مهمترین پیام 13 آبان بیشک مبارزه با استکبار بوده است. دانشجویان پیرو خط امام(ره) که نگران تکرار حوداث تاریخی کشور مانند کودتا بودند، با تشخیص اینکه همة فتنهها از سفارت آمریکا هدایت میشود و مرکز دسیسهها همانجاست، تصمیم به تسخیر سفارت گرفتند. شاید برای تک تک آنها مهمترین مسئله پس از تسخیر سفارت نظر امام (ره) در این باره بود. وقتی امام (ره) از آنها حمایت کرد، همه اطمینان یافتند که راه را درست آمدهاند. به این ترتیب بهطور خاصتر پیام 13آبان را میتوان آمریکا ستیزی دانست.
اما به نظر میرسد 30 سال پس از این حادثه، برخی میخواهند این پیام را وارونه کنند. شنیده میشود که برخی میخواهند شعار مرگ بر روسیه در 13 آبان نیز گسترش یابد. گفته میشود هدف از این اقدام بیش از آنکه به روسیه مربوط شود، حذف وجه آمریکا ستیزی 13 آبان است.نتیجهی انتخابات آمریکا سیزدهم آبان و توسط امام(ره) تعیین شد!
13 آبان و مسئلهی گروگانگیری صحنهی سیاست داخلی آمریکا را متشنج و دولتمردان را سردرگم کرده بود. انتخابات آمریکا نزدیک بود، برخی میگفتند در حالی که سالهای سال نخست وزیران ایران توسط روسای جمهور آمریکا تعیین میشدند. انگار در آن سال سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری آمریکا توسط یک آیتالله ایرانی تعیین میشد. پیشبینیها درست از آب درآمد. دولت کارتر زیر بار این شکست فضاحت بار نتوانست کمر راست کند و نتیجه آن شد که دمکراتها متحمل سنگینترین شکست تاریخ انتخابات ریاست جمهوری شدند و ریگان جمهوری خواه به کاخ سفید رفت.
توزیع اعلامیههای 13 آبان در سطح پایتخت
شنیده میشود در چند روز گذشته تلاشهای بسیاری برای توزیع اعلامیههایی آغاز شده که در آنها از همه دعوت شده است تا در برخی تقاطعهای پر رفت و آمد پایتخت در روز سیزدهم آبان تجمع کنند. به جز اعلامیه شعارنویسی روی دیوارهای شهر و نیز نوشتن شعار بر روی اسکناس، در این روزها مشهود است. تقریباً همهی شعارها و دیوار نویسیها به روال ماههای گذشته به رنگ سبز است. امیدواریم که این شعارنویسیها و توزیع اعلامیهها ملت ما را در راه رسیدن به وحدت و انسجام در راه مبارزه با استکبار جهانی و شیطان بزرگ آمریکای جنایتکار کمک نماید. نه اینکه زمینه را برای سوءاستفادهی یک عده افراد فرصتطلب و اغتشاشگر آماده نماید.
3 تا 13 آبان؛
1ـ 13 آبان 43: سرهنگ مولوی، رئیس ساواک تهران به همراه صدها کماندو و چترباز با بیت امام(ره) در قم یورش میبرند و پس از محاصره و ورود وحشیانه به منزل از طریق پشتبام و دیوار، شروع به ضرب و شتم خادم منزل کرده و سرانجام حضرت امام خمینی(ره) را دستگیر کرده و به تهران منتقل میکنند. صبح روز بعد نیز حضرت امام(ره) را با یک هواپیمای نظامی از فرودگاه مهرآباد به ترکیه تبعید مینمایند. ماجرا به اعتراض حضرت امام(ره) به لایحة کاپیتالاسیون باز میگشت.
پس از تصویب این لایحه در مجلس شورای ملی و سنا، نشریهی داخلی مجلس متن کامل گفتوگوهای نمایندگان و نیز نخست وزیر را منتشر کرد و در پی آن موجی از اعتراض کشور را فرا گرفت. حضرت امام خمینی(ره) در این میان رهبری معترضان را بر عهده گرفته بود. سرانجام حکومت در یک تصمیمگیری عجولانه، گزینهی تبعید امام (ره) را انتخاب کرد. اما اعتراضها ادامه یافت و به خشونت نیز گروید، تا جایی که سرانجام حسنعلی منصور، نخست وزیر رژیم شاه ترور شد.
2ـ 13 آبان 57: دانشآموزان با جنبش دانشجویی علیه رژیم سلطنتی همراه میشوند و در خیابانهای اطراف دانشگاه تهران دست به تظاهرات میزنند. نیروهای گارد شاهنشاهی بر روی دانشآموزان و دانشجویان آتش میگشایند و دهها تن از آنان را به خاک و خون میکشند و این روز به نقطهی عطفی در مبارزات آزادیخواهانه علیه رژیم شاه تبدیل میشود.
3ـ 13 آبان 58: خشم از آمریکا و فتنهانگیزیهای آن علیه مردم مظلوم ایران همهگیر شده است. عدهای از دانشجویان که تشکل نوپای خود را "دانشجویان پیرو خطامام(ره)" نام نهاده بودند. با برنامهریزی قبلی پس از تجمع در مقابل سفارت آمریکا، از در و دیوار سفارت که بعدها به لانهی جاسوسی معروف شد، بالا میروند و در مدت کمی آنجا را تسخیر میکنند و کارکنان آن را به گروگان میگیرند. آنها به رغم مخالفتهای برخی سیاستمداران، با تأیید حضرت امام خمینی(ره) که این حرکت را انقلاب دوم نامید. دلگرم میشوند. با کشف اسناد و مدارک خیانتهای آمریکا و عناصر وابسته به آن به ملت ایران، سفارت آمریکا به لانهی جاسوسی تغییر نام یافته و تا امروز نیز در حافظهی تاریخی مردم ایران به یادگار باقی میماند.
بازتاب بینالمللی این اقدام بسیار وسیع است. گروگانهایی که قرار بود 4 روزه آزاد شوند. 444 روز در بازداشت باقی میمانند. ابهت پوشالی آمریکا میشکند و افشای ماهیت سازشکار برخی از چهرههای به ظاهر موجه گروهها سیاسی آن زمان، زمینهساز بیداری و تقویت وحدت ملی میشود.
از آن پس ملت غیور و مسلمان ایران هر ساله به منظور گرامیداشت این روز مقدس که آبستن سه رویداد تاریخی کشور ایران و انقلاب اسلامی بوده است، در مقابله لانهی جاسوسی شیطان بزرگ آمریکای جنایتکار تجمع نموده و با شعار مرگ بر آمریکا، ضمن تکرار شعار مبارزه با استکبار جهانی به عنوان شعار راهبردی انقلاب اسلامی، بر وحدت ملی و انسجام اسلامی تأکید مینمایند.
شاخه گلی برای نیروهای سرکوبگر !!!
اگر در چند روز گذشته سری به گفتگوهای اینترنتی انجام شده با محوریت 13 آبان زده باشید، حتماً با برخی گفتگوهای جالب و گاه خنده دار مواجه شده اید و از خود پرسیده اید آیا آن ها در این کشور و در این زمان زندگی می کنند؟
در یکی از این گفتگوها شخصی پیش نهاد راهپیمایی ضدحکومتی مسالمت آمیز را می دهد و توصیه می کند با اهدای گل به نیروهای انتظامی سرکوبگر(!) می توان آن ها را با خود همراه کرد. شاید بتوانید حدس بزنید که برای این پیش نهاد مخالفان سرسختی نیز یافت می شوند. یکی از همین مخالفان می گوید : این کار در نظر سرکوبگران(!) بیشتر نوعی ترس است تا تمدن و انسانیت. وی ادامه می دهد: توجه داشته باشید افرادی که سابقه ی سرکوب و کشتار مردم را دارند (!) بویی از انسانیت نبرده اند !!
برنامه ریزی برای جزئیات تجمع 13 آبان
شنیده می شود عده ای فرصت طلب از هم اکنون برای جزئیات اقدامات خود در 13 آبان برنامه ریزی کرده اند.. بر اساس برنامه ی این عده باید هزاران نفر از مردم سبزپوش را در یکی از خیابان های اطراف لانه ی جاسوسی به صورت کاملاً آرام وسط خیابان مستقر کرد به طوری که همه ی آن ها بدون دادن شعار فقط روی زمین بنشینند.
در مرحله ی بعد چند صد لیدر از میان آن ها به دادن شعار بپردازند و از طریق هیجان ایجاد شده بر تعداد تجمع کنندگان بیفزایند. ظاهراً آن ها قصد دارند در ادامه از بازتاب این اتفاق در سطح رسانه های بین المللی سود جسته، به بزرگنمایی آن بپردازند. همه ی هدف این عده القاء این تفکر در سطح بین المللی است که اکثر مردم کشورمان با اصل نظام مخالفند !« جنبش بسیار سبز » در مقابل « جنبش سبز »
بیانیه ی شماره ی n جنبش « بسیار سبز » :
از همه ی دوستان « بسیار سبز » دعوت می کنیم تا با لباس های « سبز پر رنگ » 13 آبان امسال را « بسیار سبزتر » از هر سال کنند ...
بیانیه ی شماره ی n + 1 جنبش « بسیار سبز » :
ملت بسیار سبز ایران ! از آن جا که تجربه ی راهپیمایی های ماه های گذشته به خوبی این مسئله را ثابت کرده است نیروهای انتظامی سرکوب گر به دلیل آن که خوابشان می آید ناتوان تر از روز می شوند، از همه ی شما می خواهیم تا پاسی از شب در خیابان ها بمانید و شهر را تسخیر کنید و اجازه ندهید که
مملکت حتی به دست « جنبش سبز » بیفتد، چرا که سبزها و بقیه هیچ یک اهداف متعالی ندارند. پس پیش به سوی « ایران بسیار سبز » نه « سبز ».
توضیح: بیانیه ی شماره ی n + 1 در روز 13 آبان و بیانیه ی شماره ی n قبل از آن منتشر می شود !
13 آبان پر هیجان !
سر تا پا سبز پوشیده بود و با هیجان حرف می زد.
گفتم : چه خبره ؟ اتفاقی افتاده ؟
گفت : مگه نمی دونی ؟ سیزده آبانه دیگه.
گفتم : چرا نمی دونم. ولی از کارای تو سر در نمیارم. اصلاً تو میدونی تو 13 آبان چه اتفاقی افتاده که هر سال براش سالگرد می گیرن؟
گفت : اینا که میگی مهم نیست. مهم شرایط امروز مملکته.
گفتم : چه شرایطی؟ مگه مملکت چه جوریه ؟
گفت : بابا ! انتخابات رو میگم دیگه. تو مثل اینکه اصلاً حواست نیست.
گفتم : چرا ! اتفاقاً خوب حواسم هست. ولی هنوز یه چیزی برام سؤاله. آخر تو که اصلاً توی انتخابات هم شرکت نکرده بودی !
گفت : بابا ! بی خیال. این قدر گیر نده دیگه. مهم هیجانشه. آخه نمیدونی، شلوغی خیلی حال میده !
نوستراداموس و 13 آبان
اولی : مگه قراره چی بشه تو این 13 آبان که این قدر شلوغش می کنی؟
دومی : تو مثل اینکه اصلاً تو باغ نیستی. بابا ! رژیم داره کم میاره ؟
اولی : یعنی چی داره کم میاره ؟
دومی : یعنی عمرش به یکی دو تا راهپیمایی بنده !
اولی : چی داری می گی ؟ مگه مناسبت های قبلی و راهپیمایی های قبلی نبود؟ پس چرا اتفاقی نیفتاد؟ به نظر من اینا حرفای یه سری آدم جو گرفته است.
مردم که مثل اونا فکر نمی کنن. حالا ببینم، تو از کجا این قدر مطمئنی ؟
دومی : اصلاً تو نوستراداموسو می شناسی؟
اولی : آره، یه چیزایی درباره اش شنیدم. می دونم پیش گویی می کنه.
دومی : ده خوب همین دیگه و نوستراداموس پیش بینی کرده که تو ایران انقلابی به وجود میاد که بیشتر از 40 سال دوام نمیاره !!! اولی : عجب !!
به سرنوشت انقلاب 57 دچار نشویم !!!
انگار برخی دچار چنان توهمی شده اند و در چنان خوابی فرو رفته اند که به این راحتی نمی توان آن ها را بیدار کرد. اخیراً شنیده می شود برخی افراد که هیچ کدام نیز برای مردم شناخته شده نیستند در سایت ها و وبلاگ های خود از هم اکنون برای فردای انقلاب و سرنگونی حکومت برنامه ریزی کرده اند !!!
در یکی از این منابع خبری پس از دعوت مردم برای راهپیمایی ضدحکومت در روز 13 آبان و مناسبت های بعدی و اظهار امیدواری برای تبدیل بهار 89 به بهار آزادی !!! آمده است : باید توجه کنیم که پس از سرنگونی حکومت بلافاصله تشکل های مدنی (حزب، انجمن، سندیکا ) را شکل دهیم تا سرنوشت انقلاب 57 که در آن فرصت طلبان میاندار شدند (!) تکرار نشود !!
تسخیر سفارت روسیه در 13 آبان !!
واقعه ی 13 آبان 58 بر خلاف آن چه در این روزها از سوی برخی افراد تبلیغ می شود یک اتفاق کاملاً احساسی نبود. البته شکی نیست که احساسات ضد آمریکایی آن روزگار در وقوع آن بی تأثیر نبوده اما هسته ی اصلی دانشجویانی که این واقعه را هدایت می کردند بر اساس برنامه ی قبلی و با اهداف از پیش تعیین شده دست به این کار زدند و به همین دلیل در حین تسخیر لانه ی جاسوسی آمریکا و پس از آن جلوی برخی حرکت های احساسی را گرفتند. از جمله ی این حرکت ها پیش نهاد تسخیر سفارت شوروی پس از آمریکا بود که از سوی برخی از آنانی که شور و احساس بر آنها چیره شده بود مطرح شد، اما با درایت گردانندگان اصلی جلوی آن گرفته شد.
امروز پس از گذشت 30 سال برخی که شعار « مرگ بر روسیه » را به عنوان شعاری در مقابل « مرگ بر آمریکا » علم کرده اند، حتی پیش نهاد تسخیر سفارت روسیه در روز سیزدهم آبان را نیز مطرح می کنند.
«13 آبان آمریکا ستیز می ماند»
شنیده ها حاکی از آن است که گروهی از طرفداران یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری که در روز قدس با لباس های سبز رنگ به خیابان ها آمدند و با سردادن شعارهای عجیب و غریب و ناهماهنگ با قاطبهی ملتی که با شعارهای خود خواستار نابودی اسرائیل غاصب و آزادی فلسطینیان مظلوم بودند. در پی کمرنگ جلوه دادن وجههی اسرائیل ستیزی روز قدس بودند. قرار است این بار نیز در روز 13 آبان با آمدن به خیابان ها و سردادن شعارهای انحرافی وجههی آمریکا ستیزی روز 13 ابان را مخدوش کنند.
بنابراین، برما ملت غیور واجب است که همچون هر سال با حضور در راه پیمایی عظیم این روز ضمن نقش بر آب کردن این حرکت بار دیگر با سردادن شعارهای ضد آمریکایی، وجههی آمریکا ستیزی 13 آبان را به رخ جهانیان بکشیم.
«بچه ها روی دیوار سفارت»
هنوز بازتاب دیدار بازرگان و برژینسکی درصدر اخبار رسانههای جهانی بود که در ایران یک خبر به تیتر اول روزنامهها تبدیل شد؛ دو گروگانگیری و اشغال سفارت آمریکا.
بدین ترتیب نویسندهی روزنامهی کیهان روز دوشنبه با نگارش سرمقالهای تحت عنوان «وقتی که دولت از حرکت باز میماند امام وارد عمل میشود» به استقبال این رویداد میرود. از روز دوشنبه 14آبان ماه روزنامههای کیهان و اطلاعات اخبار مربوط به تسخیر سفارت آمریکا را در صدر اخبار خود قرار میدهند. هم زمان با اقدام دانشجویان پیرو خط امام، جمعی از دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا نیز در اعتراض به پناه دادن آمریکا به شاه ایران توانستند مجمسهی آزادی را به تصرف درآورند. دانشجویان ایرانی خود را با زنجیر به مجسمهی آزادی بستند با این حال پلیس آمریکا 7 نفر از این دانشجویان را بازداشت کرد.
روز دوشنبه روزنامههای کیهان و اطلاعات عکسهایی متتعد از درون و بیرون سفارت آمریکا چاپ کردند. عکس اولین نماز جماعت دانشجویان، عکس سخنگویان دانشجویان در گفتگو با مطبوعات و عکسهایی از اسناد پودر شده توسط دستگاههای ویژه و نیز عکسهایی از کارکنان سفارت آمریکا با چشمان و دستانی بسته..
سید احمد خمینی: سفارتخانههای دیگر را تسخیر نکنید
طبق گزارش روزنامهی کیهان تا ظهر فردای تسخیر سفارت دانشجویان ده اطلاعیه صادر کردند و در آخرین اطلاعیه از سید احمد خمینی برای حضور در سفارت آمریکا دعوت کردند. به دنبال اقدام دانشجویان، احزاب و گروههای مختلف با انتشار بیانیه و اطلاعیههایی از این عمل استقبال کردند. با این حال، روزنامهها روز دوشنبه به نقل از دانشجویان خط امام مستقر در سفارت خبر دادند که این گروگانگیری محدود خواهد بود و تنها 48 ساعت به طول خواهد انجامید. شنیدهها حاکی از آن است که خواستهی اصلی دانشجویان استرداد شاه عنوان شده است.
روزنامهی کیهان همزمان از حمایت گروهها و اشخاص از اقدام دانشجویان در تسخیر سفارت خبر داده و با انتشار از حضور سید احمد خمینی در سفارت به نقل از وی اشغال سفارتخانههای دیگر را منع کرده است.
کیهان سخنان سید احمد خمینی را دربارهی این اقدام پوشش داده است: «من در جریان اشغال سفارت توسط دانشجویان پیرو خط امام با آنها ارتباط یا تماس نداشتهام و صرفاً بنا به دعوت آنان به اینجا آمدم. به نظر من این اقدام دانشجویان نه تنها مورد حمایت من، بلکه مورد حمایت تمام گروههای مختلف مردم است.
آیا تسخیر لانهی جاسوسی یک رویداد تاریخی است؟
واقعیت این است که بسیاری از رخدادهای ریز و درشت در اینجا و آن جای سرزمین پر التهاب ایران پس از انقلاب، اینک فرازی از تاریخ ما را تشکیل میدهند. حتی کنارهگیری معنادار دولت موقت، با همهی اهمیت و طنین و تأثیرش، چندی نگذشت که سرنوشت محتوم تاریخی شدن را گردن نهاد، هر چند شاید روی دیگر سکه «قضیهی لانه» بود.
اما، «قضیهی لانه» سی سال است که محمل روایت بی پایان «شهرزاد ناکام» سرنوشت جامعهی ایران است و هنوز این «قصهی هزار و یک شب» ما پردههای تازه آشکار میسازد. تا چه نمیدانیم.
«قضیهی لانه» داستان دیروز ما نیست که: چگونه، چه وقت و به دست چه کسانی اتفاق افتاد، موافق و مخالفش چه کسانی بودند و برخوردار و آسیب دیدهاش چه کسان! اگر در «قضیهی لانه» با همه آب و تاب و التهاب سیاسی اش در هنگام وقوع وحتی با همه پیامدهای گونه گون سیاسی، امنیتی، نظامی و حتی اقتصادی اش، از سقوط دولت بازرگان گرفته تا قطع رابطه با آمریکا و عملیات نظامی ناکام در طبس به همین جاها ختم میشد. اینک بخشی از تاریخ قلمداد می شد. اما واقعیت آن است که» «قضیهی لانه» حتی فراتر از اصل انقلاب، همچنان در برابر «تاریخی شدن» کژتابی میکند و بنابراین وصف الحال اکنون جامعهی ایران است. تا چه وقت؟ نمیدانیم. مگر آن را در «انقلابی بزرگتر از انقلاب» نام نهاد!
آفرینندگان اصلی آن قضیه، سالهاست که به تاریخ پیوستهاند، برخی از آنان در عرصهی مصاف با دشمن بعثی شهید شدند، برخی دیگر به گمان یا باور «پایان ماجرا» به عرصهی زندگی عادی برگشتند، گروهی نیز اینجا و آن جا، سکان عرصهای از مدار قدرت را عهدهدار شدند و البته اندکی نیز از اساس، «ترک می و مستی» کردند و رفتند! کار به جایی رسید که از سال ها پیش، مراسم سالروز آن قضیه نیز همچون دیگر مناسبتهای رسمی، وجههای یکسره دولتی یافت، که میتوانست خود نشانهای از «تاریخی شدن» باشد اما نشد که نشد. مراسم سالگرد «قضیهی لانه» البته از خاصیت افتاد و به گونه ای «تاریخی» شد، اما اصل قضیه، هرگز!
«دمی که برای اربابان تکان میخورد»
در روزگار شکل گیری فتنه همواره شاهد آن بودهایم که یک جریان خاص سیاسی تمام تلاش خود را برای خوش رقصی در برابر آمریکایی ها به خرج دادهاند.
این افراد که پیش تر رسماً اظهار میداشتند به ترسشان از آمریکا «افتخار میکنند» و حتی با وقاحت تمام اعلام میکردند که «رسماً از آمریکا میترسند و ... و در روزگار فتنه تمام تلاش خود را برای ارسال موج های مثبت و همراه به سمت غرب آغاز کردهاند.
این روش خائنانه در بستری شکل گرفته و به پیش میرود که در اقصی نقاط جهان ملل تحت ستم رمز نجات خود را در مبارزه بی امان با استکبار جهان و ایادی خرد و کلان آن یافتهاند.
در حالی که جوانان فلسطین و لبنان، عراق و افغانستان، لیبی و سودان، پاکستان و هند و مالزی، الجزایر و قطر و بحرین و حتی بسیاری از کشورهایی که تا دیروز عدهای از تحلیلگران به غلط آنان را هضم شده در غرب معرفی میکردند همچون ترکیه، تمام آرزو و آمال خود را مبارزه با آمریکا قرار دادهاند، چنین صدای خائنانهای از ایران به آسمان برمیخیزد.
اگر چه این صدای خائنانه در واقع بسیار کم دامنه و سطحی است اما شدت تبلیغات و خصوصاً تبلیغات اینترنتی شکست خوردگان انتخابات، اثرات ناخوشایندی تبلیغی را ممکن است برای کشور به همراه داشته باشد.در شرایطی که موفقیتهای با شکوه ایران اسلامی در عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی و علمی باعث افتخار سراسر کشورهای اسلامی در جهان شده است، بدون شک سردادن و نواختن ساز مخالف آرمانای اساسی شکل گیری انقلاب اسلامی اقدامی خائنانه و نابخشودنی است.لکه دار کردن آرمان مبارزه با استکبار بدون تردید دم تکان دادن در برابر اربابان آمریکایی است که متقبل هزینههای قابل توجه کودتای سبز پس از انتخابات با شکوه ریاست جمهوری ایران شدهاند.در حقیقت آمریکا با ترغیب کودتاچیان سبز به سردادن شعارهای مرگ بر روسیه یک تسویه حساب دیرینه و عقده گشایی تاریخی در مقابل با شرق را در دستور کار خود قرار داده که توسط مشتی از عناصر بدون مصرف داخلی تعقیب می شود.این سلسله اقدامات نابخردانه اگر چه در متن مردم از جایگاهی برخودار نیست، تنها اثر آن طنین انداز کردن فضای تفرقه در کشور است. تفرقه آن مؤلفهای است که امام راحل امت همواره دلسوزان حقیقی انقلاب را از آن پرهیز دادهاند.
آمریکا، طمع و خیانت
اغلب کشورهای استعمارگر غربی و اروپایی روابط ناسالمی را با سایر کشورهای جهان در طول قرون اخیر تعقیب کردهاند.این کشورها در رأس آنها انگلیس و آمریکا برای دورههایی از طریق جایگاه رهبری شان جای خود را با یکدیگر تعویض کردهاند، برای کشورهای ضعیف شرق و یا غرب ودیعهای جز فقر و تباهی و فساد نداشتهاند.طمع انگلیس و جانشین آن آمریکا به کسب منافع سرشار کشورهای کمتر توسعه یافته، باعث شده است تا جمعی از نخبگان این کشورها که از سلامت کافی فکری – مالی و یا اخلاقی برخوردار نیستند به دام خیانت به کشورهای متبوعشان بیافتند.این باصطلاح نخبگان وظیفه دارند برای تأمین اهداف طمع کارانهی آمریکا، افکار عمومی داخل کشورهای هدف استکبار جهانی را به نفع جهات کلی این نظام امپریالیستی اغناء نمایند.
گروههای خیانت پیشه که معمولاً با انگیزههای مادی و کمتر فکری به این دست امور ترغیب میشوند هرگونه تلاش برای مبارزه و حتی رقابت با آمریکا را اموری خلاف عقل و علم سیاست و منطق جاری در روابط بین الملل معرفی مینمایند. این گروه تمامی اقدامات استکبار جهانی را براساس مبانی یک نظام باز جهانی مورد توجیه قرار داده و مطابق الگوهای هالیوودی از آمریکا تصویری افسانهای میآفرینند. ایران نیز از دایرهی اثرگذاری این دست باصطلاح نخبگان دور نبوده و بلکه براساس جهت گیری کلی انقلاب اسلامی اتفاقاً بیشتر مورد هجوم قرار گرفته است.
این گروه همواره در سال های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بسیار کوشش کردهاند تا مبارزه با استکبار جهانی را امری بیهوده و نافرجام جلوه دهند و دائماً القاء نمایند که کسی را یارای مقابله با غول چراغ جادوی غرب نیست.در تمامی سالهای پس از انقلاب این عده با استفاده از تریبونهایی که در مجامع خبری، سیاسی و علمی در اختیار داشتهاند، تلاش کردهاند تا مبارزه با آمریکا را امری غیر عقلایی نشان دهند.این گروه تمامی ستمهای آشکار و نهان آمریکا علیه ایران و ایرانیان را مورد چشم پوششی قرار دادهاند و با کمال وقاحت فریاد ناروا سکوت و سازش در برابر این جنایت کار جهانی را سر میدهند.جریان مذکور در حال حاضر از آستین یک جریان واخوردهی سیاسی موسوم به سبز به بیرون آمده و تلاش میکند تا منافع حیاتی و در گلو خفه شدهی خود را تعقیب و برآورده نماید.هر صاحب اندیشه و تعقلی امروز میداند که تغییر و قلب آرمانهای اصلی انقلاب چون مبارزه با آمریکا، صددرصد با خواست آشکار دولت آمریکا تعقیب میشود. درست بر همین اساس است که آمریکا برای تغییر شعار مرگ بر آمریکا به مرگ بر روسیه، هزینهها و پاداشهای کلانی به نخبگان فاسد داخلی ایران پرداخت مینمایند.
ایران و آمریکا- خصومتی به قدمت تاریخ
در شرایط کنونی کشور کشور و ماههای پس از انتخابات و با قرارگرفتن در آستانهی روز 13 آبان شاهد تلاش گستردهی یک جریان شکست خوردهی سیاسی برای تغییر جهات استکبار ستیزی ملت بزرگ، ایران به درگیری با کشورهای همسایه چون روسیه هستیم.
اگرچه نمیتوان جنایات و ظلمهای دو ابر قدرت شرق و غرب را در کنار هم و در تعامل با یکدیگر به دست فراموشی سپرد، لکن آنچه که از اهمیت ویژهای برخوردار است استمرار روند مخاصمه جویانهی غرب خصوصاً آمریکا علیه انقلاب اسلامی است.
این روند تاریخی زمانی شکل حاد به خود میگیرد که ظلم و ستم سردمداران نظام استکبار به ویژه آمریکای متجاوز و بازیهای سراسر جنایت و تبعیض آن علیه ایران همواره در طول زمان با اشکال گوناگونی ادامه پیدا کرده است.
در این رابطه به گوشههایی از جنایات دامنهدار آمریکا علیه ایران اسلامی و سایر کشورهای مستقل جهان اشاره میشود تا کسانی که قصد لگد مال کردن آرمان بزرگ ملی و دینی مبارزه با استبکار را دارند، اندکی به تأمل وا داشته شوند. برای دست یابی کلی به وقایع و نمونههایی از دخالت های آمریکا در ایران و کارشکنی های متعدد این نظام سیاسی علیه ملت ایران میتوان در دو برههی زمانی قبل و بعد از انقلاب اسلامی به مظاهر این رویارویی و تخاصم با ایران اشاره کرد:
الف) قبل از انقلاب
1- اعطای وام با بهرهی بسیار زیاد به شرط تسلط یافتن بر کلیهی امور مالی کشور با کارگزاری ملیسیوی آمریکایی
2- تحمیل مستشاران متعدد مالی، اداری، نظامی و اقتصادی و علمی با حقوقهای بسیار سنگین به خرج ملت و دولت ایران
3- جلوگیری از تحصیل تخصصهای مورد نیاز کشور به دست نیروهای متعدد داخلی برای حفظ روند واشگی
4- جلوگیری از انتشار روزنامههای مستقل با دخالت مستقیم سفارت آمریکا در زمان اشغال ایران
5- دخالت در تحمیل مهرههای مؤثر سیاسی چون نخست وزیری که به صورت مثال میتوان به قوام، امینی، هویدا و ... اشاره کرد.
6- طراحی کودتای ضد مرمی 28 مرداد 1332 و سرنگونی دولت مصدق
7- عضویت نظامیان آمریکا در ارتش کشور که امری خلاف عرف در سطح جهان به شمار میآید.
8- فروش اجباری و غیر مستقیم سلاح با دریافت ارقام سرسام آور از محل فروش نفت ایران به دستگاه پهلوی
9- ایجاد سازمان جنایت پیشهی ساواک با دخالت سازمان «سی.آی.آی» آمریکا و موساد و رژیم صهیونیستی
10- مداخلهی مستقیم در تمامی امورات داخلی ایران و عزل و نصبهای مختلف کشور با توسل به ابزارهای جاسوسی و استراق سمع
11- تقویت نظامی، اطلاعاتی و ... رژیم پهلوی برای مقابله با مردم و رژیمهای منطقهی خاورمیانه که نتیجهی آن فشار بر مردم ایران بوده است.
12- تلاش گسترده برای حفظ نظام طاغوت در ایران با توسل به ابزارهای سیاسی و تبلیغاتی.
13- اعزام کارشناسان جاسوسی و نظامی به ایران برای شکست دادن انقلاب اسلامی و مقابله خشونتبار ارتش با مردم
14- ادامهی کارشکنیها علیه انقلاب اسلامی تا لحظهی پیروزی کامل انقلاب اسلامی و روزهای پس از پیروزی با استناد به اسناد تاریخی منتشر شده از لانهی جاسوسی آمریکا
15-جذب حمایتهای متعدد مالی و نظامی از پهلوی دوم برای ثبات رژیم صهیونیستی در منطقهی خاورمیانه
ب) بعد از انقلاب
1- حمایت از گروههای ضد انقلاب نظیر سازمان منافقین از طریق کمکهای مالی و سیاسی
2- ترغیب صدام حسین به راهاندازی جنگ تحمیلی علیه ایران
3- مشارکت در قتل عام جوانان و مردان و زنان ایرانی از طریق ارائهی کمک های بی دریغ مالی، جاسوسی و نظامی به رژیم بعثی عراق
4- طراحی کودتایی نافرجام طبس
5- طراحی و حمایت از کودتای نافرجام نوژه
6- تحریمهای پیدرپی اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران
7- ایجاد جنگ تمام عیار تبلیغاتی و رسانهای در سراسر جهان علیه ایرانیان و معرفی آنان به عنوان تروریست
8- رایزنی با کشورهای نمایندهی تحجر عربی برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی درخصوص اختلافات منطقهای و ایجاد اتحاد با جریانهای معاند جمهوری اسلامی