جهان غرب اين روزها مشغول القاي يك ادعاست؛ استفاده دولت سوريه از سلاح شيميايي در دوما. القاي اين ادعاي دروغين با سخنرانيهاي مقامات كشورهاي غربي و سپس عملياتهاي رسانهاي انجام گرفت تا جهان باور كند كه دولت سوريه كه تحت حمايت ايران و روسيه قرار دارد، عليه مخالفان تكفيري خود دست به استفاده از سلاح شيميايي زده است. در اوج اين عمليات رواني، دولتهاي امريكا، انگليس و فرانسه حاضر شدند براي آنكه بگويند چقدر اين ماجرا راست است، از حمله موشكي به سوريه هم بهره ببرند، يعني اگر ادعاي ما دروغ بود، دليلي نداشت دست به حمله موشكي به سوريه بزنيم. اينكه هيچ سندي براي اثبات اين ادعا وجود ندارد، بماند، اينكه غرب براي حمله موشكي به برخي مواضع در سوريه منتظر نتيجه بررسي كميته حقيقتياب نشد هم بماند، اين هم كه دولت سوريه در آستانه پيروزي كامل بر تكفيريهاست و دست بالا را در نبرد دارد و به همين دليل نيازي به استفاده از سلاح شيميايي ندارد، بماند. در اين گزارش ميخواهيم فرض را بر اين بگذاريم كه غرب با همه خباثتها و دروغها راست ميگويد و بشار اسد عليه تروريستهاي تكفيري به استفاده از سلاح شيميايي روي آورد، اما ميخواهيم ادعاي ديگر از غربيها را بررسي كنيم و آن اينكه آيا واقعاً غربيها خط قرمزي به نام استفاده از سلاح شيميايي در جنگ دارند؟! يعني بر فرض آنكه دولتي در جنگ از سلاح شيميايي استفاده كند، غرب در برابر آن مطلقاً ميايستد؟ حداقل براي ايرانيها اين موضوع باورپذير نيست.
امريكا و حمايت از حمله شيميايي
هفتم تير 66 براي مردم ايران يادآور حادثه شومی است؛ حادثهاي كه طبيعي نبود و بياغراق ميتوان آن را يك جنايت جنگي ناميد. رژيم بعثي عراق كه به خيال خام خود قرار بود سه روزه به تهران، پايتخت جمهوري اسلامي ايران برسد، هفت سال از آغاز تجاوزش به ايران ميگذشت و نه تنها ذرهاي از خاك ايران را در اختيار نداشت بلكه اقتدار و ابهت خود را نيز از دست داده بود. در فضايي كه جنگ برايش داشت مغلوبه ميشد، صدام حسين دست به بمباران شيميايي سردشت زد؛ شهري كه مملو از زنان و كودكان و غيرنظاميان بود. دهها شهيد از مردم عادي يكي از نتايج اين حمله بود. هزاران مجروح شيميايي از آن حمله بر جاي ماند كه تا سالهای متمادی رنج شيميايي بودن را با كپسولهاي اكسيژن و تاولها و سرفهها و نفسهاي بند آمده، با خود به همراه داشتند و دارند. بسياري از مردم سردشت در آن حمله وحشتناك، حين فرار بر زمين افتادند و هر كس در آن حالتي كه بود، بيحركت ماند و جان سپرد. زخم و تاولهاي اين حمله بر بدن مردم ايران آنقدر وحشتناك است كه كمتر كسي تاب ديدن تصاوير آن را خواهد داشت. با اين حال غربي هايي كه اين روزها اداي حساس بودن نسبت به حملات شيميايي را درميآورند، در برابر ظلمي كه بر مردم ايران رفت، چه كردند؟ آيا به مراكز نظامي رژيم بعثي حمله كردند؟ آيا صدام را محكوم كردند؟ آيا اصلاً كسي به اين جنايتكار جنگي گفت كه نبايد از سلاح شيميايي عليه مردم ايران استفاده ميكرد؟ مردم ايران حقوق بشر نداشتند؟!
بايد سؤالها را به گونهاي ديگر طرح كنيم تا اوج خباثت غربيها در اين وقايع روشن و معلوم شود انتظار محكوميت صدام از سوي غربيهايي كه حامي اصلياش در قتل عام مردم ايران بودند، چه انتظار عبثي بود. بيبيسي، رسانهاي كه هميشه حامي غرب بوده در تيرماه 96 در گزارشي اعتراف گونه مينويسد: «حمله شيميايي عراق به سردشت، 9 ماه پس از آن صورت گرفت كه واشنگتن، تلاش اكثريت اعضاي شوراي امنيت را براي صدور يك بيانيه در محكوميت استفاده از سلاحهاي شيميايي از سوي عراق وتو كرد. حمله به سردشت، به ويژه در بستري از بيتفاوتي ايالات متحده نسبت به استفاده عراق از سلاحهاي شيميايي عليه ايران صورت گرفت. بيتفاوتي همراهانهاي كه مدتي بعد، به بمباران شيميايي حلبچه با بيش از 5 هزار كشته منجر شد.»
اين نكته هم جالب است كه سالها بعد و وقتي دولت امريكا ديد صدام تبديل به ماري در آستين شده و قصد حمله به عراق را داشت، جورج بوش رئيسجمهور وقت امريكا در بخشي از سخنراني هفتم اكتبر 2002 خود در توجيه حمله به عراق گفت: «صدام حسين دستور انجام حملات شيميايي عليه ايران و بيش از 40 روستاي عراق را داد. اين حملات، منجر به كشته و زخمي شدن حداقل 20 هزار نفر شد» اما جرج بوش نگفت كه آن حملات و جنايات با حمايت مستقيم دولت ايالات متحده انجام شد؛ دولتي كه سالها بعد ژست مبارزه با به كارگيري سلاح شيميايي ميگيرد.
در رسانهها آمده كه در طول جنگ ايران و عراق، چند بار رؤساي وقت شوراي امنيت با صدور بيانيههاي غيرالزامآور، عراق را به خاطر استفاده از سلاحهاي شيميايي محكوم كردند اما اين شورا، به خاطر نفوذ و حق وتوي قدرتهاي بزرگ، هيچ گاه نتوانست با صدور قطعنامه الزامآور، عراق را به خاطر استفاده از اين سلاحها محكوم كند. در يكي از آخرين تلاشها پيش از حمله سردشت، در 21 مارس 1986 تلاش اكثريت اعضاي شوراي امنيت براي تصويب يك بيانيه در محكوميت حملات شيميايي مكرر عراق عليه نيروهاي ايراني، با وتوي ايالات متحده ناكام ماند. 10 كشور ديگر عضو شورا به اين متن رأي مثبت دادند و كشورهاي بريتانيا، فرانسه، استراليا و دانمارك در رأيگيري شركت نكردند. بيتفاوتي جهاني نسبت به استفاده مكرر بغداد از سلاحهاي شيميايي، حدود هشت ماه پس از بمباران سردشت، به پرتلفاتترين بمباران شيميايي يك شهر (حلبچه) در تاريخ جهان منجر شد.
حالا فقط يك سؤال براي پرسيدن باقي ميماند و آن اينكه آيا همين دولتهاي غربي نبودند كه سلاحهاي شيميايي در اختيار صدام قرار دادند؟
عملياتي براي تحتالشعاع قرار دادن پيروزي سوريه بر داعش
روسيه و ايران گفتهاند حمله شيميايي دوما كه غرب مدعي انجامش توسط دولت سوريه است، يك عمليات پرچم دروغين است. در تعريف اين نوع عمليات آمده است كه «عمليات پرچم دروغين به عملياتهايي گفته ميشود كه توسط نهادهاي نظامي، شبه نظامي، اطلاعاتي يا سياسي به گونهاي انجام ميشود كه اين تصور به وجود آيد كه گروهها يا كشورهاي ديگري اين عملياتها را انجام دادهاند. براي مثال استفاده نيروهاي يك طرف درگير در جنگ از پرچم و لباس نظامي طرف مقابل براي حمله و قتلعام ساكنان يك روستا و سپس متهم كردن آن طرف به انجام اين كشتار نمونهاي از عمليات پرچم دروغين محسوب ميشود. هدف از انجام عمليات پرچم دروغين مخفي نگه داشتن هويت مرتكبين اصلي يا بدنام كردن طرف مقابل و ايجاد بهانهاي براي حمله به او است.»
لزوم يادآوري حمايت غرب از حملات شيميايي توسط دستگاه ديپلماسي
اين روزها دستگاه ديپلماسي ايران عليه ادعاي دروغين غربيها در مورد حمله موشكي تقريباً فعال است. ميشود كه در گفتوگوهاي حضوري و تلفني رئيسجمهور و وزير خارجه ايران با مقامات خارجي، اين خاطرات حمايت غرب از به كارگيري سلاح شيميايي يادآوري شود. اينكه اين حمله دروغين بود و دولت سوريه در آستانه پيروزي كامل بر تروريستها نيازي هم به چنين حملهاي نداشت يك بحث است و اينكه بشود ادعاي غرب را مبني بر حساسيت در به كارگيري سلاح شيميايي باور كرد، يك بحث ديگر. حداقل در ايران وقتي سالهاست مجروح شيميايي از جنگي داريم كه جنايتكار جنگياش مورد حمايت همين غرب بوده و از همين غرب سلاح شيميايي خريده، بايد اين ادعا را باور كنيم؟! سرفههاي هموطنان من و كپسولهاي اكسيژن و تصاوير تاولهاي بدن مردم شيمياييشده ايران و پيكرهاي روي زمين افتاده، جايي براي چنين باوري ميگذارد؟!