سرویس تاریخ جوان آنلاین: انگلیسیها در اواخر حکومت قاجارها برای اجرای سیاستهای جدیدشان تصمیم گرفتند مهرههای قدیمی و شناختهشده را حذف و از مهره دست آموز و جدیدی پرده برداری کنند. یکی از این مهرهها که با آمدن رضاخان محکوم به مرگ شد نصرتالدوله فیروز فرزند عبدالحسین میرزافرمانفرما بود. وی که در جریان انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ وزیر امور خارجه کابینه وثوق الدوله و یکی از سه امضاکننده قرارداد بود پس از به سلطنت رسیدن رضاخان به اتهام گرفتن رشوه در جریان قرارداد ۱۹۱۹ به سمنان تبعید و در سال ۱۳۱۶ در تبعیدگاهش به قتل رسید. در گفتشنود حاضر محقق ارجمند دکتر موسیفقیه حقانی به علل روی گردانی دولت انگلیس از نصرتالدوله فیروز و زمینههای به قدرت رسیدن فرد گمنامی همچون رضاخان و سپس کنارگذاشتن وی از قدرت میپردازند.
با توجه به روابط دولت انگلیس با نصرتالدوله فیروز به چه علت پس از کودتا وی را برای سلطنت انتخاب نکردند؟
بخاطر آنکه نصرتالدوله فیروز قجر بود و به خانوادهای وابسته لذا هر کاری که انگلیسیها میگفتند را نمیکرد. بعضی از آدمها ولو اینکه در چهارچوب نوکری به انگلستان تعریف شوند، خط قرمزهایی دارند. مثلا وثوقالدوله و مشیرالدوله هر دو فراماسون و جزو رجالی بودند که در دوره قاجار و مخصوصاً در دوره مشروطه مناصب مختلف داشتند، ولی وثوقالدوله قرارداد ۱۹۱۹ را امضا میکند، اما مشیرالدوله زیر بار قرارداد ۱۹۱۹ نمیرود و دائماً معطل میکند و بعدها هم با جریان کودتا چندان همراهی نمیکند. جناح لرد کرزن وقتی میخواهد مشیرالدوله را نسبت به وثوقالدوله تحریک کند میگوید این فرد از جناح ملیتر است، ولی مشیرالدوله مثل رضاخان نیست. علاوه بر این مستوفیالممالک هم فراماسون است و تمام کابینههای او بعد از مشروطه نیز کابینههای ماسونی هستند، ولی هیچکدام مثل رضاخان نیستند و کارهایی را که رضاخان کرد اینها نمیکردند. آنها در چهارچوب انگلستان و منافع آن پیش میرفتند، ولی حقوق ایران را هم در نظر میگرفتند و کل ایران را یکسره در دامان بیگانگان نمیانداختند.
علت روی گرداندن انگلیسها از نصرتالدوله چه بود؟
پس از کودتا رضاخان بیانیهای با امضای ۴۱ نفر از نمایندگان مجلس شورای ملی منتشر میشود که در آن نمایندگان خواستار اصلاح امور کشور بدون کمک و دخالت کشورهای اروپایی شده و خواستار توبیخ سید ضیاءالدین طباطبایی نخستوزیر سابق به اتهام هواخواهی از انگلستان میشوند. مهمترین امضای زیر این بیانیه متعلق به نصرتالدوله فیروز است. همین مسئله باعث شد بعدها رضاخان با چراغ سبز انگلیسیها نصرتالدوله فیروز را بکشد.
رضاخان به همین علت اموال پدر نصرتالدوله فیروز را مصادره کرد؟
البته رضاخان دزد بود و از روز اولی که آمد شروع به دزدی کرد، اما همان اول بخشی از اموال فرمانفرما را مصادره و حتی ماشینش را از زیر پایش بیرون کشید. رضاخان علاوه بر اموال فرمانفرما اموال اقبالالسلطنه ماکوئی را هم مصادره کرد. حتی میگویند چند قاطر بار طلا و جواهر غنیمت گرفته شده از اقبالالسلطنه ماکوئی بود. اتفاقاً شهید مدرس و ملکالشعرای بهار و سه نفر دیگر که خواستند در سال ۱۳۰۳ رضاخان را استیضاح کنند، یکی از مواردش اموال اقبالالسلطنه ماکوئی بود.
با توجه به اینکه انگلیس برای تربیت و سرکار آوردن رضاخان بسیار تلاش کرده بود، چه شد که در شهریور سال ۱۳۲۰ این مهرهاش را مجبور به ترک کشور و واگذاری سلطنتش میکند؟
رضاخان مهره انگلیس بود و گزارش مجلس لردها هم کاملاً این مطلب را نشان میدهد. حتی سفیر انگلستان در نامهاش رضاخان مینویسد: «رئیسالوزرای عزیزم!» یعنی لحن کاملاً دوستانه است و حکایت از ارتباط عمیقشان دارد. بعد هم مینویسد تمام مسائل ما با ایران در دوره رضاخان حل شد و در همان ابتدای کار رضاخان از این دوره به عنوان طلاییترین دوره نفوذش بر ایران یاد میکند. اما رضاخان، مخصوصاً از سال ۱۳۱۰ به بعد کار را در کشور به جایی کشاند که کشور در آستانه آشوب و انقلاب قرار گرفت. به طوری که در سال ۱۳۱۸ ایران در آستانه یک انقلاب بزرگ بود. اتفاقاً انگلیسیها با بردن رضاخان سلطنت پهلوی را نجات دادند. این موضوع در گزارش امریکاییها هست. آنها در این گزارشات میگویند جو در ایران خیلی بد است و مردم ناراحتند. انگلیسیها سر ما کلاه گذاشتند و فردی را از یک خاندان منفور ـ یعنی خاندان پهلوی ـ دو باره آورده و سر کار گذاشتهاند، در حالی که بحث این بود که پهلویها کلاً از ایران بروند، اما انگلیسیها با بردن رضاخان از ایران سلطنت پهلوی را حفظ و به پسرش داده و از انقلاب و شورش در ایران جلوگیری کردند. در واقع انگلیسیها نمیخواستند ایران دچار شورش و انقلاب شود، بلکه میخواستند ایران آرام باشد تا از راهآهن ایران استفاده کنند.
اما اینطور وانمود میشود که رضاخان به علت طرفداری از آلمان دچار خشم انگلیسیها شد؟
سئوال این است که رضاخان چگونه ضد انگلیس و طرفدار آلمان است که ۱۶۰ میلیون دلار در بانکهای انگلیس سپردهگذاری کرده است. اگر کسی ضد انگلیس باشد حداقل پولش را در بانکهای آنجا نمیگذارد، مخصوصاً رضاخان که خیلی پولدوست و حسابگر بود. هرچند بعد هم انگلیس سر برگرداندن این پول کلی باز در آورد و بخشی از این پول را در قالب اتوبوسهای دو طبقهای که ساخت شرکت لیلاند (Leyland) بود، به شاه برگرداند.
سلطنتطلبان همچنین ادعا دارند که غیر از مسئله منع داشتن حجاب، هیچ سرکوب و خشونتی در دوره حاکمیت رضاخان مشاهده نشده است؟
این هم به ناآگاهی و بیاطلاعیشان و البته یکسری مسائل دیگر برمیگردد. واقعا اگر مسئله فقط این بود که این همه نفرت نسبت به پهلوی در دوره خودش و پس از آن وجود نداشت. کافی است کسانی که این حرفها را میزنند، کمی به خودشان زحمت بدهند و فقط روزنامههای سه چهار ماه بعد از سقوط رضاخان را بخوانند و بررسی کنند. آن وقت میفهمند مردم ایران نسبت به رضاخان چه تحلیلی داشتند.
از کسانی که برای رضاخان کارنامه بسیار درخشانی را قائل هستند، باید سئوال کرد که چرا مردم بعد از رفتن رضاشاه در حالی که کشورشان توسط بیگانگان اشغال شده بپایکوبی کردند؟ میگوییم روزی که رضاشاه از ایران رفت، مردم خیلی داغ بودند، ولی چرا بعد از یکی دو سال و بعد از مردن رضاشاه باز پایکوبی کردند. حالا که دیگر باید سرد شده باشند. بیش از ۶ هزار شکایت به محاکم رسمی قضایی بعد از سقوط رضاخان را چگونه تحلیل میکنید؟ اگر جامعه راضی بود، چرا الان بیش از شش هفت هزار سند شکایت مردم از رضاخان موجود است که عمدتاً یا به خاطر زمینخواری و غصب اموال است یا به خاطر جنایتهای رضاخان. اگر ادعا میشود در آن دوره دولت مدرن آورده شده است به چه قیمتی بوده؟ تازه همان نشانههای مدرن شدن هم باید بررسی شوند. همان موقع هم بحث بود که راهآهن رضاخانی یک راهآهن استراتژیک است و اقتصادی نیست. کشوری که برای حمل آذوقه راه نداشت و مردم به دلیل اینکه آذوقه به دستشان نمیرسید، میمردند، راهآهنی را درست کردند که با افتخار میگفتند از کنار هیچ یک از شهرهای ایران نمیگذرد.
یعنی شما معتقدید راهآهن سراسری برای خدمت به مردم نبود؟
بله، برای خدمت مردم نبوده، بلکه یک راهآهن استراتژیک بوده در حالی که ما راهآهن اقتصادی میخواستیم. تازه شاید اولویتهای دیگری هم داشتیم. نه اینکه راهآهن اولویت ما نباشد، ولی وقتی از لحاظ مالی محدودیت دارید، میتوانید کامیون بخرید که ارزانتر تمام میشود و زودتر هم به دست میآید، حکومت این را باید در اولویت قرار بدهد و اولویت بعدی راهآهن قرار باشد. این حرفی است که دکتر مصدق هم میزد.
اگر رضاشاه با مردم خوب بود و مردم ناراضی نبودند و فقط منع داشتن حجاب مسئلهاش بود، محمدرضا پهلوی از کدام یک از اقدامات پدرش عذرخواهی کرد؟ محمدرضا پهلوی برای اینکه آبی روی آتش خشم مردم بریزد، گفت: «اشتباهات و تعدیاتی شده است و من قول میدهم گذشته را جبران کنم.» علاوه بر این گزارش سفارت امریکا حاکی از این است که مردم بهشدت ناراحت بودند و میگفتند فردی از یک خانواده منفور جایگزین یک فرد منفور شده است. چون رضاخان واقعاً منفور مردم ایران بود.