سرویس جامعه جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، پروندههای زیادی با موضوع آدمربایی در پلیسآگاهی تشکیل میشود که بررسی و تحقیقات مأموران نشان میدهد علت اصلی این حادثهها اختلافات مالی است که بین دودوست یا دو شریک و ... رخ میدهد. این افراد معمولاً برای بدست آوردن حق حقوق خود خودسرانه عمل میکنند که پس از گرفتار شدن تازه متوجه میشوند که باید قبل از هر اقدامی از طریق قانونی پیگیری حق و حقوق خود باشند. دو هفته قبل مردی سراسیمه به اداره پلیس رفت و گفت: یکی از دوستان قدیمیاش به نام اردشیر همراه دو مرد دیگر او را ربوده و پس از اخاذی ۱۰میلیون تومانی رهایش کردهاند. شاکی در توضیح ماجرا گفت: چند روز قبل با همسرم مشاجره لفظی کردم و به همین خاطر از خانه قهر کردم و به مسافرخانهای در جنوب تهران رفتم و اتاقی را برای چند روز اجاره کردم. داخل مسافرخانه به صورت اتفاقی یکی از دوستان دوران خدمت سربازیام به نام اردشیر را دیدم که برای کار به تهران آمده بود و او هم اتاقی را برای زندگیاش اجاره کرده بود. چند روزی با او بودم و درباره زندگیمان با هم حرف زدیم. من به او گفتم که وضع مالیام خوب است و به خاطر اینکه با همسرم درگیر شدهام برای چند روزی به این مسافرخانه آمدهام. چند روز بعد با همسرم آشتی کردم و به خانهام برگشتم تا اینکه ساعتی قبل دوستم همراه دو پسر جوان ناشناس داخل خیابان راه مرا سد کردند. آنها با تهدید چاقو مرا به زور سوار موتورسیکلت کردند و یکی از آنها پشت سرم نشست راننده هم به راه افتاد و اردشیر هم تنهایی با موتور سیکلت دیگری به دنبال ما آمد تا اینکه مرا به سولهای در جنوب تهران بردند و مورد شکنجه قرار دادند. آنها به زور کارت عابربانکم را همراه رمزش گرفتند و از حسابم ۵میلیون تومان برداشت کردند و بعد هم دوباره مرا کتک زدند و از من خواستند از خانوادهام بخواهم به حسابم پول واریز کنند. در نهایت همسرم ۵میلیون تومان دیگری به کارتم واریز کرد و آنها پس از برداشت مرا رها کردند. با طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی احسان زمانی، بازپرس شعبه۶ دادسرای جنایی تهران برای شناسایی آدمربایان دراختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. بدین ترتیب مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند تا اینکه چند روز قبل اردشیر را در یکی از مسافرخانهها شناسایی و دستگیر کردند. متهم در بازجوییها گفت: شاکی از دوستان قدیمی من است. چند روز قبل از حادثه به تهران آمدم تا برای خودم کار خوبی پیدا کنم که در مسافرخانه دوست قدیمیام را دیدم. من تعداد زیادی سکه طلا و مقدار زیادی پول همراه خودم آوردم تا اگر کاری پیدا نکردم با آن فروش سکهها و پولی که همراه داشتم کاسبی راهاندازی کنم. روز قبل از حادثه من ساکم را که سکهها و پولهایم داخل آن بود به صورت امانت به دوستم دادم و خودم برای پیدا کردن کار به داخل شهر رفتم. وقتی به مسافرخانه برگشتم متوجه شدم سکههایم داخل ساک نیست. وقتی موضوع را با دوستم در میان گذاشتم او مدعی شد که از سکهها خبری ندارد، اما من میدانستم که او سکههای مرا سرقت کرده است. پس از این حادثه دوستم از مسافرخانه رفت و من هم در حالی که خیلی عصبانی بودم به داخل خیابان رفتم. داخل خیابان با پسر جوانی که پیک موتوری بود آشنا شدم و موضوع سرقتهای سکههایم را برای او توضیح دادم. پسر جوان به من قول داد با همدستی یکی از دوستانش سکههای مرا از دوست دوران سربازیام بگیرد. روز حادثه سهنفری به نزدیکی خانه شاکی رفتیم و وقتی از خانهاش بیرون آمد دو پسر جوان او را به زور سوار موتور سیکلت کردند و به سولهای در جنوب تهران بردیم. آنجا کارتش را گرفتیم و ۱۰میلیون تومان برداشت کردیم و بعد هم او را رها کردیم. وی در پایان گفت: من به دو پسر جوان ۲میلیون تومان به عنوان دستمزد دادم و الان هم از آنها خبری ندارم. متهم به دستور بازپرس زمانی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. مأموران در تلاشند تا دو همدست مرد آدمربا را بازداشت کنند.