کد خبر: 959334
تاریخ انتشار: ۰۲ تير ۱۳۹۸ - ۰۲:۰۲
گذری بر تاریخچه ورود میسیونر‌ها به ایران در ادوار پهلوی اول و دوم
میسیونر‌ها ابتدا به حمایت از سیاست‌های فرهنگی پهلوی که با تکیه بر ناسیونالیسم افراطی و سکولاریسم سعی در تضعیف فرهنگ و مذهب داشت برآمدند. آن‌ها در ارزیابی اولیه از حکومت رضاشاه، دیکتاتوری نظامی را برای ایران ضروری می‌دانستند. آن‌ها از خارج نشدن قدرت و اختیار از دست حکومت، تأسیس مدارس دولتی، کشف حجاب، تحمیل لباس‌های غربی به مردان ایرانی و تضعیف و سرکوب آیین و مذهب اسلام کاملاً رضایت داشتند
فاطمه حسینی
سرویس تاریخ جوان آنلاین: آغاز و انجام ورود میسیونر‌های مذهبی به ایران، از مدخل‌های پهلوی‌پژوهی به شمار می‌رود. این موضوع از آن نظر که می‌تواند وابستگی‌های پیدا و پنهان دربار و وابستگان آن را نمایان سازد نیز در خور توجه است. در مقال پیش‌روی، این پدیده در ادوار پهلوی اول و دوم مورد بررسی قرار گرفته است. امید آنکه تاریخ‌پژوهان معاصر را مفید و مقبول آید.

ورود میسیونر‌های مذهبی به کشور‌های اسلامی، همواره با دغدغه و چالش مواجه بوده است. از آنجا که اقدامات هیئت‌های مذهبی امریکایی در سرزمین‌های مسلمان خدشه بر دین و دولت وارد می‌کرد، میسیونر‌ها تحت پوشش خدمات اجتماعی، بهداشتی و فرهنگی آیین مسیحیت را تبلیغ می‌کردند. به‌طورکلی در سال ۱۹۰۰ م. نزدیک به ۷ هزار امریکایی در بیش از ۳۰ کشور جهان مشغول آموزش کتاب مقدس بودند، اما در سده‌های بعد و با تغییر بنیادی در ساختار‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی اروپا این وظیفه تا حد زیادی تغییر ماهیت داد و از مبلغان مذهبی، سفیرانی سیاسی ساخت که گاه چنان قدرت می‌یافتند که تأثیرگذار در امور داخلی کشور می‌شدند و به پشتوانه همان نیز به اسلام دست‌اندازی می‌کردند که البته با مقابله فکری- قلمی رهبران دینی و گاه فراتر از آن از جانب مردم مواجه می‌شدند. تحلیلگران امریکایی نظیر «جیمز بیل و آبراهام نیکسون» اذعان داشتند امریکایی‌ها به‌تناوب سعی می‌کردند با انتشار پیام‌هایی، توده‌های مسلمان شیعه را به دین مسیح دعوت کنند، اما این دعوت‌ها از سوی شیعیان به سردی رد می‌شد و آن‌ها پیشرفت زیادی در برانداختن آیین اسلام نداشتند. بااین حال نمی‌توان از نقش آن‌ها در مقام زمینه‌سازان آشنایی و دوستی میان ایران و امریکا و تأثیر آن در گسترش روابط، نفوذ و سلطه امریکا در ایران غافل ماند.

در فعالیت‌های آموزشی و پزشکی، امکان استفاده از مُبَلِغ زن در مدارس و بیمارستان‌ها فراهم می‌شد که خود برای بخشی از جامعه هدف جذاب بود. انتشار تصاویر، کتب و جزوه‌های تبلیغی در مدارس و بیمارستان‌ها امری رایج بود. کشیش ساموئل زومر، رئیس هیئت میسیونری در بحرین و مرکز کنفرانس عمومی مبلغان پروتستان در سال ۱۹۰۶ م. عقیده داشت مدارس بهترین تکیه‌گاه میسیونر‌های مسیحی در تماس با مسلمانان است. بیشتر مبلغان در کشور‌های اسلامی عقیده داشتند مدارس میسیونری دروازه‌های تمدن غربی را به روی دانش‌آموزان می‌گشاید و آن‌ها را از شیوه زندگی شرقی ناراضی می‌کند و این نارضایتی به‌تدریج تمایل به روی گرداندن از وضعیت خود به‌سوی تمدن غربی را موجب می‌شود.

ورود میسیونر‌ها به تهران

در نیمه دوم قرن ۱۹ م/۱۳ ق. در بعضی محلات تهران مسیحیان و یهودیان ساکن بودند. دو محله عمده مسیحی‌نشین تهران عبارت بودند از دروازه شاه عبدالعظیم با حدود ۴۰ خانوار ارمنی و دروازه قزوین که محله جدیدتری بود، با حدود ۷۰ خانوار ارمنی. هر محله کلیسایی داشت. تهران به علت جایگاه سیاسی و پایتخت مورد توجه میسیون‌های امریکایی قرار گرفت. در سال ۱۸۷۰ م/۱۲۸۷ ق. یکی از آسوریان مبلغ به نام «گیورگیس» گاه به تهران می‌آمد و کتب تبلیغی توزیع می‌کرد. سپس میسیون فردی به نام «جیمز باست» را مأمور بررسی امکانات تبلیغ در تهران و همدان کرد و، چون تهران را مناسب‌تر دید، باست همراه خانواده‌اش و یک مبلغ دیگر در سال ۱۸۷۲ م/۱۲۸۹ ق. به تهران آمد و مدتی بعد کلیسایی با ۱۲ عضو در تهران تأسیس نمود که یک نفر از اعضای آن مسلمانی بود که تغییر دین داده بود، اما ارامنه مقیم تهران نسبت به فعالیت باست، واکنش نشان دادند.

عملکرد میسیونر‌ها در دوره رضاشاه

طرح ایجاد کلیسای تبشیری ایران به‌وسیله مبلغان امریکایی و انگلیسی در زمان رضاخان طراحی شد، اما انجام نشد. یکی از اقدامات این طرح، تشکیل کمیته مشترک ادبیات مسیحی بود و بر انتشار کتب مذهبی و مجلات تبلیغی مسیحی در ایران نظارت می‌کرد که ثمره این طرح بود و به‌تدریج باعث پیوستن محصلانی که در مدارس میسیونری تربیت شده و دوره‌های مذهبی را در ایران یا امریکا فراگرفته بودند به عضویت کلیسای انجیلی که در سال ۱۳۲۹ ش. ایران به عضویت شورای آن کلیسا درآمده بود، شد.

پیروزی در جنگ جهانی اول و تغییر سیاست‌های دولت امریکا بر رفتار مبلغان امریکایی در ایران نیز اثر گذاشت. تا قبل از اتمام جنگ حفظ جان میسیونر‌ها و رسیدگی به امور آن‌ها از عوامل ارتباط ایران و امریکا بود، اما بعد از جنگ، دستیابی امریکا به ذخایر نفتی ایران با توجه به پیدایش شرکت‌های بزرگ نفتی در امریکا و تلاش برای دور کردن روسیه از ایران و ذخایر آن حضور امریکا را در منطقه خاورمیانه و ایران پررنگ کرد و سقوط سلسله قاجاریه در ایران و روی کار آمدن دولت پهلوی به کمک کودتای انگلیسی، فرصت را برای مبلغان مذهبی فراهم کرد تا بتوانند به فعالیت‌های خود ادامه دهند.

میسیونر‌ها ابتدا به حمایت از سیاست‌های فرهنگی پهلوی که با تکیه بر ناسیونالیسم افراطی و سکولاریسم سعی در تضعیف فرهنگ و مذهب داشت برآمدند. آن‌ها در ارزیابی اولیه از حکومت رضاشاه، دیکتاتوری نظامی را برای ایران ضروری می‌دانستند. آن‌ها از خارج نشدن قدرت و اختیار از دست حکومت، تأسیس مدارس دولتی، کشف حجاب، تحمیل لباس‌های غربی به مردان ایرانی و تضعیف و سرکوب آیین و مذهب اسلام کاملاً رضایت داشتند. رشد بی‌سابقه تعداد دانش‌آموزان مدارس امریکایی و انگلیسی در زمان رضاشاه تا اندازه‌ای تحت تأثیر فضای فرهنگی خاصی بود که دولت از آن حمایت می‌کرد.

ساموئل جردن، رئیس کالج البرز و کشیش ارشد کلیسای پرسبیترین امریکا در ایران از جذب افکار لیبرالی به‌وسیله دانشجویان کالج البرز احساس رضایت می‌کرد و این افکار را مانع نفوذ کمونیست می‌دانست. تمایل قلبی دولت حاکم به داشتن رابطه با کشور‌های مزبور و از سوی دیگر تمایل حکومت پهلوی بر تشکیل یک دولت- ملت بود و ترویج عقاید مشترک و فرهنگ یکسان در بین عامه مردم و، چون تعالیم مدارس خارجی قابل‌کنترل نبود، دولت ایران می‌خواست مدارس را در اختیار داشته باشد و از طریق آموزش‌وپرورش، یک نظام فکری واحد ایجاد کند.

هنگامی‌که رضاشاه تصمیم گرفت مدارس و بیمارستان‌های مبلغان در شهر‌های مختلف را به اموال دولتی تبدیل و از آن‌ها در اجرای برنامه‌های فرهنگی خود استفاده نماید، مبلغان مسیحی غافلگیر شدند! دولت می‌خواست ضمن استفاده از ده‌ها مدرسه و بیمارستان فعال و معتبر مبلغان، در هزینه‌های آموزشی و بهداشتی صرفه‌جویی کند و از سوی دیگر بتواند بر اعمال و برنامه‌های آن‌ها نظارت کامل داشته باشد، زیرا مدارس میسیونری گزارش کاملی از عملکرد خود به دولت ارائه نمی‌دادند و در بسیاری از موارد، طبق برنامه آموزشی ایران رفتار نمی‌کردند. روابط مبلغان با دولت ایران تیره شد و وقتی نتوانستند با توجه به برنامه دولت به فعالیت خود در ایران ادامه دهند و میسیونر‌ها از جدی بودن تصمیم دولت باخبر شدند، با دادن آگهی در برخی جراید، می‌خواستند املاک خود را به مبلغ بیشتری بفروشند. ارزشمندترین املاک امریکایی‌ها در ایران عبارت بود از: کالج البرز و مدرسه دخترانه در تهران، مدارس تبریز، رشت، همدان و ارومیه. پس از گفت‌وگو در این زمینه، پرسبیترین‌های امریکایی موافقت کردند تا املاک خود را به‌صورت اقساط واگذار نمایند. با این توافق که در پنج قسط از اسفند ۱۳۱۹ تا سال ۱۳۲۲ ش. پرداخت شود و کالج البرز، مدرسه دخترانه تهران، دبیرستان ابن‌سینا همدان، دخترانه همدان و دبیرستان‌های دخترانه رشت و تبریز جمعاً به مبلغ یک‌میلیون و ۵۰۰ هزار دلار قیمت‌گذاری شد، ولی امریکایی‌ها تقاضای ۱۴۱ میلیون دلار داشتند و حاضر به دریافت بهای املاک نبودند. موعد پرداخت نیز از اسفند ۱۳۱۹ ش. تا آذر ۱۳۲۲ تعیین‌شده بود. طبق اسناد وزارت امورخارجه، ش. ۱۰۰۲۸، از سال ۱۳۱۸ به بعد بسیاری از آن‌ها کشور را ترک کردند ولی بعد از پایان جنگ جهانی اول و تغییر سیاست دولت حاکم و نفوذ بیشتر دولت متبوع آن‌ها به سیاست خارجی ایران مجدداً برگشتند و به فعالیت خود ادامه دادند.

عملکرد میسیونر‌ها در دوره پهلوی دوم

با ورود متفقین به ایران در شهریور ۱۳۲۰ و نفوذ نمایندگان سیاسی کشور‌های امریکا و انگلیس برحکومت محمدرضا پهلوی و دخالت مستمر آن‌ها در امور داخلی ایران، مبلغان مذهبی در بازگشت به ایران به بازپس‌گیری مجدد املاک خود اقدام نمودند. از سوی دیگر دولت ایران که به علت جنگ و شرایط اقتصادی حاکم برجامعه نتوانسته بود اقساط مورد توافق را پرداخت نماید، بهانه‌ای به دست مبلغان داد تا ادعای حقوقی علیه دولت ایران مطرح نمایند و با وجودی که مهروموم‌ها بدون توجه به قوانین ایران به فعالیت آموزشی پرداخته بودند، ادعا کردند که در زمان رضاشاه مورد اجحاف واقع شده‌اند و خواستار اعاده حقوق خود شدند. در تیرماه سال ۱۳۲۱ ش. وزیر امورخارجه به نخست‌وزیر وقت اعلام کرد نمایندگان میسیونر‌های انگلیس و امریکا از طریق سفارتخانه‌های متبوعه خود خواستار بازگشت مدارس خود هستند، ولی او پیشنهاد می‌کند به‌جای بازگشت املاک، تفاوت قیمت یا قطعه زمینی به ازای آنچه مبلغان گرفته‌اند، به آن‌ها داده شود ولی دولت ایران موافقت نکرد و عقیده داشت این املاک به‌طور رسمی به دولت ایران واگذارشده و دیگر امکان بازگشت وجود ندارد. این مناقشات تا سال ۱۳۲۴ ش. ادامه یافت و مبلغان به نتیجه دلخواه خود نرسیدند و سرانجام مبلغان انگلیسی با اعمال نفوذ توانستند بخشی از املاک خود را پس بگیرند، اما دولت امریکا درحرکتی به‌ظاهر دوستانه از ادعا‌های مبلغان صرف‌نظر کرد و مدارس امریکایی همچنان در تصرف دولت ایران باقی ماند. به‌جای مدرسه دخترانه امریکایی ایران بت ئیل «مدرسه عالی دماوند» و اداره کالج البرز، به دولت ایران واگذار گردید.

آشنایی با ۷ نفر از مبلغان مذهبی در ایران

زندگینامه چند نفر از مبلغان مشهور مسیحی مقیم ایران که به‌نوعی در ایجاد مدارس امریکایی نقش داشته‌اند بدین شرح است:
۱- جین دولیتل:وی درسال ۱۹۲۵ م/۱۳۰۴ ش. هنگامی‌که ۲۲ سال داشت از طرف میسیون پرسبیترین امریکا به ایران آمد و مدت ۵۰ سال در ایران به تدریس و تبلیغ مشغول بود. سه سال در مدرسه دخترانه امریکایی همدان به تدریس پرداخت و زبان فارسی را آنجا یاد گرفت و سپس مدیر مدرسه دخترانه امریکایی تهران شد و پس از تعطیلی مدرسه امریکایی در سال ۱۳۱۹ ش/۱۹۴۰ م. همچنان در ایران ماند و به تدریس زبان انگلیسی ادامه داد و کلاس‌های آموزش خیاطی دایر کرد. پس از پایان جنگ، کلاس‌های خصوصی زبان انگلیسی دولیتل به شکل مدرسه «ایران بت ئیل» درآمد و بعد‌ها «کالج دخترانه دماوند» نام گرفت. او در سال ۱۳۴۵ ش/ ۱۹۶۶ م. از سوی دولت امریکا بازنشسته شد. در سال ۱۳۲۷ ش/۱۹۴۸ م. درمانگاهی به کمک سفارت امریکا در چهارراه سیدعلی، به نام درمانگاه دولیتل ایجاد نمود و هزینه این درمانگاه را فارغ‌التحصیلان مدرسه دخترانه امریکایی و کمک‌های فرح پهلوی تأمین می‌کرد و در سال ۱۳۵۵ ش/۱۹۷۶ م. نشان درجه‌یک آموزش‌وپرورش را دریافت نمود و تا سال ۱۳۵۹ ش/۱۹۸۰ م. در ایران ماند.

۲- ساموئل مارتین جردن:وی در سال ۱۸۷۱ م. در نزدیکی شهر یورک در ایالت پنسیلوانیا در خانواده‌ای پیرو آیین پرسبیترین به دنیا آمد. او تحصیلات خود را در کالج لافایت گذراند و مانند بسیاری از فارغ‌التحصیلان لافایت، به امور تبلیغی در کشور‌های خارجی گرایش یافت. در سال ۱۸۹۸ م. دکتری الهیات مسیحی را از دانشگاه پرینستون دریافت کرد و همان سال برای تبلیغ مسیحیت به ایران آمد و تا سال ۱۹۴۰ م. در ایران به تدریس و تبلیغ مشغول بود. جردن پس از ورود به ایران، مدیریت مدرسه امریکایی تهران را پذیرفت. اگرچه او تأسیس کلیسای مسیحی در ایران را هم هدف میسیون امریکایی می‌دانست، اما برای تربیت دانش‌آموزان بر مبنای الگوی تربیتی مسیحی هم اهمیت بسیار قائل بود. جردن در اولین سفر مرخصی خود به امریکا توانست حمایت اعضای کالج لافایت را جلب و انجمن کمک به مدرسه امریکایی در تهران را تأسیس کند. جردن در سال ۱۹۱۳ م. مدرسه امریکایی تهران را گسترش داد و به زمینی که ۶۰ هزار هکتار وسعت داشت، منتقل نمود و دوره تحصیلات متوسطه در آن دایر کرد که بعد‌ها کالج امریکایی البرز نامیده شد. در احداث ساختمان‌های متعدد مدرسه از اعضای ثروتمند کلیسای پرسبیترین امریکا ازجمله یکی از صاحبان معادن نفت اوکلاهاما بهره‌مند بود. تدریس انجیل و تعالیم مسیح جزو برنامه درسی کالج بود و دکتر «واشیما» از مبلغان امریکایی مقیم ایران عقیده داشت از مدرسه امریکایی تهران بیش از هر مدرسه دیگری، پسران مسلمان به مسیحیت گرویده‌اند. دکتر جردن در سال ۱۳۳۱ ش. در لس‌آنجلس درگذشت، اما شواهد حاکی بر عدم‌تغییر دین در بین دانش‌آموزان است و این برداشت آن‌ها شاید به خاطر احتمال تظاهر به تغییر دین از سوی دانش‌آموزان ایرانی بوده «اعم از مسلمان یا سایر مذاهب» و شرکت دانش‌آموزان در تایم بحث اخلاقی در مدرسه بعد از زنگ اول بود که هر روز این برنامه در مدرسه اجرا می‌شد.

۳- مری پارک جردن:همسر دکتر جردن، فرزند میسیونر پرسبیترین و مدیر مدرسه‌ای در پستون بود. در سال ۱۹۹۸ م. همراه همسرش با عنوان مربی میسیونر به ایران آمد و در مدرسه پسرانه و دخترانه امریکایی تهران به تدریس زبان انگلیسی و موسیقی پرداخت. در سال‌های آخر اقامت، مشاور وزیر فرهنگ در تهیه کتب درسی انگلیسی بود.

۴- جان الدر:در سال ۱۸۹۴ م. در پنسیلوانیا به دنیا آمد و پس از اخذ لیسانس از کالج جفرسن به تحصیل در دانشگاه علوم دینی مک کورمیک پرداخت. در سال‌های ۱۹۱۸ الی ۱۹۲۷ م. دبیر انجمن جوانان مسیحی ایروان در ارمنستان بود. در سال ۱۹۲۲ م. از طرف کلیسای پرسبیترین به ایران اعزام شد و سال‌ها در ایران به تبلیغ و مدیریت امور کلیسای انجیلی مشغول بود. ازجمله مشاغل او در ایران می‌توان به مدیریت کلیسای انجیلی در ۱۹۳۵ م، ریاست اتحادیه کلیسای انجیلی ایران ۱۹۶۰- ۱۹۴۷، دبیر اجرایی میسیون امریکایی در ایران ۱۹۵۹- ۱۹۵۶، منشی کمیته ادیان مسیحی در ایران ۱۹۳۸ اشاره کرد. وی همچنین با سازمان‌ها و نهاد‌های دولتی امریکایی در ایران مانند کمیته فولبرایت همکاری داشت. او از پرکارترین مبلغان امریکایی در ایران بود و ده‌ها جلد کتاب فارسی و انگلیسی ازجمله ایمان به خدا در قرن بیستم، کشف‌الآیات و تاریخ میسیون امریکایی در ایران از اوست. او به زبان‌های عربی، فارسی و لهجه‌های محلی هندی مسلط بود و در سال ۱۳۴۳ ش. ایران را ترک گفت.

۵- آرتور کلینتون بویس:دکتر بویس معاون کالج امریکایی البرز در تهران بود. وی در سال ۱۸۸۴ م. در شهر توسکا، ایالت ایلی نویز امریکا به دنیا آمد. در کالج لافایت تحصیل کرد و در سال ۱۹۰۷ م. در رشته تعلیم و تربیت فارغ‌التحصیل شد. در این سال دکتر جردن برای مرخصی به امریکا رفت. دکتر جردن در دیداری که از کالج لافایت داشت، دکتر بویس را برای همکاری انتخاب نمود. بویس ابتدا برای یک دوره آزمایشی سه‌ساله عازم تهران شد، ولی آنقدر از ایران خوشش آمد که ۲۳ سال در ایران ماند. وی در سال ۱۹۱۰ م. برای ادامه تحصیل به امریکا برگشت. در سال ۱۹۳۲ م. درجه دکترای خود را از دانشگاه شیکاگو گرفت و در غیاب دکتر جردن، کفالت کالج البرز را بر عهده گرفت. در ضمن انگلیسی، جبر، تاریخ و هندسه نیز تدریس می‌کرد. در ۱۹۳۹ م. برای مرخصی به امریکا رفت ولی پس از اشغال ایران به دست متفقین به ایران بازگشت. چون دولت ایران اداره کالج را برعهده‌گرفته بود، دکتر بویس به تدریس زبان انگلیسی ادامه داد و در اعزام دانشجویان ایرانی به امریکا با سفارت امریکا در تهران همکاری می‌کرد و شعبه امور محصلان در سفارت امریکا را به همین منظور دایر نمود. دکتر بویس در سال ۱۹۴۹ م. به امریکا بازگشت و یک سال بعد بازنشسته شد. او از بنیانگذاران انجمن ایران و امریکا بود. بویس در سال‌های آخر اقامت در ایران به مطالعه خطوط ایرانی پرداخت و ۲ هزار سند نوشته‌شده را جمع‌آوری نمود و درباره آن‌ها نوشت. ازجمله تألیفات بویس سنجش کارایی معلمان و بررسی خط فارسی است. او در سال ۱۹۵۹ انتشار این کتاب‌ها را ممنوع کرد.

۶- جیمز باست: مبلغ وابسته به میسیون امریکایی پرسبیترین بود که ابتدا در ارومیه فعالیت می‌کرد و در سال ۱۸۷۲ م. مأمور بررسی زمینه‌های تبلیغ در همدان و تهران شد و، چون تهران را برای تبلیغ مناسب‌تر تشخیص داد، همراه همسرش به تهران آمد. او کار خود را با تبلیغ میان ارامنه آغاز کرد، اما به‌زودی زبان فارسی را برای تبلیغ انتخاب کرد. عقیده داشت به این وسیله تعداد بیشتری را تحت تأثیر قرار خواهد داد. در سال ۱۸۸۰ م. دولت حضور مسلمانان را در مجالس وعظ میسیونر‌های مسیحی ممنوع کرد، اما وی دو سال بعد توانست کار خود را از سر بگیرد. او که به زبان فارسی تسلط داشت، با رابرت بروس، مبلغ انگلیسی در اصفهان برای ترجمه انجیل همکاری کرد و حتی از طرف باشگاه کتب مقدس بریتانیا و کشور‌های خارجی، مأمور سفر به مشهد و ترجمه انجیل برای ترکمن‌های ساکن در شمال خراسان شد. جیمزباست پس از مدتی تبلیغ به تهران برگشت و با جدیت به کار در مدرسه پسرانه امریکایی تهران ادامه داد. او تجربیات خود را که از سال‌ها اقامت و تبلیغ در ارومیه، همدان، تهران، اصفهان، مشهد و قزوین داشت در کتابی با نام «ایران سرزمین ائمه» چاپ کرد.

۷- سهیل آذری: در سال ۱۳۰۱ ش. به دنیا آمد. پس از تحصیل در کالج امریکایی البرز، به مسیحیت گرایش یافت و دوره سه‌ساله علوم دینی مسیحی را گذراند و به خدمت میسیون پرسبیتری امریکا در تهران درآمد و سال‌ها سردبیر مجله «نور عالم و نور جهان» از انتشارات کمیته ادبیات مسیحی بود. وی در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم، از انجمن طرفداران خط فارسی می‌شود.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار