جوان آنلاین: روزی که او را برای تجلیل، دعوت کردم با نهایت فروتنی گفت "ماشین نفرستید، خودم میآیم. راهم طولانی نیست، خیابان کردستانم! حالا مگر من چهکار کردهام تجلیل شوم؟"، گفتم "بیایید دوستان «صبح جمعه با شما» را دعوت کردم" خیلی خوشحال شد. بیوک میرزایی، علیرضا جاویدنیا، داود منفرد و بقیه بچههای صبح جمعه را که دید روحیهاش عوض شد. چند وقتی او را ندیده بودم خیلی نحیفتر و ضعیفتر شده بود. انگاری این بیماری سخت، آرامآرام او را از ما دور میکرد. اما خوشحال بودم دوباره چهرهاش، دانش هنریاش و زبان گویایش را میبینیم و میشنویم. از او تجلیل کردیم و دوستان «صبح جمعه با شما» هم تصمیم گرفتند بهخاطر این اتفاق برایش بخوانند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا، اما "حسین محباهری" در گفتگوی آن روز که در قالب میزگرد تخصصی طنز، برگزار شد به نکات ارزشمندی اشاره کرد؛ ما از او سؤال کردیم که "استاد محباهری، پیش از این شما را در سریالهای طنزی مثل «دردسرهای عظیم» دیدهایم که البته شما بر فرهیختگی با درونمایه طنز تأکید داشتهاید. چطور شد به سری جدید رادیو «صبح جمعه با شما» پیوستید؟".
بیش از 20 سال پیش بود «صبح جمعه ایرانی» را تجربه کرده بودم. اما فاصله افتاده بود و دوستان خواستند و از اردیبهشت با رادیو «صبح جمعه با شما» را شروع کردم. وقتی روز اول رفتم پیش بچهها در حقیقت یک حس خوبی به من القاء کرد و دوستان قدیمی را دیدم برایم خاطرهانگیز بود. وقتی دور هم جمع میشویم نمایشنامه رادیویی میخوانیم برای من خیلی موقعیت دلپذیری است. هنوز هم بنده را با آن معلم تلویزیون میشناسند. به رادیو آمدم اولین چیزی که به ذهن نویسندگان و کارگردانان متبادر میشد گویا آن مسئله معلم تلویزیون بود و خودش باعث شد این شخصیت هویت پیدا کند و یکی از شخصیتهایی که میخوانم معلم آن برنامه "مبصر پنجساله کلاس" است، چرا که آن حسّ برای شنونده یک سابقه ذهنی دارد. یکی هم تازگیها شروع شده از طرف یک نماینده مجلس متنها را میخوانم. تمام سعیمان این است از نوشته کمک بگیرم برای آن شخصیتی که نویسنده بهتحریر و نگارش درآورده اما هنوز بهقول بچهها شخصیتها هویت نگرفته و ثبت نشده است. کار باید مسیری را طی کند تا شنونده با این شخصیتها از لحاظ صدا آشنا بشود. چون این معلم را از قبل میشناسد فرآیند و شخصیت من در رادیو «صبح جمعه با شما»، روانتر و باورپذیرتر شده است.
چند روز قبل از این خبر ناگهانی امروز که برای همیشه استاد حسین محباهری را از دست دادیم و او جان به جانآفرین تسلیم کردند بهاتفاق دوستان برای عیادت به منزل ایشان رفتیم و گپ و گفتی داشتیم که بخش اول آن در ادامه آمده است و بخش دوم هم بهزودی منتشر میشود:
"حسین محباهری بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون در پاسخ به تأثیر انقلاب اسلامی بر فرهنگ و هنر ایران با اشاره به چهل سال پیشرفت عرصههای سینمایی، تلویزیونی و هنر تئاتر ایران، تصریح کرد: بهخلاف مسائلی همچون صنعت، کشاورزی، فناوری که با کارشناسی همراه است و از بودجهای که امسال تحت عنوان برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت قائل شدید، انتظار برگشت دارید بهخلاف این رویه در زمینه فرهنگ و هنر همچنین چیزی امکانپذیر نیست. شما فرض کنید یک هزینهای برای عرصههای نفتی و کشاورزی اختصاص دادهاید و منتظر هستید سال بعد براساس محاسبه و آمار حالا یک درصد بالا و پایین که محاسبه شده، بروز و ظهور پیدا کند. برای چیزی مثل فرهنگ و هنر به چنین قاعدهای فکر کردن غلط است، یعنی فرض کنید یک جشنوارهای مثل جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان در همدان برگزار میشود اینکه سال بعد انتظار داشته باشید ده یا صد کارگردان داشته باشید و صد قدم جلو رفته باشید این اشتباه است.
وی افزود: شاید تمام نتیجه یک سال جشنواره، نگاه کودکی باشد که به یک نمایش داشته و ده سال بعد جواب میدهد، یعنی ده سال باید بگذرد شما هزینه میکنید و جشنواره برگزار میشود افراد و سازمانهای متعدد شرکت میکنند، دبستانیها و مدرسهایها پای تماشای این آثار مینشینند و از محتوای این جشنواره بهره میبرند. ده سال باید بگذرد که یک بچه هفتسالهای در گوشهای از سالن این جشنواره که معطوف نمایش یا محتوایی از کارگاهها شده، کاری درخشان ارائه بدهد، یعنی هرچه شما سعی کنید در برگزاری ارتباط با مخاطب و مقوله فرهنگ، جشنواره، تئاتر و سینما همه بهنوعی سرمایهگذاری همچون کشاورزی دیم انجام دهند، در واقع شما باید کار کنید نتیجه را به زمان واگذار کنید تا اتفاقی که میافتد وقایع پیشِرو و آینده را رقم بزند.
محباهری با ابراز اینکه "فرهنگ و هنر ما در طول این چهلسال انقلاب اسلامی نتیجه پرباری داشته است"، گفت: درباره مقولهای مثل فرهنگ و تئاتر در این چهلسال ما کارگردانان تلویزیون، سینما و تئاتر داریم که آثار اعجابانگیزی دارند. در زمینه تئاتر کارگردانانی داریم بهشدت قابل احترامند. اینها همانهایی هستند طی این سالها بهاصطلاح بذرهایی که ریختهاند نتیجه آن بذرها به امثال "کوهستانیها" میرسد. در سینما شاهد چند تن از این بذرها بودهام و در زمینه تلویزیون هم قابل توجه است. اینها همه نتیجه این نوع سرمایهگذاری "تو نیکی کن و در دجله انداز" است که پدید آمده است. در نتیجه این چهلسال تلاش فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی نتیجه پرباری داشته و نباید این پیشرفتها را فراموش کنیم، گرچه در بخشها و مسائلی به پوچی ختم شد اما قرار نیست که هرکاری در مقوله فرهنگ و هنر انجام میشود سریعاً نتیجه بدهد.
او در بخش دیگری از این گفتگو به اولین همکاری با "اکبر عبدی" در نمایش «سیرک باشکوه جهانی» اشاره کرد و افزود: از همان روزهای ابتدایی بیماریام دوستان هنرمند به من لطف داشتهاند و بارها از من عیادت کردهاند؛ این نشاندهنده همان عطوفت و لطافت در فضای هنر است که هیچگاه همدیگر را در شرایط بحرانی و غمانگیز رها نمیکنند. یکی از این دوستان اکبر عبدی است که وقتی در بیمارستان به ملاقات بنده آمد مرا یاد اولین تئاتر جدی که با همدیگر در سالن اصلی تئاتر شهر داشتیم انداخت، جایی که «سیرک باشکوه جهانی» روی صحنه رفت و با هنرمندانی چون سیاوش طهمورث، مرحوم رضا ژیان، فردوس کاویانی، پرویز پورحسینی و خیلی از هنرمندان دیگر این تئاتر را بازی کردیم. از همان روزها هم معلوم بود "اکبر عبدی" یک اعجوبهای در زمینه هنر این مرز و بوم است.
این بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون درباره ارتباط تکنولوژی و توسعه عرصه بازیگری در هنرهای نمایشی، خاطرنشان کرد: ما از نظر تکنولوژی نمیتوانیم خدمات به بازیگرانمان بدهیم که بتوانند آن چیزی را که درست است انجام دهند، مثلاً یک بازیگر خارجی بهترین امکانات و تکنولوژی را در اختیار دارد و بهترین برنامهریزی را انجام میدهد، در حالی که سختافزار ما اینجا بهمعنای سخت است. اکبر عبدی که من اعتقاد دارم جزو ده بازیگر درخشان سینما در دنیاست اگر چنین تکنولوژی یک بازیگر خارجی در اختیار او باشد این نبوغ هنرمندی را در معرض بروز و ظهور بیشتری قرار میدهد.
وی تصریح کرد: اینجا بازیگر برای ارائه هنر خود مشمول سفارشها و توصیههایی میشود اما یک هنرپیشه خارجی همهچیز در اختیارش و همه در خدمت او هستند، در نتیجه بازیگر کار خودش را بهتر انجام میدهند و واقعاً اگر چنین آزادیای به بازیگری همچون "اکبر عبدی" داده شود یک اعجابی فراتر از الآنِ این بازیگر سینما و تلویزیون اتفاق خواهد افتاد، البته که بازیگران درخشانی دیگری همچون "رامبد جوان"، "مهران مدیری"، "سیدجواد رضویان" و بازیگران و هنرمندان دیگر داریم که در آسمان هنر این مرز و بوم چون ستارگانی میدرخشند. باید برای بروز بیشتر این هنرنماییها و فرهیختگیها تلاش کنیم تا اتفاقات هنری و آثار بهتری تولید شوند. جالب است بدانید همین ستارگان بههنگام بحران و بیماری، دوستانشان را رها نمیکنند و همان منش پهلوانی است که در دنیای ما بهوفور دیده میشود، مثلاً بازیگری مثل "علی دهکردی" با آنهمه مشغله کاری که دارد ساعت 11 شب به بیمارستان میآید تا مرا ببیند و من بهخاطر عوارض دارو حتی چشمانم را نمیتوانستم باز کنم، یا "اکبر عبدی" ساعت 11 شب؛ اینها شایسته احترام است. مسئولین هم بهمانند شهردار تهران که در همان اولین شب بستری مرا شرمنده کردند. این نوع رفتارها باعث میشود من احساس کنم کارهایی که در این 45 سال انجام دادم بیراهه نبوده است، اثراتی داشته گرچه هیچگاه بهدنبال فریاد کارهایی که کردهام نبودهام و نیستم، چرا که من به وظیفه هنری خودم عمل کردهام و افتخار میکنم برای این ملت فرهیخته، خدمت هنری ارائه بدهم.
جالب است بدانید "محباهری" فعال و کوشا حتی در دوران نقاهت از خودش آثار بزرگ و خاطرهانگیزی را بهجای گذاشته است. دستبهنقدترین اثر او که در جشنواره فیلم فجر هم بهنمایش درمیآید، "زهرمار" سیدجواد رضویان است. حالا بایستی فردا پشت کاروان بدرقه تشییع پیکرش با خودمان آن جمله همیشگیاش را تکرار کنیم: "من افتخار میکنم در خدمت هنر ایران بودهام و به این خدمت میبالم".