اقدام هماهنگ، همسو و محکم وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک در مقابله با رفتار زشت امریکاییها با ملیپوشان والیبال کشورمان جای تقدیر و تشکر دارد. بدون تردید اگر این اقدامات بهموقع و مؤثر نبود فدراسیون جهانی والیبال هم در حمایت از ملیپوشان والیبال ایران و تقبیح رفتار زشت امریکاییها بیانیه صادر نمیکرد و واکنش نشان نمیداد.
در این میان، اما جای یک سؤال باقی میماند؛ چگونه است که وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک در خصوص این اتفاق واکنش درستی از خود نشان میدهند، اما در برابر اقدام مشابه از سوی کشوری دیگر و ملیپوشان دیگر کشورمان سیاست سکوت را در پیش میگیرند یا اگر هم اقدامی انجام میدهند دیرهنگام و فاقد تأثیرات لازم است؟
مسابقات جهانی تکواندو در منچستر نمونه بارز این اتفاق است، جایی که انگلیسیها با کثیفترین سیاست ممکن جلوی صدور ویزای قهرمانان کشورمان را گرفتند. در این جریان مسئولان فدراسیون تلاش زیادی کردند، اما با نگاههای سنگین و بیخیال وزارتنشینان و کمیته ملی المپیک روبهرو شدند و در نهایت کاری هم که صورت گرفت بعد از وقوع فاجعه و شکست و رسیدن انگلیسیها به اهدافشان بود. کاری که هنوز هم معلوم نیست ثمری برای تکواندو و قهرمانان آن داشته باشد یا خیر.
حرف بر سر سیاستهای دوگانه وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک و نوع نگاه آنها به رشتههای ورزشی است. همه میدانیم زمانی که انگلستان در صدور ویزای تکواندوکاران ایران کارشکنی کرد کمیته ملی المپیک تنها به صدور نامه، آن هم به امضای دبیرکلی که قانوناً نمیتوانست امضا کند بسنده کرد که طبیعی بود راه به جایی نبرد. از وزارت ورزش هم کوچکترین حرکتی در این خصوص دیده نشد تا به راحتی حق مسلم تکواندوکاران ایران در یکی از مهمترین رویدادها پایمال شود. بحث معطلی ورزشکاران ایران در فرودگاههای امریکا و رفتار زشت یانکیها با آنها نیز قصه دیروز و امروز نیست و قبلاً بارها شاهد آن بودهایم، اما هیچگاه چنین اقدام قاطعی از سوی مسئولان ورزش کشورمان ندیده بودیم و همین مسئله این سؤال را برای علاقهمندان به ورزش و حتی ورزشکاران رشتههای دیگر به وجود آورده که چگونه وزارت و کمیتهای که میتوانند اینقدر خوب واکنش نشان دهند و در طلب حق ورزشکاران ایران تلاش کنند تاکنون ساکت بودهاند.
در اینکه وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک با برخی رؤسای فدراسیونهای غیرهمسو با سیاستهایشان مشکل دارند و حتی برای تزریق بودجه هم به آنها سخت میگیرند، جای هیچ شکی نیست، اما تمامی این اختلافات و مشکلات مربوط به مسائل داخلی است و انتظار میرود مسئولان این دو نهاد بلندپایه ورزش وقتی پای مصالح ملی و رقابتهای بزرگ بینالمللی در میان است و رقبا با حیله و ترفند و کار کثیف سعی در ضایع کردن حق ورزشکاران ما و ضربه زدن به آنها را دارند، درست مانند امروز عمل کنند و اختلافات را کنار بگذارند و برای اعتلای نام ایران و گرفتن حق ورزشکاران اقدام کنند.
آنچه در خصوص والیبال اتفاق افتاد نمونه بارز همسویی و همافزایی بود و آنچه در مورد تکواندو دیده شد مصادیق عینی سیاست دوگانه. در والیبال آقایان ثابت کردند که اگر بخواهند میتوانند حتی فدراسیونهای بینالمللی را وادار به عذرخواهی کنند، اما همین آقایان در تکواندو نشان دادند که چگونه میتوان بیخیال بود و ورزشکار را قربانی کرد. سؤال اینجاست که چرا آنچه در والیبال رخ داد نباید تکرار شود؟ سؤال این است که تا چه زمانی ورزش باید چوب اختلافات داخلی را بخورد؟
ما در جریان اخیر نشان دادیم که با وحدت قادریم هر کاری را انجام دهیم. توجه داشته باشیم که شاید بهرغم تمام این تلاشها امریکاییهای مغرور و بیاخلاق همچنان به رفتارهای وقیحانه خود ادامه دهند، اما مهم این است که این اقدام آنها ورزش ما را متحد کرد، پس چرا شاهد این اتحاد و همسویی برای تمام رشتهها نباشیم، چرا سیاست دوگانه را کنار نگذاریم و وقتی پای مصالح ملی در میان است به چیزی جز ایران فکر نکنیم. این کمترین توقع از مسئولان وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک است. آنها که ثابت کردند اگر بخواهند میتوانند و اگر نخواهند حتی به قیمت پایمال شدن حقمان حاضرند سکوت کنند. امیدواریم که تصمیمگیرندگان ورزش همیشه خواهان اعتلای نام ایران باشند، نه تسویهحسابهای شخصی و حزبی، آن هم در میادین بینالمللی.