حمله نظامي امريكا، فرانسه و انگليس به كشور سوريه برخلاف ساير موارد مشابه كه فاقد سندسازيهاي حقوقي مرسوم كشورهاي غربي بود با واكنش منفي جوامع بينالمللي، كشورهاي مستقل و فعالان شبكههاي مجازي در ساير كشورها مواجه شد تا جايي كه بسياري از رسانههاي مشهور امريكايي نيز چنين حملهاي را فاقد مشروعيت و مايه آبروريزي ايالات متحده امريكا عنوان كردند اما در چنين شرايطي جماعتي در داخل كشور ميباشند كه به هر شكل ممكن و با هر بهانهاي رفتار سلطه گرايانه امريكا را توجيه كرده و اقدامات اين كشور را در جهت حفظ صلح بينالمللي عنوان ميكنند.
در حالي رسانههاي معتبري مانند واشنگتن پست حمله نظامي امريكا به سوريه را مايه آبروريزي اين كشور معرفي ميكنند که برخي روزنامههاي داخلي تلاش ميكنند حمله نظامي سه كشور امريكا، فرانسه و انگليس را نمايش اقتدار و اتحاد معرفي و عامل چنين حملهاي را اقدامات مشكوك دولت بشار اسد عنوان كنند.
آبروريزي امريكا در بيرون مرزها برد امريكا در داخل كشور!
جالب اين است روزنامه گاردين انگليس نيز همانند بسياري از رسانههاي شناخته شده غربي واكنش حمایتی به حمله نظامي مثلث غربي عليه سوريه نداشته است و با چاپ كاريكاتوري از سران سه كشور امريكا، انگليس و فرانسه آنها را وحوشي معرفي ميكنند كه در حال حمله به يك منطقه ميباشند، با اين حال روزنامه شرق سرمقاله روز يكشنبه خود را به همين مسئله اختصاص داده است و تلاش كرده با انتخاب عبارت «نمايش اتحاد غربي» به عنوان تيتر اتحاد كشورهاي غربي از يكسو زمينه ترس جامعه ايراني از حمله نظامي غرب به سوريه را برجسته کند و از سوي ديگر شكست مشهود امريكا، فرانسه و انگليس را با انتخاب چنين تيتري پوشش دهد!
نويسنده اين مطلب (كيهان برزگر) كه خود را استاد روابط بينالملل معرفي ميكند بدون اشاره به نقض قوانين بينالمللي توسط سه كشور غربي و عدم رجوع آنها با اسناد قابل قبول درجهت متهم كردن دولت بشار اسد به استفاده از سلاح شيمیايي تنها به آن بخش از مسئله ميپردازد كه دولتهای امريكا، انگليس و فرانسه توانستهاند يك اجماع جهاني! را عليه دولتي در غرب آسيا شكل دهند.
اين در حالي است كه بر اساس عرف بينالمللي اجماع معنا و مفهومي متفاوتتر از آنچه مورد نظر نويسنده روزنامه شرق است داشته، به طوري كه اتحاد و اجماع در جايي معنا پيدا ميكند كه حداقل بيش از سه كشور آن هم با اقناعسازي افكار عمومي دنيا در يك هدف مشترك گام بردارند و حمله نظامي خود را مشروع جلوه دهند، در حالي که در شرايط فعلي حتي فعالان رسانهاي در كشورهایي مانند امريكا و انگليس (به عنوان بخشي از نخبگان يك جامعه) نيز بحث حمله نظامي به سوريه را فاقد مشروعيت لازم دانستهاند و آن را مايه آبروريزي غرب عنوان ميكنند، مهمتر اينكه حتي كشوري مانند آلمان و ايتاليا نيز كه غرب را در بسياري از اهداف نامشروع خود حمايت كرده در حمله اخير رسماً از ورود به چنين مسئلهاي پرهيز كردند.
در بخشي از سرمقاله روزنامه شرق نوشته ميشود: «هدف اين حمله موشكي فراتر از موضع اتهامي جبهه غربي عليه دولت سوريه يا هشدار جدي به ايران و روسيه براي فشار به سوريه در به اصطلاح استفادهنكردن مجدد از اين سلاحها يا حتي بههمزدن معادله سياسي- امنيتي ميداني در بحران سوريه بود و بهنوعي به نمايش قدرت و اتحاد غربي هم مربوط ميشود.» عبارتهاي فوق نشان ميدهد نويسنده استفاده از سلاحهاي شيمیايي توسط دولت مركزي در سوريه را بسيار محتمل دانسته و حمله پوشالي به غرب را نمايش قدرت و اتحاد عنوان ميكند !
واشنگتنپست با تأكيد بر اينكه«حمله به سوريه آبروي امريكا را بُرد» در گزارشي با اشاره به اينكه رئيسجمهور امريكا قصد داشت با حمله به خاك سوريه، قدرتنمايي كند اما كاملاً برعكس عمل كرد، نوشت: «هدف «دونالد ترامپ» رئيسجمهور امريكا از حمله به سوريه، قدرتنمايي بود كه در حقيقت برعكس عمل كرد... اگر ترامپ هيچ اقدامي هم صورت نميداد، اوضاع بدتر ميشد اما نه خيلي زياد زيرا وقتي شما حملاتي انجام ميدهيد كه «به اندازهاي قوي نيست كه مايه خجالت نشود»، در واقع ضعف از خود نشان ميدهيد و ضعف تحريكآميز است.»
ضرورت چشمپوشي از توسعه هستهاي و موشكي!
اين نخستين باري نيست كه جماعت غربباور داخلي تلاش ميكنند رفتار ضدانساني امريكا را توجيهگري كرده و ضمن تطهير چهره مقامات غربي لزوم تبعيت از خواستههاي امريكايي را با هدف اقدام پيشدستانه در جهت جلوگيري از حمله نظامي به ايران مطرح ميكنند، كمااينكه در طول چندسال اخير بارها از ضرورت اجتناب ايران براي توسعه صنعت هستهاي و موشكي سخن به ميان آورده و چنين فرايندي را عامل بازدارنده براي حمله نظامي به كشورمان معرفي كردهاند.
پشنگپور نيز در يادداشتی كه در روزنامه اعتماد نوشته به همين مسئله پرداخته و تلاش ميكند شكست مشهود غرب از حمله به سوريه را ناديده گیرد و آن را توجيهگري كند، در بخشي از اين يادداشت ميآيد: «واقعيت عيني در خصوص موضوع سوريه اين است كه خواست كشورهاي ايران و روسيه در بسياري موارد با آنچه جامعه جهاني در طرح و برنامه دارد يا تعارض يا مغايرت (صرفنظر از بررسي درستي يا نادرستي خواست دو طرف) دارد...» آنچه مشخص است تطهير امريكا بايد در تمام سطوح و در تمام لايهها توسط جماعت تجديدنظرطلب صورت گيرد و در شرايطي كه حتي خود امريكاييها به شكست اين كشور در حمله نظامي به سوريه معترف هستند، آنها بايد تصوير را وارونه نشان داده و بدون اشاره به رفتار غيرانساني و غير قانوني كشورهاي امريكا، فرانسه و انگليس در حمله به سوريه، اقدام فوق را نمايش اقتدار و قدرت عنوان كنند.