سرويس ورزشی جوان آنلاين: عکس سهیلا لرســـتانی ســتاره تیم فوتبال ساحلی بانوان ایران که با بیل در کمک به سیلزدگان شهرش در پلدختر مشغول خارج کردن خاک از خانهها بود، یکی از آن عکسهای معروف سیل ویرانگر نوروز امسال بود که مردم سه استان گلستان، لرستان و خوزستان را درگیر کرد. ملیپوش پلدختری فوتبال ساحلی کشورمان که شهرش یکی از کانونهای سیل امسال بود، در گفتوگو با «جوان» درباره حال و روز مردم سیلزده سخن گفته است.
خانم لرستانی! شهرتان پلدختر یکی از شهرهایی بود که در سیل آسیب زیادی دید. شاید یادآوری آن روزهای تلخ سیل کمی سخت باشد. برایمان از روزهای اول سیل میگویید.
۲۷ اسفند با خانوادهام به مسافرت رفته بودم، اما هفته اول فروردین که یک مقدار آب بالا آمد، نگران شدیم و برگشتیم. ساعت بین ۹، ۱۰ شب ۱۱ فروردین با بچههای امداد و نجات و هیئت کوهنوری با توجه به هشدارهایی که پیش از این اداره هواشناسی درباره احتمال وقوع سیل داده بود تا نزدیکیهای صبح محله به محله و خانه به خانه رفتیم و به مردم اعلام کردیم که خانههایشان را تخلیه کنند. کمک کردیم مردم به این سمت آب و جای ایمن بروند و برخی هم در کوهها پناه گرفتند. ساعت ۷ و نیم، ۸ صبح بود که آب بالا آمد و تا ۹ صبح کل شهر را گرفت. اصلاً فکر نمیکردیم اینطور حجم آب زیاد باشد. از سه نسل قبل از ما که درباره سیل گفته بودند و به ما رسیده بود، چنین سیلی را ندیده بودند. برخی که الان نزدیک به ۸۰ سال سن داشتند عنوان میکردند که چنین سیلی ندیدهاند. من خودم پیش از این سیل در پلدختر دیده بودم که اینگونه نبود، بلکه نهایت تا مچ پا بود.
با وجود اطلاعرسانی، اما به نظر میرسد سیل همه را در پلدختر غافلگیر کرد!
از قبل اطلاعرسانی شد، اما کمتر کسی فکر میکرد تا این اندازه سیل زیاد باشد. بعضیها آمده بودند جلوی خانهشان یک ردیف کیسه شن گذاشته بودند که آب وارد خانه نشود، اما کیسه شن که سهل بود، این سیل تریلی اسکانیا را جابهجا و خانهای که شناژ داشت را خراب کرد! یک سیل معمولی نبود، سونامی شاید ۱۰ تا ۲۰ ثانیه باشد یا زلزله چند ثانیه طول بکشد یا زمان بمباران هواپیماها یک یا دو نقطه را هدف قرار میدادند، تلفات جانی داشت و وحشتناک بود، اما زمانش کوتاه بود. در زمان سیل، اما از ساعت ۸ صبح تا ۲ شب شهر زیر آب بود و سرعت آب خیلی زیاد بود که هیچ چیز توان مقاومت برابر این سیل را نداشت. یک فاجعه بود، خانه چهار طبقه را پایین آورد. خیلی وحشتناک بود و چیزی جلودار آب نبود!
وضعیت کمکرسانیها بعد از وقوع سیل شاید کمی از غم این حادثه برای مردم پلدختر کم کرده باشد. درباره کمکرسانیها بگویید.
روز اول وقتی این اتفاق افتاد و راهها بسته شد گریهام گرفته بود که خدایا باید چه کار کنیم؟! راه که باز شد کمکهای همان روزهای اول به ما رسید. درود بر شرف تمام مردم ایران، ارتش، سپاه و نیروی جهادی که خودجوش آمده بودند و برای مردم شهرمان سنگ تمام گذاشتند. یکی بیل مکانیکی داشت و از تبریز آمده بود، دیگری از مشهد آمده بود و مردم از مسافتهایی که بیش از ۲ هزار کیلومتر با شهرمان فاصله داشت تا شهرهای نزدیک برای کمک آمده بودند. حتی بعضی از بچههای کوهنورد شهرهای اطراف وقتی خبر سیل را شنیده بودند، با توجه به بستن راهها از مسیر کوه آمده بودند. این عزیزان دو روز کوه به کوه آمده بودند تا به پلدختر برسند و تا جایی که توانسته بودند کنسرو با خودشان آورده و در کولهشان گذاشته بودند.
درباره آن عکس معروفتان توضیح میدهید؟ انگار به فکر فرو رفتهاید، به چه چیزی فکر میکردید؟
عکس مربوط به سیزده فروردین است که آب فروکش کرده بود و ما سیزده بدر را در آن خاک و گل به جامانده از سیل گرفتیم. کلی خاطرهانگیز بود و برای روحیه دادن سر به سر هم میگذاشتیم. وقتی داشتم خاک را بیرون میریختم، یک لحظه به فکر فرو رفتم و گفتم خدایا درست میشود یا نه، خدایا چطور میخواهیم این همه خاک و گل را جابهجا کنیم؟! واقعاً آن لحظه خسته شده بودم.
اما با روحیه ورزشکاریتان در کمک به مردم شهرتان سنگ تمام گذاشتید.
خانه خود من را آب نگرفته است، اما وقتی دو کوچه پایینتر یا یک محله دیگر خانهشان زیر آب رفته زجر میکشم. من وظیفهام را انجام دادم، نه به دلیل اینکه، چون خانوادهام، برادرم، خواهرم یا خواهرزادهام آنجا بود، کمک کردم. کل شهر خانوادهام هستند و هیچ فرقی با خانواده من ندارند. جز خانه خواهرم که گلهایش را بیرون ریختم، خانه ۱۰ نفر دیگر هم رفتم. از روز اولی که سیل آمد فقط یک روز نتوانستم با بچههای کوهنورد به مردم کمک رسانی کنم و آن روز هم باید در خانه برای جابهجایی برخی وسایل میماندم.
در حال حاضر شرایط در پلدختر به چه صورت است؟
شرایط کمی بهتر شده است و گل و لای را جمع کردهاند. درست میشود، مگر میشود که درست نشود. کمکم درست میشود. دولت ما را حمایت کند و تنهایمان نگذارد. خانوادههای اینجا ۱۷، ۱۸ متر خانه و زندگیشان زیر آب بوده است. سدهای اینجا ۱۲ متر ارتفاع دارند، اما آب ببینید چطور بوده که پنج، شش متر هم بالاتر آمده و ارتفاع آب به ۱۷، ۱۸ متر رسیده بود. اگر فقط آب بود مشکلی نبود، اما گل و لای بود. زمین چمن پلدختر زیر یک لایه ۱۰ متری خاک است که دیگر برای بچههای شهر من چمنی که بخواهند فوتبال بازی کنند، نمیشود. مانند خیلی از ساختمانها، محلهها و حتی روستاها که به صورت صددرصد زیر آب رفته است.
چه کمکهایی مردم بیشتر نیاز دارند و چه درخواستی از دولت دارید؟
در حال حاضر دیگر نیازی به کمک پک بهداشتی یا غذایی نیست و اگر نیاز باشد ۵۰ درصد نیاز است. اگر کسی میخواهد کمک کند و دست یک هموطن را بگیرد، ظروف خانه بفرستد. مردم همه وسایل آشپزخانهشان زیر آب رفته است. کسی که وسیله میفرستد وسیله نو بفرستد. الان در کمپی که با بچههای کوهنوردی به مردم کمک میکنیم چند فرش آوردهاند، اما مستعمل است و در شأن خانواده پلدختری و هیچ خانوادهای در ایران نیست که آن را استفاده کند. خواهش میکنم همانطور که ارتش، سپاه و مردم خودجوش به ما کمک کردند، دولت هم کاری برای ما انجام دهد و مردم این منطقه را فراموش نکند.
هر چند سیل به امکانات ورزشی پلدختر آسیب زیادی زد، اما نقش ورزشکاران در این کمکرسانیها پررنگ بود. در اینباره بیشتر توضیح میدهید؟
اندک بضاعتی که پلدختر از نظر امکانات ورزشی داشت هم از بین رفت. شاید ما بعد از سالها صاحب استخر شده بودیم که الان فکر نکنم قابل استفاده باشد. سالنهای ورزشی از بین رفتند. شاید اگر دو سالن ورزشی را آب نگرفته بود، امیدوار بودیم، اما همه سالنها از رزمی گرفته تا کشتی و زمین چمن همه دریک محدوده بود که سیل آنها را در برگرفت و دیگر قابل استفاده نیست. امکانات ورزشی پلدختر الان صفرصفر است و هیچ چیزی نداریم. قبلاً با اندک بضاعتی که داشتیم خیلی از نخبهها به ورزش کشور معرفی شدند. با وجود چنین فاجعهای، اما ورزشکاران سراسر ایران در کمک به مردم سیلزده سنگ تمام گذاشتند؛ کشتیگیر، کاراتهکا، تکواندوکار، ووشوکار و رشتههای دیگر همه آمده بودند. بچههای ورزشکار خرمآباد کنار شهر یک موکب زده بودند و غذا درست میکردند. بچههای کوهنوردی یک کمپ جدا داشتند و مواد غذایی و بهداشتی را جمعآوری و بین مردم توزیع میکردند.