سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: گاهی اوقات با برخی از کودکان روبهرو میشویم که از بعضی چیزها به شدت میترسند و همیشه از این هراس نسبت به همه چیز رنج میبرند. به عنوان مثال از مدرسه میترسند. به بیانی دیگر مدرسههراس هستند و کلاس و درس و معلم و این محیط جدید را ترسناک تلقی میکنند. از خشم و پرخاش میترسند، از درگیری و نزاع در خیابان، از برخی عروسکهایشان، موجودات ذهنی و خیالیشان، برخی حیوانات، خون و یا هر چیزی شبیه آن، مشاجره بزرگترها به خصوص پدر و مادر، از صداهای بم و بلند، افراد ناآشنا و غریبه، مهد کودکشان، تاریکی اتاق، تنهایی خوابیدن، تنها رفتن به جایی، تنهایی و تنها ماندن در محیطهایی مثل خانه و یا هر جای دیگر و... البته این ترسها و اضطراب و استرس ناشی از آن، ریشهها و دلایل گوناگونی دارد و گاهی اوقات نیز تا حد زیادی طبیعی است.
نتایج تحقیقات و مطالعات محققان و صاحبنظران این حوزه هم نشان میدهد برخی اضطراب، استرس و ترسهای دوران کودکی علل و ریشههای متفاوتی دارد، اما تا حدی نیز طبیعی بوده و باید به کودکان هم حق داد. علل زیادی برای این مسئله میتوان ذکر کرد.
ما باید این امر را بپذیریم که کودک مدرسههراس در حال جدا شدن از محیط گرم خانه و کانون خانواده خود بوده و برای چند روز اول این شرایط و اوضاع طبیعی است و امکان دارد این مسئله تا چند روز به همین روال و منوال باشد، اما سؤال اساسی این است که در مقابل این مشکل چه باید کرد؟
بیشک هیجان ترس، واکنش و امری طبیعی بوده و گاهی اوقات دارای جنبههای منفی و بد نیز هست. اما نکته مهم این است که ما والدین نباید از جنبههای مثبت آن غافل شده و هر چه سریعتر باید اطلاعات و آگاهیمان را نسبت به مهارتهای مقابله با ترسهای مختلف کودکان افزایش و ارتقا دهیم. به عنوان مثال باید بدانیم زمانی که کودک به دنیا میآید، اگر او از جانب پدر و مادر مورد توجه واقع شود، قطعاً شما متوجه این موضوع خواهید شد که او مثلاً به صدای بلند واکنش نشان میدهد.
این موضوع بیانگر این است که هیجان ترس از ابتدای تولد همراه با کودک بوده و این یک واکنش طبیعی است و جای نگرانی ندارد. نکته مهم دیگر این است که هنگام تولد، واکنش نوزادان به موقعیتهای مختلف، بسیار متفاوت است. برخی کودکان هیجان بسیار بالایی را نشان میدهند و برخی هیجان کمتری را. این موضوع به مسئلهای به نام تفاوتهای زیستی اولیه مربوط میشود. والدین نباید مسئله استعداد زیستی را فراموش کنند و باید بدانند که فرزندان آنها در عین حال که حاصل یک تربیت هستند، به دلیل وجود استعداد زیستی متفاوت میتوانند دارای هیجانهای کاملاً متفاوتی باشند. پس بهتر است از مقایسه و قضاوتهای ارزشی کودک خود با سایر کودکان خودداری کرده و به قولی با این مقایسه کردنها، فرزندمان را ترور شخصیت نکنیم. در واقع کودکانی که توسط والدین خود ترور شخصیت میشوند، ترسوترند.
خواندن راهکارهای پیشنهادی مشاوران و روانشناسان برای مقابله با ترسهای کودکان نیز خالی از فایده نیست و قطعاً برای والدین جنبه آگاهی بسیاری دارد. فراموش نکنیم همیشه تنها راه حل این نیست که صبر کنیم تا کودک سرما بخورد بعد او را به دکتر ببریم! بهترین کمک خیرخواهانه به کودک این است که از او در برابر میکروب و سرما محافظت کنیم تا سرما نخورد. ترس هم همین طور است. باید کودکان را در برابر ترسهای دوران کودکیشان واکسینه کنیم و لزوم این واکسیناسیون امروزه بیش از پیش احساس میشود. چون ترس نیز همچون بیماری است و بهتر است والدین از قبل برای پیشگیری از ایجاد آن برنامهریزی کنند.