سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: در سینمای ایران درباره زنها فیلمهای بسیاری ساخته شده است، اما معتمدی در اولین اثر سینماییاش درباره عوالم مردانه فیلم ساخته است. فیلم در بعضی از سکانسها کدهایی از طرف «رضا» میدهد که احساس میشود با یک اثر شخصی طرف هستیم و علیرضا معتمدی با ساخت این فیلم قصد داشته یک چالش مردانه را به تصویر تبدیل کند، شاید تعداد کمی از تماشاگران با این فیلم ارتباط برقرار کنند چراکه «رضا» از نظر لحن و روایت به ملودرامهای مرسوم سینمای ایران شباهتی ندارد، حتی شخصیتهای فیلم هم از تیپهای مرسوم نیستند، البته نمیتوانیم بگوییم که شخصیتهای فیلم رفتار و نگرشِ روشنفکرانهای دارند چراکه فیلمساز برای به چالش کشیدن یک موضوع بسترسازی کرده و این بسترسازی به یک بحران مردانه مربوط میشود، رضا و همسرش با توافق دوطرف از هم جدا میشوند، به یاد بیاورید که در سکانس بعد از محضر در یک نمای لانگ شات رضا و همسرش را میبینیم که پس از خداحافظی از هم همسر او از کادر خارج میشود و دوربین رضا را دنبال میکند، حالا تنهایی «رضا» بیآنکه بدانیم مسئله اساسی و مهم طلاق آنها چه بوده برای مخاطب ارجحیت پیدا میکند. معتمدی مخصوصاً شخصیت «رضا» را خودش بازی کرده چراکه فقط خودِ او میتوانست عوالم و نگرش مردانه این شخصیت را به تصویر بکشد، رفتار و عکسالعملهای «رضا» در مواجهه با یک زن و اشتیاقش به او تا حدی شخصیت او را منفی میکند، اما همانطور که گفته شد «رضا» به عنوان یک مرد پس از طلاق دچار یک خلأ عاطفی میشود. در سکانس آشناییاش با ویولت چند سکانس جلوتر ویولت را دعوت میکند و تدارک میبیند، اما بعد از تماس همسرسابق قرارش را با ویولت کنسل میکند و اصلا از این اتفاق عصبانی نمیشود، در همین سکانس «رضا» به طور کامل به مخاطب معرفی میشود.
او هنوز دلش با همسرش است، اما اگر برای ایجاد رابطه با دیگران تلاش میکند فقط به دلیل پر کردن یک خلأ عاطفی است.
«رضا» یک مرد است با دنیایی از تنهایی، اما کسی را ندارد که برایش درددل کند، حتی وقتی سکته میکند یک غریبه او را به بیمارستان میرساند، او از اول تا انتهای فیلم یک شخصیت دارد شوخ طبع است، تنهایی و انزوایش را دوست دارد و تلاشی برای تغییر نمیکند.
اینکه تحول شخصیتی برای «رضا» رخ نمیدهد یک نکته مثبت است، از سوی دیگر بلد نبودن رانندگی یا دستپخت خوبش او را به شخصیت تبدیل میکند، حتی زنگ زدن «رضا» به ویولت وقتی میگوید فاطی میخواهد برگردد هوشمندی «رضا» به حساب میآید، اگر چه در آن سکانس ما از «رضا» بیزار میشویم، اما در چند سکانس جلوتر زمانی که ویولت از عصبانیت و ناراحتی «رضا» را میزند، او هیچ دیالوگی نمیگوید، چون نمیخواهد دیگر با او باشد، فیلم یک ضعف اساسی دارد که به آن پاسخ نمیدهد و آن هم حضور دوباره همسر سابق در خانه است که شاید دلتنگ «رضا» بوده و همینطور ارجاع به نوشتههای او روی آینه.
این فیلم در اصفهان ساخته شده، ولی فیلمساز نخواسته که یک فیلم توریستی بسازد، اما همان سکانس راه رفتن «رضا» از کنار زاینده رودِ خشک شده و ثابت ماندن کادر روی دیوار برای این فیلم کافی است. سکانسهای فیلم طولانی است که این به دلیل فرم است و اساساً کارکرد مهم در بهوجودآوری موقعیتها دارد.
«رضا» اثری بیادعاست که نمیخواهد با ادا و اطوار خاصی وارد جریان روشنفکرانه بشود، اساساً نماهای طولانی و دیالوگهای کم و روایت پردهای غیرمرسومش دلیلی بر سینمای روشنفکرانه نیست. اکران شدن «رضا» در گروه هنر و تجربه هم مناسب است چراکه مخاطب عام با این گونه از فیلمها نمیتواند ارتباط برقرار کند.