامشان را به گالری و ... دادند. کلیه تابلو‌های مغازه‌ها با کلمات خارجی غلط تحریر شده است. اجناس حتماً باید خارجی و بسیار گران باشد! اصلاً مد شده است هرچه گران‌تر بهتر! فروشندگان باید خوش‌تیپ باشند. نور مغازه‌ها باید خیلی کم باشد یا خیلی زیاد. همه چیز برای اهل کسب مهم است و خیلی دقیق به این نکته‌ها می‌پردازند که خودشان جزء هستند و کارشان کل. دریغ از اینکه بدانند مرکز ثقل رونق اقتصادی، خودشان خواهند بود. این روز‌ها کسب و کار‌ها دلایل عمده‌ای دارند برای اینکه توجیه کنند چرا کارشان ضعیف و بی‌رونق و رو به انحلال است. عده‌ای همیشه در حال پیدا کردن مقصر هستند و همیشه هم دولت مقصر است! عده‌ای می‌گویند مرز بسته است! عده‌ای قدرت خرید مردم را بهانه می‌کنند! عده‌ای می‌گویند تحریم هستیم! فلان تاجر دنبال برجام و صحبت‌های ترامپ و اخبارش است. جای بسی تأسف و تعجب است، اما ممکن است این دلیل مهم کاملاً چشمپوشی شده باشد: «انسانیت، تقوی و عمل صالح.» کسی که با نام خدا مغازه‌اش را باز می‌کند، گران‌فروشی و احتکار نمی‌کند، جانب انصاف را رعایت می‌کند، جنس فروخته شده را پس می‌گیرد، با مردم به‌درستی رفتار می‌کند، مردم را ولی‌نعمت خود می‌داند، در همه حال خدا و رضایت خلق خدا برایش مهم است، دروغ نمی‌گوید تا جنس تقلبی را جای فلان برند بفروشد، به خدا توکل می‌کند و روزی‌اش را از خدا می‌خواهد، از درآمد خود به نیازمندان کمک هم می‌کند، آیا چنین فردی کسب و کارش سوت و کور و بی‌رونق یا ورشکسته می‌شود؟ ادامه بحث را به دیدگاه‌های کارشناسی در این زمینه می‌پردازیم. نظرات دکتر مهناز علیزاده جامعه‌شناس را در این زمینه بخوانید.

ضرورت تقویت سرمایه‌های اجتماعی در روابط کسب و کار

دکتر مهناز علیزاده، جامعه‌شناس

در حوزه کسب و کار سه نوع سرمایه وجود دارد که عبارتند از: سرمایه اقتصادی، انسانی و اجتماعی. شکل بروز سرمایه‌های اجتماعی معمولاً در قالب ارزش‌های اجتماعی، چون اعتماد، صداقت، همدلی، همبستگی، مسئولیت‌پذیری، فداکاری و... می‌باشد. سرمایه‌های اجتماعی در عین حال که از ملزومات بهره‌وری سرمایه اقتصادی هستند، عرصه مناسبی را برای توسعه و شکوفایی سرمایه انسانی نیز فراهم می‌آورند. یکی از ویژگی‌های دنیای مدرن در ذات خود فردگرایی است که مدل‌ها و سبک‌های اقتصادی حاکم بر آن به این فردگرایی قوت بخشیده است. آنچه می‌تواند پیشروی این فردگرایی را به نفع مصلحت جامعه مورد کنترل قرار دهد، سرمایه‌های اجتماعی است. سرمایه اجتماعی از طریق ساماندهی روابط بین سرمایه اقتصادی و سرمایه انسانی در عین حال که به توسعه اقتصادی مدد می‌رساند، موجب بهره‌وری و هدفمندی بیشتر سرمایه‌های انسانی نیز می‌گردد و درنهایت به حرکت جامعه در مسیر توسعه تحقق می‌بخشد. در جامعه ایران فعلی به دلیل وضعیت اقتصادی نابسامانی که بر آن حاکم است، فردگرایی شکلی افراطی پیدا کرده و مجالی برای بروز و ظهور سرمایه‌های اجتماعی در روابط کسب و کار نمی‌دهد. به دلیل کمرنگ شدن ارزش‌هایی، چون فداکاری، همدلی، صداقت، اعتماد و... زمینه‌ای برای همبستگی و هم‌اندیشی در فضای کسب و کار فراهم نیست. تأمل بر این مهم از این رو ضروری است که عواقب و پیامد‌های تضعیف این سرمایه‌ها در عین حال که به تداوم و تشدید این وضعیت یاری می‌رساند، در بعد اقتصادی موجب عدم کنترل و مدیریت بهنجار بر سرمایه‌های اقتصادی و درنتیجه تشدید نابرابری‌های اجتماعی می‌شود. در بعد انسانی نیز موجب عدم شکوفایی و توسعه سرمایه‌های انسانی می‌گردد که به شکل غیرهدفمند بودن زندگی‌های فردی و انواع مسائل روانی و اجتماعی در سطح فرد و نهاد‌های اجتماعی خود را نمایان می‌کند. درنهایت تضعیف این دو، در شکل چالش‌های پیش روی توسعه جامعه و بالاخص در عرصه کسب و کار خود را نشان می‌دهد.

اما سرمایه‌های اجتماعی در کجا و چطور به‌وجود می‌آید و در افراد جامعه نهادینه می‌شود. این سرمایه‌ها از طریق آموزش و در فرایند جامعه‌پذیری به آن‌ها یاد داده می‌شود. آموزش این سرمایه‌ها، در سبک زندگی و در عرصه عملی زندگی روزمره اتفاق می‌افتد و توسط نهاد‌های متولی جامعه‌پذیری در افراد جامعه نهادینه می‌گردد. این مهم، خود رابطه بین سرمایه‌های اجتماعی و نهاد‌های اجتماعی را نشان می‌دهد. پس، نهاد‌های اجتماعی از طریق کارکرد‌های مناسب و بهنجار خود می‌توانند به نهادینه‌سازی سرمایه‌های اجتماعی در نیرو‌های انسانی جامعه ایران مدد رسانده و موجب پویایی فضای کسب و کار در جهت تعدیل نابرابری‌های اجتماعی، تحقق آرمان‌های زندگی فردی و اجتماعی افراد جامعه و درنهایت سلامت فرد و جامعه توأم با هم گردند. به نظر می‌رسد نقش آگاهی اجتماعی در پیوند با نهاد‌های اجتماعی و تجلی این آگاهی در کارکرد این نهاد‌ها در جامعه ایران امروز، به مثابه پیش‌نیاز تمامی اتفاقات و فرایند‌های کارآمد در فضای کسب و کار و آینده‌نگری در این عرصه پررنگ‌تر و پراهمیت‌تر جلوه می‌نماید. این در سطح کلان یک جامعه خواهد بود. در سطوح دیگر می‌توان به عدم هم‌افزایی و همدلی میان کسبه، تجار و تولیدکنندگان اقتصادی و مردم اشاره کرد که وقتی کاری عاری از اخلاقیات و درستی باشد لاجرم از فضای اصلی دور شده و دیگر موارد منفی به کمک فرد می‌آید تا به هر قیمتی کارش را ادامه دهد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار