کد خبر: 753041
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۴ - ۲۱:۵۶
محمدجواد اخوان
امروزه دانش و فناوري يکي از کانون‌هاي مولد اقتدار براي دولت‌ها و موجوديت‌هاي اقتصادي و سياسي ديگر به شمار مي‌آيد. چنانكه مشاهده مي‌شود دولت‌ها اعم از آنها که در عرف، توسعه‌يافته خوانده مي‌شوند و آنها که درحال‌توسعه ناميده مي‌شوند، تلاش مي‌کنند ميزان قابل‌اعتنايي از درآمد ملي خود را مصروف رشد و گسترش اقتدار علمي خود کنند. در اين ميان جمهوري اسلامي ايران نيز بر اساس اسناد بالادستي خود از جمله سند چشم‌انداز بيست ساله ايران 1404، رتبه اول علمي فناوري در منطقه غرب آسيا را هدف گرفته است که اين هدف، جز با تلاشي مداوم و راهبرد پايدار در اين زمينه امکان‌پذير نيست.
اما آنچه مي‌تواند به شکل‌گيري يک برنامه مداوم و راهبرد پايدار در زمينه پيشرفت علمي بينجامد، وجود گفتماني مسلط و البته منطبق بر مباني معرفتي بومي در اين راستا است که خوشبختانه کلان گفتمان انقلاب اسلامي بر اساس آموزه‌هاي اسلام ناب محمدي (ص) تلاش براي اقتدار حداکثري در تمامي حوزه‌ها از جمله دانش و فناوري را توصيه نموده است.
 در اين چارچوب گفتماني، پيشرفت با نگاه به درون و با تکيه بر توانايي‌هاي دانشوران بومي رقم مي‌خورد و در دنياي پيچيده امروز که قدرت‌هاي مسلط اجازه رسيدن ديگران به همترازي خود را نمي‌دهند، اين نوع نگرش، زمينه‌اي پايدار و مستمر را براي رشد علمي و قدرت برخاسته از آن ايجاد مي‌کند.
در نقطه مقابل اين نگرش، نگاه ديگري نيز وجود دارد که متأثر از موج جهاني‌سازي، مرزهاي جغرافيايي را در ذهن خود کمرنگ کرده و مدعي است که با گسترش همکاري با کانون‌هاي قدرت و ثروت جهاني مي‌توان در حوزه‌هاي مختلف، از جمله دانش و فناوري پيشرفت کرد و به رتبه‌هاي بالايي دست يافت. طرفداران اين نوع نگاه معتقدند صاحبان قدرت در جهان، مايل به رشد همه جهان هستند، ازاين‌رو نه‌تنها به ديگر کشورها  - که در راه دستيابي به اقتدار تلاش مي‌کنند- اجازه بروز و ظهور را مي‌دهند، بلکه آنان را در اين راه ياري خواهند کرد.
برخي حتي معتقدند سرعت و وسعت رشد برخي کشورهاي باخترزمين در اين حوزه‌ها، چنان بالا است که ديگر کشورها عملاً امکان کاستن فاصله خود از آنها و يا حتي رسيدن به آنها را ندارند، بنابراين چاره‌اي جز پيمودن پابه‌پاي راه آنها را ندارند. در چنين تفکري، پيشرفت تنها در همان مسير غرب و با بر جا نهادن پا روي جاي گام‌هاي قدرت‌هاي موجود ممکن است و البته بايد تلاش کرد حداکثر استفاده را از همکاري اقتصادي و فني با غرب نمود.
به‌نظر مي‌رسد خاستگاه چنين تفکري را در پسماندهاي فکري دوره استعمار بايد جست‌وجو کرد و يکي از مهم‌ترين جنايت‌هاي استعمارگران در حق ملت‌هاي مشرق زمين، گرفتن حس اعتمادبه‌نفس ملي از آنها و القاي «نمي‌توانيم» به آنهاست. آنگاه‌که «نمي‌توانيم» در مخيله انسان يا جامعه‌اي نهادينه شود، آن فرد يا جامعه يا از پيشرفت کلاً مأيوس مي‌شود و يا براي پيشرفت خود سقف محدودي در نظر مي‌گيرد و محافظه‌کارانه عمل مي‌کند. چنين انسان يا جامعه‌اي جسارت لازم براي پيشرفت را ندارد و خودبه‌خود عقب نگاه داشته مي‌شود.
بر اساس اين گفتمان، اگر دانشگاهي در چنين جامعه‌اي بر پا شود، دانشگاهي است که صرفاً سطوح مقدماتي آموزش عالي را ارائه مي‌دهد و خروجي‌هاي چنين دانشگاهي، براي رشد علمي چاره‌اي جز مهاجرت به غرب (يا به تعبيري فرار مغزها) ندارند. در چنين گفتماني مؤسسه يا شرکت دانش‌بنيان معنايي ندارد و اگر شرکتي با اين عنوان وجود داشته باشد، تنها در پرتو اتصال به کارتل‌هاي بين‌المللي فعاليت خواهد کرد. البته فعاليت شرکت موصوف، ارائه محصولات دانش‌بنيان نيست، بلکه وظيفه خود دلالي سرمايه انساني دانش‌بنيان و صادرات (!) به دنياي پيشرفته است.
نخبگان معتقد به گفتمان مذکور از هرگونه پيشرفت مأيوس‌اند و برخي که جسارت بيشتري دارند، علناً اظهار مي‌دارند که تنها در «قورمه‌سبزي و آبگوشت بزباش توان رقابت با دنيا را داريم!» در اين گفتمان چيزي به نام استقلال معنا و مفهوم ندارد و دوره آن منسوخ‌شده است.
در چنين گفتماني به‌خاطر خوشايند کدخدا، ارسال ماهواره ساخته‌شده به فضا به تعويق مي‌افتد و سازمان فضايي منحل مي‌شود، حتي اگر به قيمت بيکاري تعدادي از دانشمندان اين مرزوبوم شود. در چنين گفتماني، براي رضايت ديگران، سانتريفيوژها به‌سرعت جداشده و انبار مي‌شود، حتي اگر به قيمت غيرقابل‌مصرف شدن آنها نااميدشدن فرزندان دانشور ايران شود. در چنين گفتماني، بودجه پژوهشي و حمايت از تحقيقات و فناوري کاهش مي‌يابد، اما در مقابل کارتل‌هاي چندمليتي فرش قرمز پهن مي‌شود.
اگرچند صباح بعد از حاکميت چنين تفکري بر مسئوليت‌هاي اجرايي شنيديد که سرعت رشد علمي کشور کاهش‌يافته است، نبايد تعجب کرد! حتي اگر کمي بعدتر شنيده شد که با نفوذ شرکت‌هاي چندمليتي در پوشش فعاليت دانش‌بنيان و ديپلماسي علمي با دانشگاه‌ها و مراکز علمي کشور، «بر آهنگ افزايش فرار مغزها افزوده شد» بازهم نبايد شگفت‌زده شد. اگر روزي چشم باز کرديم و ديديم مراکز تحقيقاتي بومي يک‌به‌يک تعطيل‌شده و جاي خود را به شعب دانشگاه‌ها و مراکز جذب نيروي انساني غربي داده است، اصلاً نبايد تعجب کرد!
در يک کلام بايد گفت نگاهي که معتقد است تنها در قورمه‌سبزي و آبگوشت بزباش مزيت رقابتي دارد، روزي همان آبگوشت و خورش را نيز قرباني مک‌دونالد امريكايي خواهد کرد!
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار