به گزارش خبرنگار ما، بيستم بهمنسال93، مأموران پليس از قتل مردي 35 ساله به نام مجيد در يكي از ويلاهاي شهرستان رودهن باخبر و راهي محل شدند. سرايدار ويلا كه در محل حاضر بود به مأموران گفت: «شب گذشته مجيد دوستش را به ويلا دعوت كرده بود و قرار بود شب را با دوستش بگذراند، اما امروز صبح وقتي وارد ويلا شدم جسد مجيد خونين روي زمين افتاده بود. احتمال دارد قتل كار دوست مجيد باشد.»
با انتقال جسد به پزشكي قانوني، در بررسيها مشخص شد كيف مدارك، گوشي تلفن همراه، ساعت ديواري و دستگاه كامپيوتر405 خودروي مقتول نيز سرقت شده است.
به اين ترتيب تحقيقات در اين زمينه آغاز شد و دوست مجيد به نام پيمان به عنوان اولين مظنون پرونده تحت تعقيب قرار گرفت. در روند تحقيقات بود كه پيمان با سرايدار ويلا تماس گرفت تا از حال دوستش باخبر شود آنجا بود كه در رديابي شماره تماس، وي در يكي از باجههاي تلفن همگاني شناسايي و دستگير شد.
مرد جوان در بازجوييها به قتل دوستش اعتراف كرد و گفت: «آن روز من و مجيد بعد از شرب خمر در حال استراحت بوديم كه ناگهان متوجه شدم او قصد شومي دارد به همين دليل او را كشتم.» متهم در توضيح به مأموران گفت: «من و مجيد دو سال بود كه با هم دوست بوديم و همديگر را ميشناختيم. او با همسرش اختلاف داشت به همين دليل بارها مرا به ويلايي كه در چناران رودهن داشت دعوت كرده بود و با من درد دل ميكرد. روز حادثه بار ديگر به دعوت او به ويلا رفته بودم و بعد از خوردن غذا با هم مواد كشيديم و كمي مشروب خورديم. لحظاتي گذشت تا اينكه متوجه شدم مجيد قصد دارد مرا آزار دهد به همين دليل عصباني شدم و او را به طرف ديوار هل دادم.» متهم در ادامه گفت: «در آن لحظه چشمم به چاقوي روي كرسي در اتاق افتاد. آن را برداشتم و چند ضربه به مقتول زدم. وقتي مجيد را خونين روي زمين ديدم از ترس ميخواستم فرار كنم، اما قبل از خارج شدن از ويلا براي گمراه كردن پليس چند تا از لوازم را در ويلا سرقت كردم و سپس گريختم.»
به اين ترتيب پيمان به اتهام مشاركت در قتل، شربخمر و سرقت روانه زندان شد و پرونده بعد از كامل شدن تحقيقات به شعبه دهم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد. صبح ديروز متهم مقابل هيئت قضايي همان شعبه به رياست قاضي قربانزاده قرار گرفت و بعد از قرائت كيفرخواست پدر مقتول در جايگاه ايستاد و گفت: «براي متهم درخواست قصاص دارم. او دروغ ميگويد و پسرم را در خواب كشته است.» سپس در ادامه گفت: «متهم مغازه تأسيساتي داشت و پسرم صافكار بود. او چند ماشين براي صافكاري به مغازه پسرم برده بود، اما فقط نصفي از دستمزدش را پرداخت كرده بود. همچنين متهم چندين بار از پسرم خواسته بود تا مقداري لوازم خودرو براي فروش به مغازه او ببرد، اما پسرم مخالفت كرده بود. آنها با هم اختلاف داشتند و او با انگيزه قبلي پسرم را كشته است و حالا دروغ ميگويد.»
در ادامه مادر مقتول نيز در حاليكه گريه ميكرد، گفت: «او با بيرحمي پسرم را در خواب كشته است، به همين دليل براي او درخواست قصاص دارم.» سپس وكيل دو طفل صغير مقتول نيز درخواست قصاص كرد.
بعد از درخواست اوليايدم، متهم در جايگاه قرار گرفت و با قبول اتهاماتش گفت: «حرف تازهاي براي گفتن ندارم و همه اظهاراتم همان است كه در بازجوييها گفتهام. حالا با درخواست اوليايدم حاضرم قصاص شوم و اعتراضي ندارم.» سپس به سؤالات هيئت قضايي پاسخ داد.
آيا سابقه كيفري داري؟
بله. يك فقره قتل كه نصف ديه را پرداخت كردم و رضايت گرفتم و بعد از تحمل 12 سال حبس آزاد شدم.
ديگر سوابق؟
درگيري و سرقت.
در اظهارات گفته بودي با مقتول مواد كشيده بودي اما نظريه پزشكي قانوني خلاف آنرا اعلام كرده است و هيچ ماده مخدري در بدن مقتول ديده نشده است.
قبول دارم. مقتول فقط شرب خمر كرده بود و مواد نكشيده بود.
پزشكي قانوني اعلام كرده بود كه مقتول در حالت غافلگيري به قتل رسيده است كه اين خلاف اظهارات شما است. چه توضيحي داري؟
من حقيقت را گفتهام و حرفي ندارم.
بنا به نظريه پزشكي قانوني چرا ضربهاي به آن عميقي به مقتول وارد كردي كه حتي در استخوان او نيز نفوذ كرده بود؟
عصباني بودم و در حال خودم نبود.
در اظهارات اقرار كردي براي دفاع از خودت مرتكب قتل شدي، چرا به جاي كشتن مقتول از ويلا فرار نكردي؟ آيا مانعي بود؟
خير. آن لحظه قدرت تصميمگيري و تفكر نداشتم.
در خصوص اموال سرقتي چه توضيحي داري؟
همه آنها را به مأموران در آگاهي برگرداندم.
در پايان هيئت قضايي وارد شور شد.