سرویس سیاسی جوان آنلاین: خبرنگار اصلاحطلبی که یک سال پیش به دلیل توهین به امام رضا (ع) تحت تعقیب قضایی قرار گرفت، قبل از برگزاری دادگاه تجدیدنظر از ایران فرار کرد و قرار است در شبکه «منوتو» فعالیت کند. او اولین خبرنگار اصلاحطلبی نیست که با خروج از ایران تصمیم میگیرد برای شبکههای معاند و ضدانقلاب کار کند، اما به نظر میرسد صادقتر از دیگران است و اعلام رسمی کرده که تاکنون با شبکه «منوتو» همکاری کرده، زین پس هم به این همکاری ادامه خواهد داد. نگاهی به بسیاری از خبرنگارانی که هم اکنون در شبکههای ضدانقلاب فعال هستند، نشان میدهد که همگی با سابقه فعالیت در رسانههای اصلاحطلب جذب رسانههای معاند شدهاند. آیا این یک تصادف است یا آنچنان که خود اصلاحطلبان اغلب میگویند، به دلیل سرخوردگی در فضای رسانهای و سیاسی ایران راهی جز گریز نداشتهاند یا آنکه مقصد ناگزیری است که در مسیر طی شده توسط رسانههای اصلاحطلب به آن میرسیم؟
سرخوردگی یا اعتقاد درونی؟
یک موضع همیشگی رسانهها و فعالان سیاسی و فرهنگی اصلاحطلب به چنین اتفاقاتی، سرزنش برخورد قضایی با خبرنگاران است. آنها معتقد هستند این اتفاق که آن را سختگیری مینامند، باعث سرخوردگی خبرنگاران و ناامیدی از فعالیت آزادانه در ایران و در نتیجه رفتن به آغوش ضدانقلاب میشود، اما همین مورد اخیر نشان میدهد که این تحلیل صرفاً یک بهانهجویی است. امیرحسین اسماعیلی خبرنگار اصلاحطلب روزنامه جهان صنعت نه فقط الان که از ایران رفته بلکه آنچنان که خود میگوید حتی زمانی که در ایران و در رسانههای اصلاحطلب مشغول به کار بوده و مشکل قضایی هم نداشته، با شبکه «منوتو» همکاری میکرده است. او در استوری صفحه اینستاگرامش پس از خروج از ایران مینویسد: «سه فصله که برنامه سالی تاک رو مینویسم و با سالومه عزیز همکاری میکنم. از ایران مینوشتم و کسی هم خبر نداشت ولی خب حالا دیگه میشه رسماً اعلامش کرد. از این هفته پنجشنبه هم سری جدید سالی تاک شروع میشه و خوشحالم که باز هم نویسنده یکی از پرمخاطبترین برنامههای فارسی هستم.»
روشن است که حتی قبل از برخورد قضایی با او به دلیل توهین به امام رضا (ع) او با شبکه «منوتو» همکاری داشت، پس نمیتوان گفت: آنها با سختگیری! به این نتیجه رسیدهاند که از ایران بروند. آنها از قبل مقدمات رفتنشان را فراهم میکنند. رفیقان قافله هستند و شریک دزدان! نکته جالب در مورد این خبرنگار این است که او پیش از این توهین به امام رضا (ع)، بارها توئیتهای سخیف در مورد امام زمان عجلالله هم زده بود و، چون موجی علیه او ایجاد نشد، کسی هم حواسش نبود که توهین به اهلبیت (ع) در ایران جرم است، یعنی فضای کار برای او در ایران آنقدر آزاد و راحت بود که در صفحه شخصیاش اجازه توهینهای سخیف با امام زمان عجلالله را هم داشت، اما چشم او باز هم به رسانههای ضدانقلاب بود. چرا؟ هر جوابی به این سؤال بدهیم، دلیل آن، اما نداشتن آزادی بیان نیست.
چندی پیش یکی از خبرنگاران روزنامه شرق هم توئیت زده بود که سال ۸۸ قصد داشته برای همکاری با رادیو فردا از ایران برود و در آزمون آن هم شرکت کرده و بعد منصرف شده است. مرداد ۹۶ هم کیهان نوشت: «معاون سردبیر یکی از روزنامههای زنجیرهای که به خارج از کشور گریخته است به گماشتگی سرویسهای اطلاعاتی میت و موساد در یک کانال ضدانقلاب اعتراف کرد. در سالهای گذشته تعداد قابل توجهی از روزنامهنگاران و فعالان سیاسی مدعی اصلاحطلبی به خارج از کشور گریخته و در خدمت سرویسهای اطلاعاتی غربی امریکا، انگلستان، رژیم صهیونیستی و... درآمدهاند. این افراد معمولاً پس از گریز از کشور در بازوی رسانهای سازمانهای اطلاعاتی مشغول به کار گماشته میشوند تا زمانی که پایان تاریخ مصرف آنها فرا برسد. دیروز خبر پیوستن معاون سردبیر روزنامه زنجیرهای شرق به تیم کانال ضدانقلابی آمدنیوز منتشر شد. مطابق این خبر «سام محمودیسرابی» علاوه بر این کانال به «صدای امریکا» نیز کمک میکند. انتشار این خبر آن هم در سالروز کودتای امریکایی ۲۸ مرداد گویای تناقض تلخ تاریخی است که شبه روشنفکران و طیفی از مدعیان اصلاحطلبی با آن مواجه هستند.»
مسیر ناگزیر
به نظر میرسد مشکل اصلی آنجاست که رسانههای ضدانقلاب و در کل «ضدانقلاب» بودن برای اغلب اصلاحطلبان خط قرمز یک تعامل سیاسی نیست. مصاحبه با رسانههای ضدانقلاب یا دفاع از کسانی که به دلیل مصاحبه با رسانههای ضدانقلاب مورد انتقاد قرار گرفتهاند، موضع همواره اصلاحطلبان بوده است. بسیاری مواقع همسویی مواضع هم دارند و صرفاً کمی موضع خود را تعدیل میکنند. سال گذشته حتی یکی از رسانههای اصلاحطلب در بخش رصد خود که به بررسی و ارزیابی تحولات سیاسی داخلی اختصاص داشت، مواضع اپوزیسیون را در کنار مواضع اصولگرایان و اصلاحطلبان در حوزههای مختلف منعکس کرد. مواضع شبکههایی، چون «منوتو»، «بیبیسی فارسی»، «صدای امریکا» و حتی «ایران اینترنشنال» که مورد حمایت سعودیهاست، در این نشریه منتشر شد، بیآنکه نقدی یا اشارهای بر مواضع آنان یا هویتشان شود. همچنین افرادی، چون امید دانا، علی افشاری، حسین قاضیزاده و محمدجواد اکبرین نیز مواضع اخیرشان در موضوعات مختلف در این نشریه به چاپ رسید.
این مشی همیشه یعنی آنان میان خود و ضدانقلاب آنچنان خط پررنگی نمیخواهند ببینند که حس کنند باید از آنان فاصله بگیرند و همکاری و تعامل با آنان به نظرشان یک اقدام خلاف قانون یا تابو محسوب شود. طی چنین مسیری ناگزیر به همان همکاری با رسانههای ضدانقلاب میرسد. برای هر خبرنگاری ممکن است در کار مشکلی ایجاد شود، اما اگر خط قرمز او حضور در یک رسانه ضدانقلاب باشد، حتی با وجود مشکل هم به سوی آنان نخواهد رفت، اما اگر چنین خط قرمزی وجود نداشته باشد یا آنکه به لحاظ اعتقادی میان خود و آن رسانهها فاصلهای نبیند، طبیعی است که مقصد نهایی خود را «منوتو» و بیبیسی ببیند.
اصلاحطلبی بیچارچوب
این سؤال همیشه بوده که مرز و حدود و چارچوب اصلاحطلبی کجاست؛ سؤالی که تقریباً جواب روشنی برای آن نخواهیم یافت و اصلاحطلبان با افتخار حد «از سروش تا گوگوش» را برای آن بیان میکنند. شخصیتهای مطرح اصلاحطلب میخواهند بگویند حد ما آن است که «اصلاحطلبی به قانون اساسی و دین پایبند است»، اما در عمل همان سروش تا گوگوش معنا مییابد و اصلاحطلبان توقع دارند نظام هم این حد را به رسمیت بشناسد و به همه آنان تا همین سطح آزادی بدهد تا قوانین ایران و حتی مقدسات دینی را تخطئه کنند و اگر هم کوچکترین برخوردی با آنان شد، سرخورده میشوند و باید بروند «منوتو» و بیبیسی و رسانههایی که از تحریم ملت ایران دفاع میکنند.