در یکی از جلسات که حضرت آیت الله خامنهای نیز به عنوان رئیس جمهور، آقای هاشمی رئیس مجلس، فرماندهان سپاه و دیگر نیروها و من به عنوان فرمانده نیروی زمینی حضور داشتیم. جلسه در اتاق کوچک امام تشکیل شده بود. نمیدانم نوبت گزارش کدامیک از ما بود که امام ناگهان از اتاق خارج شدند. برخورد حضرت امام برای ما تکان دهنده بود.
فرد گزارش دهنده نتوانست جمله خود را تمام کند. چرا که مات و مبهوت مانده بود که چه بگوید و برای چه کسی بگوید. اولین کسی که لب به سخن گشود آقای هاشمی بود که گفت: آقا! کسالتی ایجاد شده است؟ حضرت امام با قاطعیت برگشتند و جواب دادند: «خیر، وقت نماز است.»
من ناخود آگاه به ساعتم نگاه کردم افق تهران را از پیش میدانستم ساعت و وقت بلند شدن امام برای نماز با افق تهران دقیقهای تفاوت نداشت. بعد همه ما به سرعت آماده شدیم و با حضرت امام نماز را اقامه کردیم.
منبع: پابه پای آفتاب، ج. ۳، ص. ۳۱۰، شهید صیاد شیرازی