حسين كاشانيپور مدير كل دفتر آموزش و پژوهش شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي خاطرهاي از حضورش در عمليات والفجر8 دارد كه مناسب شرايط روز و بحث انتخابات است. اينكه چطور صحنه رزم به صحنه انتخابات گره ميخورد، سؤالي است كه پاسخش را در خاطره زير خواهيد يافت.
در عمليات والفجر8 ما دستور داشتيم جابجايي محمولهها بر روي پل شناور را شبها انجام دهيم تا از ديد هواپيماهاي دشمن در امان باشيم. روزي در يكي از جبههها درگيري شديدي شد و يكي از رزمندگاني كه اعزامي فرمانده آن گردان بود از من خواست تا به آنها سلاح برسانم و تأكيد كرد اگر اين مهم همين الان انجام نشود صدها رزمنده كه در محاصره هستند به شهادت ميرسند. خيلي تلاش كردم با فرماندهان تماس بگيرم تا كسب اجازه كنم اما موفق نشدم. نهايتاً تصميم گرفتم پل را در روز حركت دهم.
چون احتمال بمباران هوايي خيلي زياد بود، اعلام كرديم اين مأموريت شيفتي نيست و بايد داوطلبانه با دل محكم و آماده شهادت راهي شد. سعي كرديم افراد را با شرايط خاص انتخاب كنيم. مثلاً مجردها و... اما بچهها به شرايط دنيايي خود توجه نكردند و داوطلب شدند. خود من هم تازه ازدواج كرده بودم كه با آنها همراه شدم. سه كاميون مهمات بارگيري و حركت كرديم. سرعت را تا آنجا كه جريان آب اجازه ميداد بالا برديم.
حال و هواي خاص بچهها را در كل مسير خوب به خاطر دارم. وقتي در چهره بچهها نگاه ميكردم نورانيت احساس ميشد. مرتب ذكر ميگفتند و آيه وجعلنا ميخواندند. ناگهان از دور هواپيمايي پيدا شد. رزمندگان با نگاه از هم خداحافظي كردند اما اميدمان به خدا بود. نميدانم چطور شد هواپيما چند كيلومتري ما مسير را عوض كرد و برگشت. با عنايت پروردگار و تلاش همه رزمندگان مسير را ادامه داديم و به لطف خدا مهمات را رسانديم. شهيد ملاآقايي فرماندهمان بود كه در كربلاي5 شهيد شد. پيشاپيش خبر را به او رسانده بودند. روز بعد با حالت برافروخته پيش ما آمدند. اما مأخوذ به حيا گوشه سنگر كوچكمان نشستند و حرفي نزدند. منتظر بودم چيزي بگويد. ناگهان رزمندهاي وارد سنگر شد. مرا در آغوش گرفت و از رساندن مهمات به رزمندگان در محاصره بسيار تشكر كرد. گفت اگر اين مهمات نميرسيد بايد صدها شهيد تقديم ميكرديم. يكباره چهره گرفته شهيد ملاآقايي با توضيح رزمنده باز شد و لبخند رضايت روي لبانش نشست. يكي از شيرينترين لحظاتي كه در طول دفاع مقدس داشتم آن لحظهاي بود كه گفتند اين اقدام جان صدها رزمنده را نجات دهد.
بعضي مواقع تصميمات، تصميمات سرنوشتساز و تعيينكنندهاي ميشود. در نظام مقدس جمهوري اسلامي هر چندسال يك بار يك لحظه سرنوشتساز براي ملت بهوجود ميآيد كه يكي از اين موقعيتها انتخابات است. سال 64 قبل از انتخابات رياست جمهوري در مصاحبهاي يكي از رزمندگان گفت «نسبت كار مردم در انتخابات مانند كاري است كه ما در جبهه انجام ميدهيم.» همانطور كه آنها از سنگر اسلام و انقلاب دفاع كردند تا خاك كشور دست دشمن نيفتد، در شهرها نيز مردم بايد با حضور مؤثر و پرشور و انتخاب افراد اصلح، استقلال، آزادي كشور و همچنين حاكميت و نظام مقدس جمهوري اسلامي را از تيررس بيگانگان داخلي و خارجي حفظ كنند.