شاید همان تنها جلسه ستاد ملی زن و خانواده و صحبت رئیس جمهور درباره تعیین شاخصهای عدالت جنسیتی بر مبنای شاخصهای جهانی کافی بود تا دستمان بیاید قرار نیست شاخصهای عدالت جنسیتی تعیین شده چندان با مسائل معنوی و ارزشهای ایرانی اسلامی گره بخورد. حالا این شاخصها برای اجرا به دستگاهها ابلاغ شده است. با نگاهی به شاخصهای عدالت جنسیتی ابلاغی از سوی دبیرخانه ستاد ملی زن و خانواده که همان معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری است میتوان به روشنی دریافت چرا این شاخصها از مسیر اصلی تعیین شده یعنی ستاد ملی زن و خانواده عبور نکردهاند. یکی از ایرادات مهم وارد به این شاخصها لزوم برقراری ارتباط مفهومی شاخصها با مصادیق است. بر این اساس شاخص، معرف بررسی تغییرات یک پدیده است که به کمک آن نسبت به هدف مطلوب مرتبط با آن پدیده، سنجش و ارزیابی امکانپذیر میشود، لذا برای تهیه شاخص، باید هدف مورد نظر، اجزای آن و ارتباطات درونی و برونی آن با شاخص مشخص شود. در تعیین شاخصهای عدالت جنسیتی نیز لازم است که هدف آرمانی در هر یک از شاخصهای کلان یا مؤلفههای اصلی مشخص شود و بر اساس آنها زیرشاخصها تعیین شوند.
به عنوان مثال در محور مشارکت سیاسی صرفاً دو مؤلفه اصلی «مشارکت زنان در انتخابات» و «مشارکت زنان در تصمیمگیری و مدیریت» آورده شده که ذیل آن فقط نسبت و درصد زنان در سطوح مدیریتی، مقامات، هیئت رئیسه مجلس، هیئت رئیسه شوراهای اسلامی شهر و روستا و هیئت رئیسه احزاب و تشکلها به عنوان شاخص مشخص شده است.
نکته مهم و قابل تأمل آن است که مفهوم مشارکت سیاسی بانوان در جمهوری اسلامی ایران لزوماً با دیگر کشورها منطبق نیست و بر اساس مؤلفههای بومی خود ما تعریف میشود، اما تفاوتها در تعیین این شاخص در نظر گرفته نشده است.
طبیعتاً مشارکت سیاسی بانوان در پیروزی انقلاب، دوران جنگ و فرازهای سرنوشتساز تاریخ ۴۰ ساله جمهوری اسلامی محدود به نمایندگی در شوراها و مجلس، عضویت در هیئت رئیسههای مختلف و پستهای مدیریتی نبوده است! و اساساً این موضوع هدف اصلی و مطلوب در نظام اسلامی نبوده و نیست. متقابلاً آمار مادران شهدا، همسران جانبازان، حضور در راهپیماییها، نهادهای انقلابی، اعلام مواضع استکبارستیزانه زنان و حمایت از زنان و کودکان مظلوم جهان، از مهمترین مؤلفههای مشارکت سیاسی زنان در ایران تلقی میشوند که به جهت عدم تبیین مفهومی محور مورد مطالعه اساساً انعکاسی در شاخصها پیدا نکرده است.
در همین مضمون، در محور اصلی آموزش و پژوهش که آمارهای تحصیلی دانشآموزان و دانشجویان مورد توجه قرار گرفته است، اساساً هیچ ردپایی از مؤلفه اصلی «پرورش» یا فعالیتهای تربیتی دیده نمیشود تا برای آن شاخصی نوشته شود. محور دیگر از شاخصهای اصلی ابلاغ شده «فرهنگ و اجتماع» است که باز هم به دلیل عدم توضیح مفهوم و هدف مورد نظر شاخص و الزامات مرتبط با آن کاستیهای جدی در این بخش به چشم میخورد.
این در حالی است که با عنایت به نظام ارزشی جمهوری اسلامی ایران و مسائل مورد توجه ما باید موضوعات فرهنگی- اجتماعی مهمی همچون بحثهای مرتبط با مقوله حجاب و عفاف در این شاخصها مورد توجه قرار میگرفت. به طور مثال میزان ترویج فرهنگ عفاف و حجاب، برنامههای تخصیص یافته برای جلوگیری از ترویج مد و لباس غربی، مقابله با پوشاک مبتذل و مغایر با فرهنگ اسلامی- ایرانی، میزان تولید و فروش کالاها و محصولات عفاف و حجاب، میزان حمایت از مراکز تولیدی محصولات و ملزومات پوشاک اسلامی، نسبت تولید چادر مشکی در کارخانههای ایران به واردات میزان آن در هر سال میتوانست به عنوان شاخصها و زیرشاخصهای عدالت جنسیتی در حوزه فرهنگی و اجتماعی مورد توجه قرار بگیرد. همچنانکه موضوعاتی همچون ارتقای سلامت روحی و معنوی و تعمیق دینداری بانوان از جمله موضوعاتی است که میتواند بیانگر سیمای کنونی و سیمای ایدهآل زنان در حوزههای فرهنگی- اجتماعی باشد و باید در شاخصها و زیرشاخصهای عدالت جنسیتی مورد توجه قرار میگرفت در حالی که جای آن خالی است و همین جای خالی نشان میدهد شاخصهای عدالت جنسیتی ما بیشتر از آنکه با پژوهش و مطالعه بر مبنای شرایط اجتماعی جامعه خودمان طراحی شده باشد از شاخصهای جهانی کپیبرداری شده است.