بعد از ظهر 27 اسفندماه و در شرايطي كه همه خود را آماده شروع تعطيلات آغاز سال جديد ميكردند خبر انحلال تيم واليبال بانك سرمايه به سرعت در شهر پيچيد، قهرمان سه دوره پياپي ليگ برتر و دو دوره جام باشگاههاي آسيا با تشكيل يك جلسه منحل اعلام شد. البته پيش از اين نيز خبرهايي جسته و گريخته از انحلال تيم واليبال بانك سرمايه به سبب آنچه مديران اين باشگاه در مورد انصراف از تيمداري عنوان ميكنند شنيده ميشد، اما بدون ترديد اين مسئله بيارتباط با حاشيهها و معضلات اين بانك در مسئله صندوق ذخيره فرهنگيان نيست.
هرچند كه مسئله و داستان بانك سرمايه را بايد تمامشده تلقي كرد، اما انحلال اين تيم پرستاره تلنگري است براي ساختار باشگاهداري در ورزش كشور به ويژه واليبال! اينكه دستگاهي با توجه به در اختيار داشتن پول زياد به صورت سليقهاي تصميم به داشتن تيم در ليگ برتر بگيرد و بعد از استفاده از تمكن مالي بالا كه البته بخش اعظم آن مربوط به بيتالمال و حقالناس است اقدام به تشكيل تيم و خريد ستارهها كند و متعاقب آن موفقيتهاي زيادي را هم به دست آورد و بعد از آن با بروز اولين مشكل به راحتي تيم را منحل كند ضربهاي سخت بر پيكر باشگاهداري است.
البته اصلاً باشگاهي تشكيل نشده و اين خود ضربهاي ديگر است چراكه با ادامه اين روند در سالهاي بعد حتماً شاهد جايگزيني براي بانك سرمايه خواهيم بود كه با پول مردم و بيتالمال تيمي ديگر با نامي ديگر تشكيل دهند و با خريد ستارهها موفقيت هم به دست آورند. بنابراين آنچه به نظر ميرسد اينكه وزارت ورزش و فدراسيونها عليالخصوص در اين داستان فدراسيون واليبال بايد جلوي اقدامات مشابه را بگيرند تا واليبال با تشكيل باشگاهها به صورت پايهاي رشد كند، نه اينكه صرفاً تيمداري داشته باشد كه به صورت سليقهاي هر وقت مديران دلشان خواست بيايند و هر وقت ميلشان نبود تا مشكل كارشان معلوم شد بروند و فقط در اين بين چند صباحي در كنار ستارههاي ورزش خوش باشند، بدون اينكه فكري به حال تيمهاي پايه كنند. سياست تيمداري به اين شكل بزرگترين ضربه به اصول باشگاهداري است، باشگاههايي كه بايد با تيمهاي پايه و ردههاي سني شروع كنند و كمكم اوج بگيرند، اما در اين ميان قرباني سياست شكستخورده تيمداري و حضور مديران ناكارآمد متمول ميشود. سياستي كه همه به شكستخوردگي آن واقفند اما معلوم نيست چرا كسي جلوي آن را نميگيرد.بانك سرمايه منحل شد، اما بايد به انتظار ظهور يك تيم پولدار ديگر و سرازير شدن ستارههاي واليبال به آن شد چراكه ظاهراً فدراسيون هم تمايلي به باشگاهداري و كار پايهاي ندارد و اين يعني آغاز سقوط واليبالي كه چند سالي است سر برآورده است.