سرویس سیاسی جوان آنلاین: سال گذشته بود که امریکاییها طرحهای مهم و گستردهای را برای ایجاد اغتشاش در ایران دنبال کردند و بسیاری از مقامات ارشد این کشور از فروپاشی قریبالوقوع حاکمیت سیاسی در کشورمان سخن به میان آوردند و امروز پس از گذشت یک سال از آن مقطع بسیاری از اندیشکدهها و شخصیتهای مطرح امریکا از بنبست در ایدههای ضدایرانی دولت امریکا سخن به میان میآورند.
دونالد ترامپ رئیسجمهور امریکا سال گذشته با این تصور از برجام خارج شد که میتواند با بازگرداندن تحریمهای ضدایرانی و افزایش فشارهای اقتصادی بر جامعه ایرانی، زمینه آشوب و شورشهای اجتماعی را در کشور به وجود آورد و حداقل رفتارهای جمهوری اسلامی ایران در عرصه منطقهای و بینالمللی را تغییر دهد و با سیاستهای ایالات متحده همخوان کند. این تلاشهای بدون نتیجه در حالی است که امروز بعد از گذشت نزدیک یک سال از خروج ایالات متحده امریکا از توافق هستهای نه تنها رفتار جمهوری اسلامی ایران در عرصههای منطقهای و بینالمللی تغییر کرده بلکه بسیاری از اهرمهای فشار علیه کشورمان کارایی و قدرت اثرگذاری خود را از دست داده است و چنانچه طی ماههای گذشته دولت در اداره امور کشور ناتوانی و ناکارآمدی از خود نشان نمیداد، امروز قدرت تحریمهای ضدایرانی به پایینترین حد ممکن میرسید.
مایک مالن رئیس سابق ستاد مشترک ارتش ایالات متحده در گفتوگو با شبکه سیانان با تأکید بر اینکه امریکا در حال فروپاشی است و ترامپ علامت یک بیماری است، میگوید: «امریکا در حال فروپاشی است، مانند یک کمپانی در آستانه ورشکستگی، سؤال پیش روی ما این است که آیا رهبران این کشور ما را پیش از فروپاشی از این گرداب سقوط نجات خواهند داد یا نه.»
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به ناتوانی این کشور در مدیریت کشورهای مخالف از جمله ایران میگوید: «رو به پیشرفت نیستیم. رُک بگویم، رو به افول هستیم. مانند یک کمپانی در حال ورشکستگی. میتوانیم ببینیم که این اتفاق دارد میافتد. به اعتقاد من سؤال پیش روی امریکا الان این است که آیا رهبران این کشور قیام خواهند کرد و ما را از این گرداب سقوط نجات خواهند داد پیش از آنکه نابود شویم یا دچار بحرانی فاجعهبار شویم که مردم امریکا را به شورش برانگیزد و از دل این شورش رهبری بیرون بیاید که بگوید ما باید این راه را برویم و سپس مردم امریکا خود را با آن رهبر همسو کنند. من واقعاً معتقدم کار ما به همینجا رسیده است. شاخصها الان وضعیت مناسبی را نشان نمیدهند.»
سازماندهی اعتراضات اجتماعی و کارگری در ایران؛ رؤیای دستنیافتنی امریکا در ایران
حال به رغم آنکه امریکا و متحدانش در تمام فعالیتها و طرحهای ضدایرانی خود ناموفق بودهاند، برخی از موسسات غربی همچنان به ایجاد اغتشاش در کشورمان آن هم با تحریک قشر کمدرآمد جامعه مصر و خوشبین هستند. اندیشکده امریکایی امریکن اینترپرایز هفته اخیر با بررسی تاریخ اعتراضات اجتماعی در ایران پیشنهاد کرده است باید از ظرفیت اتحادیههای کارگری و اعتراضات اجتماعی در ایران برای ایجاد تغییر در حاکمیت بهره برد. این اندیشکده با بررسی چگونگی شکلگیری انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی در ایران بیان کرده است که اعتراضات کارگری نقش بیبدیلی در تسریع روند تغییر در حاکمیت و مبدل شدن به یک انقلاب داشته استَ، بنابراین با ارزیابی این تجربه باید از اعتراضات اجتماعی حداکثر بهره را برد و در راستای رسیدن به تغییر این اعتراضات را سازماندهی کرد.
چندی پیش نیز سوزان مالونی، تحلیلگر ارشد اندیشکده امریکایی بروکینگز در یادداشتی در وبگاه این اندیشکده چند گام را برای حمایت ترامپ از اغتشاشگران در ایران و اعمال فشار بر ایران پیشنهاد داده است. وی در گام نخست تأکید میکند واشنگتن باید نسبت به ایجاد یک اجماع جهانی علیه ایران با تمرکز ویژه بر شرکای اروپایی و آسیایی خود اقدام کند. در این امر همکاری و همصدایی اروپا بسیار مهم و راهبردی است. مالونی میافزاید: در این راستا واشنگتن میتواند به سیاستهای رئیسجمهور بوش در ایجاد پل ارتباطی بین شرکای سنتی امریکا به جهت ایجاد یک ائتلاف قوی علیه ایران توجه کند؛ سیاستی که ایران را مجبور به مذاکره در موضوع هستهای کرد. این پژوهشگر غربی در ادامه و با تبیین گام دوم بیان میکند: واشنگتن باید در کنار ایجاد ائتلاف جهانی علیه ایران، سازوکارهای لازم را برای دسترسی ایرانیان به منابع مستقل اطلاعاتی ایجاد کند، به طوری که در دسترسی ایرانیان به اطلاعات بدون سانسور (منظور نویسنده این است که باید بستر لازم را برای در معرض قرارگیری اطلاعات تهییجکننده و متشنج کننده به گونهای که سبب ایجاد التهاب و اغتشاش در کشور شود فراهم کنند. از جمله مثالهای عینی این پیشنهاد میتوان به ایجاد و پشتیبانی از شبکههای اجتماعی نظیر تلگرام اشاره کرد) فضای امن و هماهنگشدهای را فراهم کند.
وی همچنین گام سوم خود را اینگونه تشریح میکند: واشنگتن باید ایران را از لیست کشورهای ممنوعالورود به خاک این کشور حذف کند چراکه اعمال محدودیت بر ورود ایرانیان به خاک این کشور امید بسیاری را در حمایت امریکا از جنبشهای اجتماعی، امنیتی، فرهنگی و... به شکست مبدل کرده است.
تفاوت میان ناتوانی حاکمیت و ناکارآمدی یک جریان نشانهدار
اینها در حالی است که عموم ایدههای ضدایرانی غرب علیه جمهوری اسلامی ایران به ویژه طی ۱۵ ماه اخیر (بعد از حوادث دی ماه سال ۹۶) روی اقشار مستضعف جامعه ایرانی صورت گرفته است؛ هدفی که همانگونه که اشاره شد بعد از گذشتن چندین ماه کماکان بدون نتیجه باقی مانده و نشان داده است جامعه ایرانی عامل مشکلات عدیده مالی و اقتصادی را نه ناتوانی حاکمیت اسلامی بلکه در ناکارآمدی افراد و جریان سیاسی غربگرا تعریف میکند.