کد خبر: 951388
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۷:۱۹
چطور می‌توانیم خوردن را به یک مراقبه تبدیل کنیم؟
عبور از عادت‌های کهنه گاه بسیار ساده است، اما ما نمی‌خواهیم این هزینه ساده را بپردازیم. می‌شود و می‌ارزد که یک بار غذا خوردن را به مثابه تمرینی برای آگاهی انجام دهیم و ببینیم که با این نوع غذا خوردن عملاً کار بزرگی را انجام داده‌ایم.
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: در بخشی از کتاب «آگاهانه خوردن» ترجمه پیوند جلالی و تینا کریمی آمده است: «مهارت آگاهانه خوردن (mindful eating) برای طیف وسیعی از مشکلات خوردن به کار گرفته شده است، از مسائل مربوط به کم کردن یا اضافه کردن وزن گرفته تا هر مشکل دیگری! آگاهانه خوردن به سه طریق مشکلات مربوط به غذا را حل و فصل کرده و سلامتی ما را احیا می‌کند:

باعث می‌شود به پیام‌های بدنمان توجه کنیم: چه پرخوری کنیم و چه کم‌خوری، در هر حال از مسیر درست سیری و گرسنگی خارج شده‌ایم. آگاهانه خوردن شما را متوجه پیام‌های بدنتان می‌کند. پیامی که می‌گوید چه زمان دست از خوردن برداریم یا شروع به خوردن کنیم.
به مدیریت بهتر هیجان‌هایمان کمک می‌کند: گاهی با محدود کردن خودمان یا با پرخوری قصد سرکوب احساسات منفی خود را داریم. خوردن یا نخوردن حواسمان را از نگرانی‌هایمان پرت می‌کند. وقتی راه‌های سالم‌تری همچون تنفسِ آگاهانه و رها کردن اضطراب در اختیار داشته باشیم، دیگر نیازی نیست با انتخاب غذا هیجان‌هایمان را مدیریت کنیم. می‌توانیم هیجان‌ها را هرچقدر هم که آزاردهنده باشند، تجربه کنیم بی‌آنکه آن‌ها را با خوردن غذا از خود برانیم یا فرو بخوریم.
طرز فکر ما را تغییر می‌دهد: به جای اینکه با پرخوری یا کم‌خوری هیجانی به افکار واکنش نشان دهیم، به آن‌ها پاسخ می‌دهیم. به افکارمان گوش می‌دهیم، اما غلام حلقه به گوش آن‌ها نخواهیم بود.

آگاه بودن مشروط به زمان و مکان خاص است؟

گاهی برخی از ما گمان می‌کنیم آگاه بودن و کسب آگاهی به مکان‌های خاصی نیاز دارد یا حتی در حال مناجات و مراقبت بر افکار باز محتاج یک زمان یا مکان خاصی است در حالی که نگاه به سیره و شیوه زندگی بزرگان و اولیا نشان می‌دهد این افراد، آگاه بودن و آگاه ماندن را معطوف به زمان یا مکان خاصی نمی‌دانسته‌اند و از این روست که «الَّذِینَ هُمْ عَلَی صَلاَتِهِمْ دَائِمُونَ/ آن‌ها پیوسته در نماز هستند» معنا و مفهوم خود را بازمی‌یابد. کسانی که قلبشان در ذکر الهی است اینطور نیست که این حالت مراقبه و ذکر را صرفاً در نماز خواندن معمول داشته باشند، بلکه این خالی شدن از منیت و انانیت در هر مرحله از زندگی از جمله غذا خوردن هم خود را نشان می‌دهد و از همین روست که بیراه نخواهد بود بگوییم اگر می‌خواهی کسی را بشناسی به غذا خوردنش نگاه کن و باز بیراه نخواهد بود اگر بگوییم نوع غذا خوردن هر کسی امضا و اثر انگشت روح اوست که بر خوردنی‌ها گذاشته می‌شود. وقتی کسی چنان غذا می‌خورد که انگار گرگ‌ها او را تعقیب کرده‌اند، به طوری که لقمه‌ها جویده و نجویده قورت داده می‌شود چنین شخصی در حقیقت اضطراب، استرس و بی‌قراری درونی خود را با آن نوع غذا خوردن به نمایش می‌گذارد. وقتی کسی غذایش را شروع می‌کند و به اتمام می‌رساند در حالی که واقعاً به درستی نمی‌داند که چه خورده و چه طعم‌هایی را در دهان خود تجربه کرده معلوم می‌شود که این شخص آنقدر به محاصره پندار‌ها و خیال‌های رنگارنگ درآمده که اساساً در آن کاری که انجام می‌دهد حضور نداشته و از این رو می‌شود گفت: غذا خوردن فرصتی است که در آن هر کس می‌تواند به خود رجوع کند و بداند که درگیر چه مشکلات درونی است.

چطور خوردن می‌تواند به مثابه آگاهی باشد؟

اگر من در هر لقمه‌ای که می‌خورم یا در هر قاشقی که به دهان خود می‌برم حضور دارم و از وقتی غذا در فضای دهان من قرار می‌گیرد طعم‌ها را کاملاً حس می‌کنم و به جویدن و فرو بردن غذا آگاه هستم یعنی که من تمام قد سر سفره حاضر هستم و عمل خوردن به شکل آگاهانه در من جریان می‌یابد، آن وقت این خوردن خود به مثابه یک آگاهی است. ظاهراً فرد در حال غذا خوردن است، اما در حقیقت او با غذا خوردن در حال مراقبه است و خود را در فضای آگاهی قرار داده است و البته میوه‌های این قرار گرفتن در فضای آگاهی در بدن او نیز ظاهر می‌شود. این نوع خوردن در حقیقت بدن را در یک فضای پرتنش قرار نمی‌دهد. کسی که به آرامی و در یک سکوت درونی غذا می‌خورد غذا به جان او می‌نشیند و درونمایه آن غذا در اختیار جان بخشی به فرد قرار می‌گیرد، اما حالا کسی را در نظر بیاورید که غذا می‌خورد، اما درون سر او پر از سر و صدا‌ها و احساس‌هاست. مثلاً فرد قاشق را به دهان خود می‌برد، اما ذهنش درگیر منِ حقیر و شکست خورده است و فرد به واسطه یک اتفاق بیرونی مدام خود را یک شکست‌خورده و حقیر می‌یابد، آیا این غذا به جان این فرد خواهد نشست؟ کسی که به صورت استرسی و با دور خیلی تند غذا می‌خورد و غذا نجویده بلعیده می‌شود در حقیقت به آن غذا احترام نمی‌گذارد و آن غذا را نادیده می‌گیرد و معلوم است که اتفاق متقابلی هم می‌افتد و غذا نیز احترامی به آن فرد نمی‌گذارد و جان خود را در اختیار فرد قرار نمی‌دهد. از همین روست که ما تا این حد درگیر مشکلات گوارشی هستیم. غذا‌هایی خورده می‌شود، اما به خاطر اینکه فرد در لحظه غذا خوردن عملاً حضور ندارد و درگیر پندار‌ها و سر و صدا‌های ذهنی است غذا ظاهراً خورده می‌شود، اما عملاً انگار فرد سنگ خورده است، چون به شدت احساس سنگینی می‌کند. چرا؟ چون غذا را در درون خود حس نکرده است، چون غذا را به صورت خام و با هوا در اختیار دستگاه گوارش خود قرار داده است، چون با زیاد خوردن، حجم زیادی از غذا را وارد دستگاه گوارش خود کرده است، بنابراین دستگاه گوارش او برای هضم این همه غذا کاملاً به زحمت می‌افتد و جریان خون بدن فرد بیشتر به سمت دستگاه گوارشی می‌رود، بنابراین فرد با خوردن غذا احساس خواب آلودگی و سنگینی دارد. در این حال فرد کاملاً در فضای ناآگاهی فرو غلتیده می‌شود و چه بسا تصمیم‌هایی که بعد از این نوع غذا خوردن می‌گیرد تصمیمات درستی نباشد.
عبور از عادت‌های کهنه گاه بسیار ساده است، اما ما نمی‌خواهیم این هزینه ساده را بپردازیم. می‌شود و می‌ارزد که یک بار غذا خوردن را به مثابه تمرینی برای آگاهی انجام دهیم و ببینیم که با این نوع غذا خوردن عملاً دو کار بزرگ را انجام داده‌ایم:۱) فضای آگاهی بیشتر را به زندگی خود آورده‌ایم. ۲) سلامتی جسمی خود را با خوردن آگاهانه تضمین کرده‌ایم.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
فاطمه
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۳۷ - ۱۳۹۸/۰۱/۲۷
0
0
مطلب بسیار مفیدی بود باتشکر
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار