روایتهایی از مراحل اولیه عملیات الی بیتالمقدس در اردیبهشت ۱۳۶۱ در گفت وگوی «جوان» با دو رزمنده حاضر در این عملیات
بچه ها، فراریهای بعثی را تعقیب کردند. اما ساعتی بعد متوجه شدیم نیروهای جناح چپ ما نتوانستند...
خاطرهای از شهید محمدرضا زاهدی برگرفته از کتاب «موقعیت الله وکیل»
حمید رفیعی از مصطفی روحی خواست که در موقعیت جزیره مجنون بماند تا خودش برای شناسایی وارد منطقه...
خاطراتی از عملیات بدر و تیپ مستقل توپخانه ۶۳ خاتمالانبیا (ص) در گفتگو با جانباز سیدمحمودحسینی
چند متری که جلو رفتیم حاج حسین ترمز کرد و گفت: سیدمحمود من نمیتونم اینجوری برم! گفتم چکار...
گفتوگوی «جوان» با پدر و همسر شهید مدافع حرم رضا زارعی از آخرین شهدای راه قدس
همسایهها نمیدانستند رضا شغلش چیست، فکر میکردند معلم است. حتی به من هم از درجه نظامیاش چیزی...
گفتوگوی «جوان» با خانواده شادکام از داغدیدگان شهدای حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان
هر چند زندگی ما به سختی میگذشت، اما گلهای نداشتیم. خدا را شاکرم بچههای خوبی تربیت کردم....
علی شادکام برادر شهید سعیده شادکام است. برادری که تنها خواهرخود را در حادثه تروریستی گلزار...
خاطراتی از سردار شهید حبیبالله کریمی در گفتگو با همرزم شهید
هر فرد یک جان دارد و شوخی نیست. مثل آن ابزار نیست یا مثل آن سهمیه حج نیست. جانی که خدا یک بار...
برگی از حماسهآفرینی گروه توپخانه ۶۳ به روایت یکی از رزمندگان این تیپ
به تطبیق گفتم همین مختصات را به سه آتشبار ۱۳۰ م. م جهت شلیک بدهید. چند دقیقه بعد ۱۲ قبضه توپ...
گفتوگوی «جوان» با خانواده شهید حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان اسماعیل عرب گورچوئیه
قرار بود در تدارک مراسم عروسی اسماعیل باشیم، اما بعد از شهادتش جمع شدیم و کارهای پذیرایی از...
مروری بر عملیات کربلای ۱۰ در ۲۵ فروردین ۱۳۶۶ در گفتوگوی «جوان» با یک محقق دفاعمقدس
منطقه عملیاتی کربلای ۱۰ عموماً کوهستانی و پوشیده از جنگل است. بچههای رزمنده باید در این عملیات...
گفتوگوی «جوان» با مادر شهید تفحص حسین خانی
حسین رفت و ۴۰ سال مفقودالاثر شد. دوستانش میگفتند نمیتوانیم با مادر حسین رو در رو شویم و بگوییم...
فرازی از زندگی سردار شهیدحسن شفیعزاده از شهدای شاخص کربلای ۱۰
سردار شهیدحسن شفیعزاده از یاران نزدیک شهید طهرانیمقدم و مؤسس توپخانه سپاه بود. شفیعزاده...
گفتوگوی «جوان» با مادر پاسدار شهید مصطفی محمد میرزایی اولین شهید ایرانی در یمن
نزدیک ظهر از طریق سپاه به پسرم محمد، (برادر دوم مصطفی) زنگ زدند و گفتند مصطفی زخمی شده است،...