یک عید و عیدانه دیگر را هم پشت سر گذاشتیم. عید امسال متفاوت از سالهای گذشته بود. شروع عید امسال با اتفاقات عجیب و در عین حال ناراحتکننده همراه بود. باران و سیلاب، گل و لای و ویرانی، فوت و مفقود شدن شماری از هموطنان همگی اتفاقاتی بود که بهار را برای ما تلخ کرد. دیگر برای کسی دل و دماغ عید و عید دیدنی نمانده بود، چون تعداد بسیاری از هموطنان داغدار، مصیبتزده و آواره شدند، اما بودند کسانی که در این میان دل و دماغ عید را داشتند.
عید امسال غیر از این اتفاقات ناگوار یک تفاوت دیگر با سایر عیدهایی که پشت سر گذاشتیم داشت. در ماههای پایانی سال گذشته با افزایش تورم و بالا رفتن قیمت اقلام ضروری و غیرضروری خانوار مواجه بودیم. از اقلام ضروری معیشت زندگی مثل گوشت، مرغ، میوه، سبزی و لبنیات تا موارد دیگر مثل خشکبار، آجیل و پسته همگی قیمتهای سرسامآوری پیدا کردند. همه مردم نالان از این همه افزایش قیمت و ناتوان در خرید مایحتاج عید خود بودند. مردم در یک تصمیم همگانی و خودجوش از خرید آجیل و میوههای گران خودداری کردند. بعضی از افراد نیز کمپینهایی در این زمینه راه انداختند و «نه به گرانی» را هدایت میکردند. واقعاً آجیل کیلویی ۲۵۰ هزار تومان و نارنگی کیلویی ۲۲ هزارتومان را نباید خرید. عید بدون آجیل و نارنگی هم عید میشود اگر ما بخواهیم.
بالاخره عید شد و دید و بازدیدهای عید هم شروع شد. نکته جالب این دید و بازدیدها میزهای پذیرایی عیدانه بدون آجیل بود. واقعاً مردم آجیل نخریدند. به هر خانهای که میرفتیم همه از گرانی و نخریدن آجیل میگفتند. همه از اینکه میوه و آجیل گران را نخریدند از خودشان راضی بودند. جالبتر این بود که همین نخریدن به یک پز و کلاس تبدیل شده بود. حالا خانوادههایی که آجیل و میوههای گرانی خریده بودند (البته تعدادشان کم بود) یک جورایی احساس شرمندگی میکردند و کارشان را به هزار دلیل توجیه میکردند و بر عکس خانوادههایی که تن به خرید آجیل و میوههای گران مثل موز و نارنگی نداده بودند احساس غرور میکردند و از این حرکت خود با افتخار صحبت میکردند. در ایام عید امسال چشموهمچشمی تغییر شکل داده بود و این نخریدنها موضوع رقابت بانوان همیشه در حال رقابت شده بود. کاش همیشه موضوعاتی از همین دست باعث چشم و همچشمی باشد تا شاید کمی از مشکلات فرهنگی جامعه ما کم شود.
ابتدا اصلاً تصور نمیشد کسی از این تصمیم همگانی «نه به گرانی» استقبال کند. با توجه به هجومی که از مردم برای خرید اجناس هر چه گرانتر دیدیم و این هجوم را حتی در ماه پایانی سال در صفهای طولانی برای خرید گوشتو مرغهای یخی و گرانی که با هزار منت به مردم میفروختند میدیدیم، دور از ذهن بود که مردم آجیل نخرند. برای عید لباس و پوشاک نو نخرند. برای عید لوازم لوکس خانه خود را نو نکنند، ولی مردم واقعاً نخریدند. فروشگاهها پر از جمعیتی بود که فقط تماشا میکردند ولی هیچ خریدی انجام نمیدادند. تغییر دکوراسیونهایی که شبهای عید بازارش داغ بود، کسادی و سردی بازار را به خود دید. خیلی از خشکبارفروشها اجناسشان روی دستشان ماند و خریداری نداشتند. آجیلهای مرغوب و درجه یکشان به آجیلهای درجه دو و سه تبدیل شد. آمارها و ارقامی که منابع رسمی از کاهش خرید مردم خبر میدادند گواه این موضوع بود که مردم بالاخره به خود آمدند و برای یکبار هم که شده با هم متحد شدند و نخریدند.
شاید عدهای بگویند که این کاهش خرید در شب عید به این دلیل است که مردم توان مالی خرید شب عید را نداشتند. بله حتماً پایین آمدن قدرت خرید مردم یکی از دلایل مهم این کاهش خرید مردم است ولی کسانی که توان مالی خوبی هم داشتند برای همراهی با دیگران نخریدند.
فرد متولی که از بازاریان معتبر و بنام صنف خود است وقتی برای عید دیدنی به منزلشان رفتیم با تعجب دیدیم که یک پذیرایی ساده از مهمانان خود انجام میدهد. یک نوع شیرینی با دو مدل میوه برای پذیرایی از مهمانانش در نظر گرفته بود. با لبخند گفتم چه خوب شما هم به رغم شرایط مالی خوبی که دارید ولی همراه مردم شدید و همگام با سایر مردم آجیل نخریدید. در جوابم با لبخند گفت: ما هم همان مردمی هستیم که شما میگویید. همه باید با هم متحد شویم تا دست افراد سودجو و فرصتطلب از جان و مال این مردم برداشته شود. کم نیستند افراد فرصتطلبی که از آب گلآلود شرایط فعلی کشور برای خود ماهیهای بزرگی گرفتند. این عید فرصت خوبی برای اتحاد و انسجام بیشتر مردم شد.