بسیاری از ما فکر میکنیم سختگیری در تربیت کودک کار درستی است. این رفتار در ظاهر تعبیر به اهمیت دادن به کودک میشود، اما در حقیقت و به مرور زمان بسیار آسیبزا میباشد. در نظر شما شاید سختگیری در تربیت کودک یعنی دلسوز بودن، اما در حقیقت هر چه عرصه را تنگتر کنید فرزند شما راه فرار بیشتری پیدا میکند. معمولاً سختگیری دو نوع شخصیت تربیت میکند، کودکی مضطرب، نگران، وسواسی و بدون دلخوشی و رضایت یا کودکی لجباز و فراری. هر چه قانون و مقررات بیشتر شود، راه گریز از آن هم بیشتر خواهد شد. تنبیه بدنی نیز تبعاتی به مراتب بدتر دارد. از نظر شما تنبیه یعنی نشان دادن خوب و بد به فرزند، اما در باطن شما او را سرخورده میکنید. باید با فرزند خود صحبت کنید تا او یاد بگیرد که با داد و فریاد و کتک چیزی حل نمیشود، بلکه کلام زیباترین راه حل مسائل است. در ضمن تنبیه بدنی فقط کودک را سرکشتر میکند، چراکه بدن او به این شیوه عادت میکند و کودک حاضر است کار خود را بکند و فقط در انتها کمی بدن او به درد بیاید. کودکی یعنی دوران پر از سؤالات و چرا و چگونگیها، پس بهترین راه این است که والدین اطلاعات خود را افزایش دهند و به کاملترین شکل از پس سؤالات بربیایند. وقتی کودک شما سؤالی دارد به او اجازه دهید تا فکر خود را ابراز کند و در ابتدا از او بخواهید تا نظر خود را درباره چنین سؤالی بدهد و بعد سعی کنید تا در سطح اطلاعات او پاسخ بدهید و اطلاعات او را اصلاح کنید. این گونه میتوانید متناسب با درک و فهم کودک با او ارتباط برقرار کنید و در این حالت پاسخ شما نه خیلی سخت و بزرگانه و نه خیلی سطحی و بیمعنی خواهد بود. به کودک خود اجازه دهید تا تصمیمگیری کند و نظر خود را ابراز کند. کودک خود را تشویق کنید تا تصمیمهای خود را عملی سازد و به او کمک کنید تا آنها را اصلاح کند، تا یاد بگیرد که اگر راه اول نشد پس راه حل دوم شدنی است. اینگونه شما قوه حل مسئله او را تقویت کردهاید. نکته دیگر اینکه کودکی خوشبین تربیت کنید. اگر شما در برابر او از اتفاقات منفی نکات مثبت را استدلال کنید و همیشه به قدرت خدا ایمان داشته باشید پس او یاد خواهد گرفت که میتوان در دل اتفاقات منفی باز هم مثبت بود و خندید. گفتهاند که کودک مانند لوحی سفید میماند و والدین با رفتار خود بر روی آن لوح طرح میزنند پس سعی کنید تا زیباترین نقشها را در لوح او باقی بگذارید و پسندیدهترین رفتار را به او آموزش دهید.