با گذشت زمان، ائتلاف مهاجم علاوه بر مقاومتهای خارجی با چالشهای روزافزون داخلی مواجه میشود. اعضای این ائتلاف از راستگرایان امریکایی و اسرائیلی به رهبری ترامپ و نتانیاهو و تازه به قدرت رسیدههای سعودی و اماراتی به سرکردگی محمد بنسلمان و محمد بن زاید تشکیل شده است. این ائتلاف برنامهها و طرحهای بلندپروازنهای تدارک دیده و کوشیده بود این طرحها را به گونهای به هم گره بزند که خروج از آن امکانپذیر نباشد، اما ظاهراً بینتیجه بوده است. از جمله این طرحها میتوان به «اول امریکا»ی ترامپ، «طرح ۲۰۳۰» محمد بن سلمان و طرح موسوم به «معامله قرن» اشاره کرد که هرچند از زبان راستگرایان امریکایی به رهبری ترامپ بیان شده، اما در اصل خواستههای راستگرایان صهیونیستی به رهبری نتانیاهو را مدنظر دارد و پوششی برای آن فراهم میکند. البته از یک منظر چشمداشتهای ارضی عربستان و امارات به خاک یمن نیز که با هجوم گسترده به این کشور همراه است در چارچوب معامله قرن و بدهوبستانهای آن قرار دارد.
اکنون همه این طرحهای بلندپروازانه یا به شکست انجامیدهاند یا در بنبست گیر کردهاند و یا هیچ چشمانداز روشنی برای آنها دیده نمیشود. اجرای طرح «اول امریکا» ی ترامپ هرچند در مواردی به طور موقت کاهش بیکاری را به همراه داشته، اما اقدام مقابله به مثل رقبای امریکا برای بستن تعرفه روی کالاهای امریکایی هزینههای سنگینی نیز روی دوش تولیدکنندگان امریکایی گذاشته که آثار آن به تدریج نمایان میشود. به لحاظ سیاسی نیز همانطورکه کنت والتز، نظریهپرداز معروف روابط بینالملل نیز پیشبینی کرده بود، اتخاذ سیاست یکجانبهگرایی و تکقطبی از سوی دولت ترامپ و راستگرایان حاکم بر آن دنیا را علیه امریکا متحد کرده است. در عربستان نیز مقاومتها روز به روز در برابر طرحهای محمد بن سلمان افزایش مییابد. این مقاومتها و مخالفتها موجب شد محمد بن سلمان نتواند به وعده خود برای عرضه سهام آرامکو در بورس والاستریت یا لندن عمل کند که این هم مخالفت این کشورها را به همراه داشته و هم اینکه امکان اجرای طرح بلندپروازانه ۲۰۳۰ یا حتی طرح موسوم به معامله قرن را با تردید و ابهام جدی روبهرو کرده است، چراکه قرار بود بخش عمدهای از هزینه اجرای این طرحها از محل عرضه این سهام تأمین شود. علاوه بر این صدای تعداد دیگری از قربانیان سیاسی محمد بن سلمان در روزهای اخیر بلند شده است که از جمله آنها میتوان به احمد بن عبدالعزیز عموی محمد بن سلمان اشاره کرد که در اظهاراتی از لندن گفت که نباید حساب جنایات جنگ یمن به حساب آلسعود گذاشته شود. این اظهارات از لندن نه تنها شکاف در داخل آلسعود بلکه شکاف میان انگلیس و راستگرایان امریکایی و اسرائیلی را نیز آشکار میکند. این در حالی است که محافظهکاران انگلیسی با خروج از برگزیت میخواستند با موج ترامپیسم همراه شوند، اما اکنون با تردید مواجه شدهاند. از دیگر سو نشانهها حاکی از بروز اختلاف میان محمد بن راشد حاکم دبی و محمد بن زاید ولیعهد امارات است، چراکه اتخاذ سیاستهای محمد بن زاید علاوه بر بدنام کردن فدراسیون امارات در خصوص جنایات جنگ یمن به وجهه و اعتبار دبی نیز ضربه زده و جایگاه آن را تضعیف کرده است. در خصوص راستگرایان صهیونیستی به رهبری نتانیاهو نیز میتوان گفت: در صورتی که روند کنونی در انتخابات پیش روی کنگره همچنان به ضرر جمهوریخواهان و راستگرایانهای حاکم پیش رود، چالشهایی را نیز برای راستگرایان صهیونیستی در انتخابات اسفندماه ایجاد خواهد کرد.
در مجموع اگر تحولات با روند کنونی پیش رود فروپاشی ائتلاف مهاجم حتمی است، اما این نگرانی وجود دارد که اعضای این ائتلاف با مدیریت راستگرایان صهیونیستی دوباره به اقدامات غیرمترقبه شاید در وسعت و اندازه واقعه ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ امریکا برای نجات خود دست بزنند که این مستلزم هوشیاری جامعه جهانی و بهخصوص کسانی است که در معرض این هجوم قرار دارند. همچنین امکان دارد آنها برنامههای دیگری را در سایر نقاط تدارک ببینند و از رویکردهای نظامی در سوریه و یا مناطق دیگر استقبال کنند.