کد خبر: 961342
تاریخ انتشار: ۱۹ تير ۱۳۹۸ - ۰۴:۲۲
حاشیه‌ای بر اثر پژوهشی «دولت و نیرو‌های اجتماعی در عصر پهلوی اول»
شاهد توحیدی
سرویس تاریخ جوان آنلاین: اثری که در معرفی آن سخن می‌رود، همانگونه که از نام آن پیداست، نحوه تعامل رضاخان با اقشار گوناگون اجتماعی در دوره حاکمیت وی را کاویده است. موضوع اثر، اما به‌رغم آنکه مورد توجه بسیاری از پهلوی‌پژوهان قرار گرفته، اما به شیوه‌ای متفاوت در این تحقیق دیده شده است. فرحناز حسام مؤلف این کتاب -که از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی نشریافته- درباره محتوای تحقیق خود در مقدمه آورده است:

«در این اثر، چگونگی رویارویی رضاشاه با نیرو‌های اجتماعی به طور کلی، و به طور جزئی‌تر دوره ۲۰ ساله‌ای که او دارای قدرت سیاسی بوده، مورد بررسی قرار گرفته است که در بسیاری موارد، روندی از تغییر روش در مناسبات او با طبقات اجتماعی و گروه‌ها مشاهده می‌شود. این تحول در روابط، با در نظر گرفتن روی‌داده‌های پیرامونی، معنادار می‌شوند؛ برای مثال، نحوه برخورد رضاشاه با روحانیون یا زنان و روشنفکران، به موازات اعمال سیاست‌های توسعه‌ای و تأثیری که این برنامه‌ها بر بافت فرهنگی- اجتماعی و سنتی جامعه ایران می‌گذارد، به‌تدریج دگرگون شده و شکل تازه‌ای به خود می‌گیرد. گاه مشاهده می‌شود که مناسبات مسالمت‌آمیز رضاشاه با گروه‌های اجتماعی، به روابطی پر از تنش و سوءظن تبدیل می‌شود. در این کتاب وقتی از واقعه یا رویدادی سخن رفته، سعی شده همان وقایع و رویداد‌هایی باشند که در بسیاری از منابع، به آن‌ها اشاره شده است. برای آن که تا حد ممکن داوری منصفانه و تحلیل واقع‌گرایانه‌ای را عرضه کنیم، سعی کردیم از مشابهات و مشترکات ابراز شده در کتب و مأخذ، استفاده نماییم. مهم‌ترین و محوری‌ترین مفاهیم در این پژوهش عبارتند از: مفهوم «نیرو‌های اجتماعی» و مفهوم «حکومت». سایر مفاهیم، ذیل این دو قرار می‌گیرند که در این‌جا به قرائت خاص و دقیقی که این نوشتار بر آن‌ها مبتنی است، اشاره می‌شود:

نیرو‌های اجتماعی: مجموعه طبقات و گروه‌هایی هستند که بر زندگی سیاسی به معنای کلی آن تأثیر می‌گذارند و ممکن است به شیوه مستقیم، قدرت سیاسی را در دست گیرند یا در آن نفوذ کنند. نیرو‌های اجتماعی مرکب از افرادی است که دارای وجوه همسانی از علایق اجتماعی، اقتصادی، ارزشی، فرهنگی، صنفی و مانند آن باشند. همچنین به شرکت در حیات سیاسی علاقه‌مند هستند و به این منظور، به خود سازمان داده، آماده انجام عمل سیاسی می‌شوند. نیرو‌های اجتماعی مبتنی بر سه مؤلفه است:
۱‌- نیرو‌های پایه (زنان، روحانیون و...)
۲‌- نیرو‌های جنبش (جنبش زنان، دهقانان و...)
۳‌- نیرو‌های نفوذ مستقیم (سازمان‌های خاص و احزاب و اصناف)
در این پژوهش از نیرو‌های پایه، به گروه‌های زنان و روحانیون و روشنفکران و از نیرو‌های نفوذ مستقیم، به احزاب و اصناف و گروه‌های کارگری، اشاره شده است.

حکومت: به لحاظ نظری می‌توان مفاهیمی، چون دولت، حکومت، حاکمیت و قدرت سیاسی را متمایز دانست. هرکدام از مفاهیم یاد شده، در علوم سیاسی و جامعه‌شناسی سیاسی، تعریف مشخص و دقیقی دارند. در اینجا این مفاهیم را با تسامح، به جای یکدیگر به کار برده، از همه آن‌ها تنها یک تعریف را مراد می‌کنیم: قدرت عمومی مستمر و مداومی که در ایران دوره رضاشاه، واجد ارکان مهمی، چون شاه، ارتش و بوروکراسی است.

عرصه عمومی: شبکه‌ای از روابط و فعالیت‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را دربرمی‌گیرد که خارج از ساختار قدرت و نهاد‌های حاکمیت، عمل می‌کند. انواع گروه‌های اجتماعی و احزاب و اصناف و تشکل‌های مردمی، در این عرصه فعال هستند.

تشکل‌های واسط: کلیه گروه‌ها و جمع‌هایی که در عرصه عمومی فعالیت می‌کنند دارای دو ویژگی می‌باشند: مستقل از قدرت سیاسی‌اند و در خدمت منافع گروه ذی‌نفع خود عمل می‌کنند. هدف این بررسی آن است که در دوره رضاشاه به جست‌و‌جوی گروه‌ها و نهاد‌های مستقلی پرداخته شود که قادر بوده‌اند توازن قدرتی میان شاه و مردم برقرار نمایند. پرسش آن است که آیا در آن دوره، چنین گروه‌هایی وجود داشته‌اند؟ اگر وجود داشته‌اند، کدام نیروی اجتماعی، پایه شکل‌گیری چنین نهاد‌های مستقلی شده، در ضمن چه نوع مناسباتی با حکومت رضاشاه داشته است؟...»
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار