امیدهای ایران در نخستین روزهای بهار ۹۸ محک جدی میخورند؛ محکی که میتواند امیدهایمان را برای حضور در بازیهای المپیک زنده نگه دارد یا شاید هم حسرت المپیکی شدن امیدهای ایران ۵۰ ساله شود. صد البته که همه ما منتظر موفقیت و درخشش شاگردان زلاتکو کرانچار در تعطیلات عید هستیم، اما چالشهای زیادی در این مدت تیم امید را از برنامههایش عقب انداخت و امیدواریم دود این چالشها و مشکلات به چشم امیدها نرود.
تماشای بازی تیم امید فوتبال کشورمان در المپیک آرزویی است که در بیش از چهار دهه برای تحقق آن تلاش کردهایم، اما از آخرین باری که به المپیک رفتیم ۴۴ سال میگذرد. در این مدت تغییرات زیادی در جهت شکستن طلسم این ناکامی انجام شده و سپردن سکان هدایت تیم زیر ۲۳ سالهها به کرانچار آخرین و مهمترین تغییرات صورتگرفته است. انتظار میرود با روی کار آمدن مربی کروات علاوه بر موفقیت در مرحله مقدماتی رقابتهای انتخابی، در مرحله نهایی نیز با پشت سرگذاشتن رقبا یکی از سهمیههای قاره کهن را از آن خود کند. بااین حال باید با در نظر گرفتن شرایط آمادهسازی این تیم، کمبودهای همیشگی و همکاری نکردن تیمهای لیگ باشگاهی، با نگاهی منصفانه میزان آمادگی امیدها برای حضور هرچه موفقتر در رقابتهای انتخابی را مورد بررسی قرار داد.
ترکمنستان، عراق و یمن حریفانی هستند که مربی کروات باید بازیکنانش را به جنگ آنها بفرستد. بر اساس قوانین اعلام شده در این دوره تیمهای اول هر گروه جواز صعود به مرحله نهایی را میگیرند. با این حساب کار امیدها برای رقابت با عراق مدعی بسیار سخت است. در حالی که قرار بود فدراسیون فوتبال شرایط مطلوبی برای آمادهسازی تیم امید پیش از شروع رقابتهای انتخابی فراهم سازد ولی در نهایت لغو چند بازی تدارکاتی برنامهریزی کادر فنی را با مشکل روبهرو کرد. متأسفانه کمبودها به همین جا ختم نمیشود؛ زمین بیکیفیتی که به عنوان محل تمرین امیدها در نظر گرفته شده بود با وعدههای داده شده زمین تا آسمان تفاوت دارد. در صورتی که کمپ تیمهای ملی امکانات بهتری دارد به دلایل نامعلوم در اختیار تیم کرانچار قرار نگرفت!
نداشتن نگاه ملی در مورد تیم امید بارها و بارها به ضرر فوتبال ایران تمام شده است. بیش از ۴۰ سال است که اهالی فوتبال از غیبت فوتبال کشورمان در المپیک انتقاد میکنند و آن را نشانه ضعف مدیریتی مینامند. با این وجود بسیاری از مدیران و مربیان ایرانی حتی حاضر نمیشوند بازیکنان لیگ برتریشان را در اختیار تیم زیر ۲۳ سالهها قرار دهند. کادر فنی تیم امید چند مرحله اردوی آمادهسازی را تاکنون برگزار کرده است، اما تعداد غایبان تمرینات آنقدر زیاد بوده که عملاً برگزاری اردو تأثیری در هماهنگی بازیکنان نداشته و حتی کار به لغو اردو هم کشیده شده است. ترجیح دادن منافع باشگاهی بر منافع ملی نه تنها با شعارهای آقایان مغایر است بلکه فدراسیون باید با باشگاههای خاطی برخورد قانونی کند؛ برخوردی که البته هرگز صورت نمیگیرد!
فرصت زیادی از دست رفته و در یک سال اخیر باید اقدامات بهتر و بیشتری برای امیدها انجام میشد تا در فاصله کوتاه باقیمانده تا شروع بازیها این همه نگرانی بابت مصاف با سه رقیب آسیایی وجود نداشته باشد. اگرچه حمید استیلی به عنوان مدیر تیم امید در این مدت تلاشهایی برای رفع مشکلات تیم انجام داد و حتی برای گرفتن فیلم بازی حریفان شخصاً به قطر سفر کرد، اما باید اذعان کرد این تلاشها برای پایان دادن به طلسم ناکامی طولانی تیم فوتبال المپیک ایران کافی نیست به ویژه اینکه فدراسیون در بحث تیم ملی بزرگسالان بارها نشان داد که توانایی حل ناهمواریها و مشکلات را دارد. اما در بحث امیدها خبری از اقدامات تأثیرگذار و روحیهبخش نیست. گرفتن سهمیه المپیک هدف همه دستاندرکاران فوتبالی است، از فدراسیون و مدیرانش گرفته تا کادرفنی و بازیکنان. اما ترسیم یک هدف مشخص به تنهایی راهگشا نیست، بلکه پس از مشخص شدن هدف همه در هر جایگاهی که قرار دارند باید از همه امکانات و اختیاراتشان در جهت تحقق آن بهره بگیرند نه اینکه با کمکاری و تبعیض مانع از پیشرفت و رسیدن به نتیجه مطلوب شوند. برخلاف تیم کیروش، برای تیم کرانچار نه بازیهای لیگ به تعویق افتاد، نه خبری از بازیهای تدارکاتی شد و نه حتی زمین چمن مطلوبی برایشان در نظر گرفتند و به این دلیل است که در فاصله اندک باقیمانده تا شروع رقابتهای انتخابی، اعضای تیم ملی امید از بیتوجهی و و بیتفاوتی فدراسیون فوتبال ناراحت و دلسرد شدهاند. تبعیضی که فدراسیون بین تیم بزرگسالان و امید گذاشته احتمالاً به دلیل این است که از نظر آقایان صعود به جامجهانی اهمیت بیشتری نسبت به صعود به المپیک دارد، در حالی که ارزش حضور در بازیهای المپیک برهیچ کس پوشیده نیست و امیدواریم چنین تفکرات غیرحرفهای مانع از موفقیت تیم امید نشود.