سرویس سیاسی جوان آنلاین: پافشاری روی گزاره «مذاکره با دولت ایالات متحده و شخص دونالد ترامپ» توسط برخی وابستگان به یک طیف سیاسی و رسانههای تحت حمایت آنها، بسیار شبههبرانگیز است آن هم پس از آنکه برخی منابع معتبر در غرب از مؤلفهای به نام «رفتار و جهتگیری یک جناح سیاسی در ایران» به عنوان عامل نخست امیدواری امریکا به تغییر رفتار در ایران سخن به میان آوردهاند.
حس امیدواری مقامات غربی به تغییر رفتار ایران در عرصه منطقهای و بینالمللی و تن دادن به مذاکرات موشکی یا منطقهای در حالی است که مهمترین ابزار آنها مبنی بر «افزایش تحریمها با هدف ایجاد آشوب و اغتشاش در خیابانهای ایران» یک سال بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام به آرزویی دستنیافتنی برای غربیها تبدیل شده است.
بر اساس طرح تئوریزه شده امریکا- اروپا، علاوه بر «نقض مفاد برجام و خروج امریکا از این توافق» جامعه ایرانی به واسطه تحریمهای جدید و جنگهای روانی خود کلید فروپاشی حاکمیت سیاسی کشور را خواهد زد؛ طرحی موهوم که هیچ گاه با واقعیتهای جامعه ایرانی و روابط میان مردم- حاکمیت و بالعکس همخوانی نداشته و تنها به عنوان یک گزاره دستنیافتنی و رؤیایی برای غربیها باقی مانده است.
فارغ از جنگهای روانی و رسانهای که امریکا و همپیمانان اروپایی و منطقهای آنها علیه جامعه ایرانی که طی روزهای اخیر با «اعزام نیروی نظامی به منطقه» شکل جدیتری به خود گرفته است، باید گفت: غربیها کماکان از بیاثر بودن ایدههای توطئهآمیز خود علیه جمهوری اسلامی ایران حداقل طی ماههای اخیر به شدت سرخورده شدهاند و موضعگیری و رفتارهای یک طیف سیاسی در داخل کشور آنها را از موضع سرخوردگی تا حدودی نجات و در مسیر امیدواری کاذب قرار داده است.
با ترامپ مذاکره کنیم!
حسین موسویان عضو تیم مذاکره کننده هستهای در توافق سعدآباد در روزنامه آرمان نوشته است: «بعد از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، ایران و امریکا در وضعیت «نه جنگ، نه صلح» قرار گرفتند، اما با سیاستهای تقابلی جاری دولت ترامپ، این وضعیت به پایان عمر خود نزدیک میشود. ایرانیها بهرغم اختلافات داخلی، در مقابل زورگوییهای امریکا و در دفاع از حاکمیت و استقلال خود متحد خواهند شد. هر چه فشار و تحریم علیه ایران بیشتر شود، راه دیپلماسی تنگتر و همکاری در مبارزه علیه داعش سختتر خواهد شد. مقامات مسئول بینالمللی، امریکا و منطقه باید برای گشایش مسیر دیپلماسی و گفتوگوی جامع و تعامل با ایران و پرهیز از جنگ، دست به دست هم دهند.»
روزنامه اعتماد نیز در یادداشتی با عنوان «وضعیت جدید ایران و امریکا» در همین باره مینویسد: «در صورتی که تا قبل از پایان مهلت ۶۰روزه، اروپاییها بتوانند نقش یک میانجی را بین ایران و امریکا بازی کنند و حتی با حضور آنها مذاکره یا گفتوگویی چه در سطح وزرای خارجه و چه در سطح پایینتر (کارشناسان) میان ایران و امریکا برقرار شود، آنگاه میتوان امیدوار بود که پایان دوئل شکل گرفته میان ایران و امریکا به جای جنگ، بازگشت به دیپلماسی خواهد بود؛ وضعیتی که تحت شرایط جدید میان ایران و امریکا (دوطرفه شدن تهدیدات و افزایش کنترل شده سطح آن) نه تنها به عقبنشینی و کاسته شدن از اعتبار ایران تفسیر نخواهد شد بلکه میتواند با ایجاد اعتبار، ایران را با اطمینان خاطر بیشتری وارد مسیر دیپلماسی کند.»
مصطفی تاجزاده نیز روز دوشنبه در مناظرهای که با نبویان داشت با بیان اینکه ما کاری به این دولت و آن دولت نداریم، گفت: اگر شرایط ما پذیرفته شود با هر دولتی در امریکا باشد کار میکنیم. معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات با طرح این پرسش که برخی میگویند چطور با ترامپ که عهدشکنترین رئیسجمهور امریکاست مذاکره کنیم، تصریح کرد: این مسئله راه دارد؛ یکی از شروط ما این است که قبل از مذاکره کنگره امریکا با دو سوم آرا تصویب کند که هر توافقی صورت گرفت هیچ رئیسجمهور دیگری در امریکا این توافق را به هم نزند. مهم این است که اول اراده مذاکره پیدا شود.
ترامپ اهل گفتوگو نیست ولی باید مذاکره کنیم!
عبدی به عنوان یکی از چهرههای شناخته شده جریان غربگرای داخلی نیز اینگونه نظر طیف متبوع خود را در روزنامه اعتماد به رشته تحریر درمیآورد: «برای خلع سلاح ترامپ، ایران پیشنهاد کند که نیازی به گفتوگوی رودررو در اتاقهای بسته نیست، توئیتر بهترین وسیله است. پایه گفتوگو را همین آخرین جمله ترامپ قرار دهند. طرف ایرانی میتواند رئیسجمهور باشد. گفتوگو در فضای عمومی شکل بگیرد. در حال حاضر نیز عملاً این نحوه گفتوگو وجود دارد ولی سازماننیافته و غیرمعین است. میتوان قرار گذاشت که هر یک از دو طرف در ساعت معینی از روز نظرات خود را در قالب یک رشته توئیت منتشر کند و طرف دیگر نیز فردا یا پسفردای آن در همان ساعت با رشته توئیت خود پاسخ دهد و اگر هم خواست نظرات جدیدی را طرح کند. این نوع گفتوگو میتواند جدید و نوآورانه باشد و مورد استقبال جهانی نیز خواهد بود. همه چیزها شفاف، روشن و مستند بیان میشود.»
وی همچنین در ادامه با تأکید بر اینکه گفتوگوی با کیفیت مورد اشاره هیچ هزینهای برای ایران ندارد، بدون توجه به هزینههای فراوانی که کشور طی شش سال اخیر از تئوری مذاکره متحمل شده است، میگوید: «حضور در چنین گفتوگویی برای ایران هیچ هزینهای ندارد. این گفتوگو برای افکار عمومی ایران و جهان بسیار مفید است و حتی گمان میکنم برای افکار عمومی امریکاییها نیز اثر مثبت دارد. از همه مهمتر اینکه ابتکار عمل را از دست ترامپ میگیرد و او نمیتواند مدعی شود که باید حضوری یا تلفنی و خصوصی گفتوگو شود. ایران چیزی برای پنهان کردن ندارد. امیدوارم این پیشنهاد مورد توجه مسئولان ایرانی قرار گیرد!»
مردم از شرایط اقتصادی ناراضیاند نه از دولت روحانی!
جالب این است که طیف اعتدال نیز بهجای پاسخگو بودن نسبت به مشکلات عدیده کشور و سوءمدیریت تحت نظر خود، اینگونه استدلال میکند که مردم از دولت ناراضی نیستند و تجربه مذاکره در برجام به سود کشور تمام شده است! به عنوان نمونه «رمضانعلی سبحانیفر» سخنگوی حزب اعتدال و توسعه و نماینده سبزوار در مجلس شورای اسلامی بیان میکند: «نارضایتی کنونی به لحاظ شرایط اقتصادی است و نه از مشی اعتدالی!» وی در پاسخ به این سؤال که با چه استدلال و استنادی معتقد است مردم به سمت جریان سوم یا همان جریان اعتدالی گرایش دارند، اظهار کرد: بر این اساس که مردم از دو گروه تندروها زده شدهاند و هر دو را امتحان کردهاند.
توافق هستهای، مشکلات را حل کرد!
«محمد صدر» دیپلمات پیشین در مصاحبه با روزنامه ایران هم ادعا کرده است: «.. پس از دستیابی به توافق برجام، غیر از حل نسبی مشکلات اقتصادی، ما به یک موقعیت بینالمللی بسیار عالی هم دست پیدا کردیم؛ موقعیتی که باعث پیشرفت چشمگیر روابط ایران با اکثر کشورها به ویژه کشورهای اروپایی شد. مطابق این، میتوان گفت: ریاست جمهوری ترامپ، بدشانسی برجام بود.»
جریان غربگرای داخلی همچنان در تلاش است با افزایش مشکلات مردم، کشور را وادار به پذیرش حداقل بخشی از شروط طرف غربی کرده و با تکرار تجربه برجام در سایر حوزههای مورد مناقشه با غرب نظیر مسئله موشکی و منطقهای، برای همیشه ماهیت انقلاب اسلامی را قلب کند با این توجیه غیرعقلانی و متوهمانه که باید از آغاز جنگ غرب جلوگیری کرد.