به راستی چگونه میتوان تفسیر و تعبیر کرد که یک انسان در قرن بیست و یک و در بین جاذبههای متنوع برای زیستن و بودن، رفتن را انتخاب میکند و نامش میشود شهید مدافع حرم.
امروز جنگ به پایان رسیده اما پس از گذشت نزدیک به سه دهه از روزگار دفاع مقدس، مجدداً شاهد رخ نمایی از تصاویر شهدایی هستیم که در جبهههای جنگ به شهادت میرسند و راه نورانیشان را برابر دیدگان ما عیان میکنند، جبهههای جنگی که باز هم نمایی تلخ از شقاوت و دشمنتراشیهایی است که استکبار میان شریعتها و مسلکهای گوناگون به وجود آورده تا خونهای به ناحق ریخته، گواهی باشد بر حقانیت دین برابر این جهان خواران.
چند سالی است که از گوشه و کنار خبر و نام شهدای مدافع حرم در سوریه به گوش میرسد و بسیاری از آنها جوانند و فرزندان خردسال دارند، اینها را چه شده که خانواده را رها میکنند و به جایی خارج از مرزهای ایران برای دفاع میروند.
در برههای که مادیات و جلوههای پر زرق و برق دنیوی بر بسیاری از معنویات غلبه کرده و دلبستگیهای بسیار، دل بریدن از داشتهها را به شدت دشوار کرده است، مردانی بیریا و پاکدل از جنس ایثار و اقتدار، دفاع از حریم اسلام و ائمه معصومین(ع) را بر هر چیز اولی دانسته و راه یکی از پرخطرترین و پیچیدهترین جبهههای مبارزه را در پیش گرفتهاند.
جوانانی که امروز در قامت «مدافعان حرم» خبرساز میشوند، پرچمداران عاشقی هستند که به راحتی نمیتوان برمبنای محاسبات عقل معاش، قضاوتشان کرد؛ ثروت آنها عشقی است که قابل تحریم نیست!
دستی زیر سر دارد و لبخند گرمی روی لب. هر از گاه نیمنگاهی به تکاپوی اطرافیان میاندازد و زیر لب زمزمه میکند: «السلام علیک یا اباعبدالله» «مدافعان حرم» که به خیل «شهدای حرم» میپیوندند کیستند و چه در سر دارند؟
آرمانشان چیست و چگونه دل از آرامش زندگی روزمره میکَنند و بدون اجبار از ایران، سوریه، افغانستان و کشورهای دیگر عازم کارزار «دفاع از حرم» میشوند؟
«عقل میگوید بمان و عشق میگوید برو... و این هر دو، عقل و عشق، را خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود.»
شهید سیدمرتضی آوینی در روایت ماندگار خود از عصر عاشورا تحت عنوان «فتح خون» برشهایی تکاندهنده و بعضاً ماندگار دارد که گویی تا سالهای سال بکری خود را از دست نداده و هنوز روایت حال ما هستند.
قضاوت درباره جوانانی که امروز و در فضای رسانه تحت عنوان کلی «مدافعان حرم» خطاب میشوند و بعضاً نگاهی آمیخته با پیشداوری نسبت به اهداف و آرمانهایشان داریم، کار سادهای نیست.
اساساً سهل و ممتنع است که بخواهیم از دلباختگانی بگوییم که بیشتر اهل خلوت بوده و هستند و نه فقط خود اصراری بر فریاد باورهایشان نداشتهاند که بازماندگان و همراهانشان هم حد و مرزی معین با فضای پرهیاهوی رسانهها دارند.
چگونه میتوان با ابزار «عقل» به قضاوت دیپلماتهای عاشقی نشست که اگرچه ردای تقابل با جاهلیت مدرن داعشیان را به تن کردهاند اما خود نیز چندان در قید و بند «عقل» نبوده و پا در مسیری گذاشتند که دیگران جز به حیرت نمیتوانند به روایت و بازخوانی آن بپردازند؛ حیرتی از جنس همان تقابل عقل و عشق!
آرام بودند و آرام رفتند
«شعری که آقا را به گریه انداخت» این تیتر مشترک بسیاری از رسانهها از حاشیه دیدار رهبر انقلاب با جمعی از خانواده شهدای حرم بود.
روایت شعری که مقام معظم رهبری بر پای تصویر یکی از شهدای حرم دید و چشمانش تر شد.
ما سینه زدیم و بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم، آنها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس، شهدا را چیدند
بیش از هر چیز واقعیتی قابل تأمل در این دو بیتی نهفته است.
شهدای تکیه زده در «آخر مجلس» در روزگار ترکتازی «مدعیان» چه کسانی هستند و چگونه میتوان احوالاتشان را درک کرد.
*حرم هرگز تنها نمیماند
قُلْ لاَ أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى وَمَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْناً إِنَّ اللهَ غَفُورٌ شَکُورٌ (اى پیامبر ما!) بگو: «من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم در خواست نمىکنم، جز دوست داشتن نزدیکانم (اهل بیتم) و هر کس کار نیکى انجام دهد، بر نیکىاش مىافزاییم، چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگذار است.
در دمشق منطقهای وجود دارد به نام "سیده زینبیه" که صدها سال است به مرقد حضرت زینب(س) منتسب است، در این روزها و ناآرامیهای سوریه داعشیها چند صد متر بیشتر با آن فاصله ندارند و هر روز تهدید میکنند اگر آنجا به دستشان بیفتد ویران میکنند و میسوزانند.
اما ای تکفیریهای بیدین بدانید آنجا حرم ناموس شیعه است پس کسی خیال حرم را نکند، سربازان حیدری و حسینی نگهبانان حرمند مدافعان حرم همیشه بیدار هستند کسانی که از این مرقد شریف دفاع میکنند به نامحرمان داعشی هرگز اجازه نمیدهند نگاه چپ به آن بیندازند هرچند آنان تادندان مسلحاند اما هرگزحریف غیرت و دلاوری جوانان شیعه و فرزندان فاطمه نمیشوند.
هرگز حرم تنها نمیماند ...به یاد ظهر عاشورا.... گیرم همه دنیا یزیدی شود ولی ما شیعیان مریدان اربابیم، ای کافران حربی ما فرزندان حسین و زینبیم ای صهیونیستان کافر جان دادن در راه دفاع از ناموس شیعه و در راه زینب(س) برای ما آسان و شیرین است، ما هم قسم شدهایم و به مقتدایمان و رهبرمان لبیک گفتهایم.
سر دادن و جان دادن در راه زینب(س) برای ما افتخار است ما گفتهایم «لبیک یا زینب».
میدانید «لبیک یا زینب» یعنی چه؟ «لبیک یا زینب» یعنی جانم و مالم و زندگیم فدای بانوی ایثار و استقامت که وقایع تلخ کربلا را دید و روای دلاوریهای آزادمردان دشت نینوا شد.
یعنی بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی پدر و مادرم به فدایت
یعنی روز قیامت روسفید در برابر مادرش فاطمه
یعنی با دوستان اهل بیت دوست بودن و بادشمنانش دشمن بودن برای همیشه
درست است جوانانی مثل شهیدان عبدالصمد امامپناه (۲۶ فروردین ۷۵) از تبریز، علی کنعانی (۱۳ اردیبهشت ۹۲) از مراغه، شهید محمودرضا بیضایی (۲۹ دی ۹۲) از تبریز، شهید محرم علیپور (۷ اردیبهشت ۹۳) و شهید عباس عبدالهی (۲۳ بهمن ۹۳) از مرند، شهید حامد جوانی ( ۵ تیر ۹۴ ) از تبریز، امین کریمی (30 مهر 94) از مراغه، مهدی علیدوستکلوانق (28 مهر 94) از بستان آباد، حجت اصغری (1 آبان 94) از شربیان، روح الله طالبی (4 دی 94) از مرند، وحید نومیگلزار (2 آبان 94) از تبریز، احمد عطاییفرکوش (21 آبان 94) از سراب، محمدرضا فخیمی (28 آذر 94) از تبریز، اسماعیل کریمی(23 دی 94) از هشترود، صادق عدالتاکبری ( 4 اردیبهشت 95)، سیدرضا مراثی (23 تیر 95) و ذاکر حیدری(9 آبان 95) وحید فرهنگیوالا از تبریز (15 آبان 96) در راه دفاع از حرم اهل بیت به شهادت رسیدند ولی همه بدانند ایران پر است از این شهیدان که عاشقانه منتظر اعزام برای دفاع از حرم و نابودی داعش خونخوار هستند.
ای یزیدیان زمان بدانید حرم هرگز تنها نمیماند...
همچون سالهای دفاع مقدس هر روز خبر از شهادت رزمندگان اسلام بزمی آسمانی در زمین میدهد؛ «شهید مدافع حرم اکبر زوار جنتی » سربلند به دیدار معشوق شتافت.
سر دادن و جان دادن در راه زینب(س) برای ما افتخار است ما گفتهایم «لبیک یا زینب».