کد خبر: 905487
تاریخ انتشار: ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۴:۵۲
گفت‌وگو با «مصطفی‌کیایی»کارگردان فيلم سينمايي «چهارراه‌استانبول»
هرفیلمی ساخته‌ام احساس کرده‌ام در آن مقطع زمانی بهترین تصمیم برای تولید بوده است. معتقدم که «چهارراه استانبول» هم بهترین تصمیم در آن مقطع بوده است.

«مصطفی کیایی» نویسنده و کارگردان میانسال کشورمان است که فیلم‌های «بعدازظهرسگی»، «ضدگلوله»، «خط ویژه»، «عصر یخبندان»، «بارکد» و سال گذشته «چهارراه استانبول» را ساخته است. او نویسندگی فیلم‌هایش را هم برعهده داشته است. البته کیایی در چند پروژه تلویزیونی هم نویسنده بوده است. آثار تلویزیونی او در حوزه طنز اجتماعی تعریف می‌شوند و دو فیلم اولش هم کمدی هستند.  وی برای ضدگلوله، از سی‌امین جشنواره فیلم فجر، جایزه بهترین فیلمنامه را دریافت کرد. مصطفی کیایی از فیلم سومش یعنی خط ویژه،
 از کمدی فاصله گرفت و ترجیح داد، داستان‌هایی جدی را روایت کند که البته حاوی طنازی‌هایی هم بودند. یکی از منتقدان درباره فیلم سوم کیایی نوشته بود: سینمای ایران به فیلم‌هایی مثل «خط ویژه» سخت نیازمند است. فیلم‌هایی که همزمان با جذب مخاطب و سرگرم کردن او و کمک به اقتصاد سینما، با زبان انتقادی و غیر شعاری تصویر برخی از کاستی‌های جامعه را نشان می‌دهد. فیلم بعدی کیایی عصریخبندان بود که توانست در چند بخش، ازجمله بهترین کارگردانی، نامزد سیمرغ جشنواره فجر شود. مصطفی کیایی در سال1394 بارکد را ساخت که توانست نامزد بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در جشنواره سی‌وچهارم فجر شود. بررسی کارنامه حرفه‌ای کیایی نشان می‌دهد که او
تا حدود زیادی رگ خواب مخاطب را می‌شناسد و بلد است که او را راضی کند؛ البته نگاه منتقدان به آثار او متفاوت است و بحث دیگری دارد. باتوجه به آغاز اکران ششمین فیلم مصطفی کیایی، درباره «چهارراه استانبول» با وی گفت‌وگویی انجام داده‌ایم.

چه شد که سراغ این سوژه رفتید؟
اتفاقی رخ داد و من هم مثل بقیه آدم‌ها تحت تأثیر قرار گرفتم، جوگیر شدم و فکر کردم که باید درباره این حادثه فیلمی بسازم.

یعنی تحت تأثیر جو موجود این فیلم را ساختید؟!
به هرحال ما معمولاً مردم جوگیری هستیم! هراتفاقی که می‌افتد تحت تأثیرش قرار می‌گیریم. تا موضوعی پیش می‌آید صفحات مجازی‌مان پر می‌شود از آن موضوع و درباره‌اش حرف می‌زنیم. ما هم پیرو همین جو تصمیم گرفتیم فیلمی درباره این حادثه بسازیم.

باتوجه به پایان جو حادثه پلاسکو، از ساخت این فیلم پشیمان نیستید؟
خیر؛ نه پشیمانم و نه خسته! بعد از هیچ کدام از فیلم‌هایی که ساخته‌ام، پشیمان نشده‌ام. هرفیلمی ساخته‌ام احساس کرده‌ام در آن مقطع زمانی بهترین تصمیم برای تولید بوده است. معتقدم که «چهارراه استانبول» هم بهترین تصمیم در آن مقطع بوده است.

مردم حادثه پلاسکو را باجزییات و به طور زنده دیده بودند. نگران این اشراف مخاطب با موضوع نبودید؟
یکی از چالش‌هایم در ساخت چهارراه استانبول همین قضیه بود. خیلی دوست داشتم که این فیلم ساخته شود اما از طرفی اطلاع گسترده مردم از جزییات حادثه، سختی کارمان را چند برابر می‌کرد. البته همین اشراف مردم نسبت به موضوع، کارم را جذاب‌ترهم می‌کرد. گمان می‌کنم خروجی کار طوری شده که در طول فیلم کسی متوجه نمی‌شود کدام سکانس‌ها با دکور است و کجاها در لوکیشن واقعی.

چرا قهرمان فیلم‌های‌تان همیشه خاکستری هستند؟
نمی‌توان از لفظ خاکستری درباره شخصیت‌ها استفاده کرد اما قطعاً آدم‌هایی نزدیک به واقعیت هستند. اصولاً سعی می‌کنم شخصیت‌های فیلم‌هایم خیلی نزدیک و شبیه به واقعیت باشند. درواقع نمایش آدم‌هایی که در جامعه مشغول تلاش هستند و شاید بتوانم بگویم انتخاب یک طبقه همیشه برایم جالب بوده است؛ طبقه متوسطی که در فضای جامعه به‌سختی زندگی می‌کند، کار می‌کند و با کوچکترین اتفاقی ممکن است سقوط کند و دیگر رشد نکند. یا برعکس برخی از آدم‌هایی که ممکن است با یک زدوبند، ناگهان رشد عجیبی بکنند و شرایطشان کلاً تغییر کند. این آدم‌ها و طبقات همیشه برایم جذابیت داشته‌اند چون جای بدی از لحاظ طبقه‌بندی اجتماعی قرار گرفته‌اند. خودم هم مال همین طبقه هستم و به همین خاطر علاقه مضاعفی برای حرف زدن از آنها دارم.

رفتار شخصیت‌های فیلم، باتوجه به بستر حادثه، برای مخاطب غیرمعمول نیست؟
فکر می‌کنم در فیلمنامه باید به هرکسی از دید خودش نگاه کرد. مثلاً شخصیتی که آقای بهرام رادان بازی می‌کند که با تلاش و سختی زیاد سعی کرده رشد کند و زندگی‌اش تکان بخورد اما شرایط برعکس رقم خورده، همین باعث می‌شود که به گوشه زندان کشیده شود. برای این آدم دیگر فرقی نمی‌کند که در زندان باشد و یا با رنج و بدبختی از کشور خارج شود. به نظرم همچین آدمی که در چنین تنش‌هایی قرار دارد، نمونه‌های زیادی در جامعه دارد. اگر صفحه حوادث روزنامه‌ها و حتی زندگی عادی مردم را دنبال کنیم با نمونه‌های عجیبی روبه‌رو می‌شویم که از خودمان می‌پرسیم، مگر می‌شود آدمی در شرایط عادی چنین کاری انجام دهد؟ نمونه‌های متعددی دراین باره وجود دارد.

شخصیت پدر هم به همین شکل است
 حتی شخصیت پدر آن دختر به همین شکل است. مثلاً می‌بینیم که دختر اولش در چه شرایطی زندگی کرده و دوست ندارد این مسائل برای دختر دومش تکرار شود. وقتی از دید آنها نگاه کنیم انگار به این نتیجه می‌رسیم که هرکدامشان حق دارند. اصولاً مشکل ما همین است که از دید خودمان به همه مسائل نگاه می‌کنیم.

برخی دیالوگ‌های فیلم، ازجمله یکی از جملات معروف فیلم درباره جنس چینی، گل درشت و شعاری نشده است؟
می‌گوید: «پلاسکو آن موقعی فروریخت که جنس چینی وارد شد...» به نظر من اگر درباره این دیالوگ خاص، مشکلی وارد باشد، لحن بلندی است که بیان شده است. اگر همین جمله با لحنی آرام‌تر گفته می‌شد احتمالاً عادی‌تر بود. این ایرادی است که خودم هم، بعداً متوجه آن شدم.

پس با شعار مشکلی ندارید؟
من هیچ مشکلی با این موضوع ندارم که گاهی حرف‌هایم را بلند و صریح بگویم. مثلاً در «عصریخبندان» همین مورد را داشتیم. این موضوع الگوی فیلم‌های هالیوودی هم است. در فیلم‌های آمریکایی می‌بینیم که ناگهان حرفی را گل درشت بیان می‌کنند.
جایی که آن جمله بیان می‌شود مهم نیست؟
جای آن دیالوگ هم برایم مهم نیست و به نظرم جمله مورد نظر در فیلم ما، جای درستی استفاده شده است؛ موقعیتی است که زن و شوهر مشغول بحث درباره‌اش هستند و از این نظر مشکلی ندارد. اما بازهم می‌گویم اگر لحن بیان آن جمله طور دیگری بود احتمالاً بهتر می‌شد.

منبع: صبح نو

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار