انتخابات رياست جمهوري امريكا هر چهار سال يكبار در ماه نوامبر برگزار و رئيسجمهور به طور غيرمستقيم انتخاب ميشود. در سال جاري نيز انتخابات در هشتم نوامبر (18 آبان) برگزار خواهد شد. اهميت انتخابات رياست جمهوري در امريكا از اين جهت است كه واشنگتن طبق معمول چند دهه گذشته با انتخاب رئيسجمهور جهتگيري داخلي و بينالمللي تأثيرگذاري را اتخاذ ميكند. هر رئيسجمهور كه از دو حزب امريكا انتخاب شود، ميتواند رويكردهاي سياست خارجي اين كشور را در سطح بينالمللي با تغييرات نسبي مواجه كند. اگرچه استراتژي كلان امريكا در قبال نظام جهاني مشخص و معين است اما هر حزب و حتي شخص رئيسجمهور ميتواند در اين مسئله مؤثر باشد.
در هر صورت دولتمردان امريكا تاكنون سعي داشتهاند كه از كشورشان آرمانشهري نشان دهند كه دور از دسترس ديگر ساختهاي سياسي جهان است؛ آرمانشهري كه اخلاقمحور بوده و خارج از فسادهاي ريز و درشت سياسي، اقتصادي و... است. اين در حالي است كه رقابتهاي انتخاباتي امريكا در سال جاري آمار و نشانههايي غير از اين دارد. در واقع يكي از ويژگيهاي انتخاباتي اين دوره به افشاهايي بازميگردد كه كانديداها دريغ ندارند تا آنها را بازگو كنند. اين موضوع نه تنها بازتابهاي آرمانشهرگرايي خودساخته امريكا را مخدوش كرده بلكه اختلافات دروني اين كشور را هويدا ساخته است.
در مبارزات انتخاباتي كنوني امريكا بيش از هر كسي اسامي هيلاري كلينتون، ، دونالد ترامپ و. . . به گوش ميرسد كه در حال مبارزه هستند و هر كدام از اينها براي جذب مردم و بالا بردن شانس انتخاباتي خود با اتخاذ رويكردهاي انتقادي، واقعيتهايي را از امريكا بازگو ميكنند كه تا كنون كمترين صحبتي درباره آنها به ميان آمده است. به عنوان مثال كشور امريكا كه يكي از اولينها در تبعيض نژادي بود، طي پنج دهه اخير با تبليغات رسانهاي افكار عمومي را به اين سمت هدايت كرد كه در اين كشور نشاني از تبعيض نژادي نيست. اين در حالي است كه هيلاري كلينتون كه هشت سال را به عنوان همسر رئيسجمهور اسبق در كاخ سفيد گذرانده است، در مبارزات انتخاباتي خود تأكيد كرده است كه امريكا از درد تبعيض نژادي رنج ميبرد. اين موضوع در تحولات و متغيرهاي اجتماعي امريكا نيز به چشم ميخورد كه به ويژه در بحث سياهپوستان نمايان است اما نبايد فراموش كرد كه تبعيضات زيرپوستي اجتماعي در اين كشور بسيار فراوانتر از آن است كه تنها به مبحث سياهپوستان اشاره شود.
مسئله اقتصادي، فسادهاي موجود در اين زمينه و همچنين بحران شكل گرفته طي سالهاي گذشته موضوع ديگري است كه يك كانديدا براي مبارزات انتخاباتي خود روي آن دست گذاشته است. وي در خصوص بسترهاي اقتصادي امريكا و فساد موجود در اين زمينه از اصطلاح اليگارشي استفاده كرده است كه نشاندهنده فضاي بسته اقتصادي براي افراد، قشرها و سطوح خاصي از جامعه امريكايي است كه ديگران كمتر توان ورود به آن را دارند. اين موضوع باعث شده كه از يك جهت برخي از خانوادههاي امريكايي توان مانور بالايي در حوزه اقتصاد امريكايي داشته باشند و از سوي ديگر فاصله طبقاتي همواره با افزايش و شكاف همراه باشد به گونهاي كه دستيابي به آن سطح از اقتصاد براي شهروندان عادي غيرممكن باشد. به اين دليل اليگارشي حاكم در حوزه اقتصاد چنين اجازهاي را به ديگران نخواهد داد. اين مسئله باعث ايجاد فسادي در حوزه اقتصاد امريكايي شده است كه تنها خانوادههاي برتر و معروف امريكايي كه عمدتاً به سياست هم وصل هستند، در اين چرخه حضور دارند. نقش اين طيف نيز در مبارزات انتخاباتي بسيار زياد است.
امريكا تاكنون توانسته است با قدرت اقتصادي خود تأثير فراواني در جهتدهيهاي سياسي جهان داشته باشد اين موضوع همزمان با جنگ جهاني دوم خود را نمايان ساخت. اين در حالي است كه دونالد ترامپ به عنوان يكي ديگر از كانديداهاي انتخاباتي برحبابي بودن اقتصاد امريكا تأكيد كرده است. اما در خصوص اين كانديداي انتخاباتي بايد به موضع مهم ديگري اشاره كرد كه نشاندهنده بحران اجتماعي و حتي شخصيتي امريكاست. زماني كه ترامپ وارد گود انتخابات شد، كمتر كسي فكر ميكرد كه وي بتواند رأي خاصي را به سمت خود جلب كند در حالي كه گام به گام مشخص شده وي اگرچه از لمپنيسم مزمن رنج ميبرد، اما از اين قابليت برخوردار است. نوع گفتار و رفتار ترامپ به گونهاي است كه بسياري از دولتمردان پيشين و كنوني امريكا را به واكنش واداشته است. مبارزه جدي و جلب آراي فراوان وي نشان ميدهد كه سطح اجتماعي امريكا طي سالهاي گذشته به سمت لمپنيسم گرايش شديد پيدا كرده است.