سرویس جامعه جوان آنلاین: دستگاههایی که عموماً از یکدیگر بیخبر هستند، کمتر دیده شده تمایل و اراده قاطعی هم برای همافزایی با یکدیگر داشته باشند. اینجا در این یادداشت قرار است به انتقاد طرح شده در دو خط قبلی، ان قلت بزرگی وارد کنیم! واقعیت این است که ایراد وارد شده در این حوزه که سالهاست از سوی منتقدان طرح میشود، بیشتر ماهیت شکلی دارد تا ماهیت بنیادی! چه بسیار جمعهایی که در عین جمع بودن، پراکندهاند و چه بسیار افرادی که در عین بیخبری و دور بودن از یکدیگر همزمان به تحقق یک هدف واحد یاری رساندهاند! تعدد و بیخبری دستگاههای فرهنگی از یکدیگر البته ذاتاً ممدوح نیست، بدتر از آن حتماً تضاد رویکردهای فرهنگی دستگاههای متعدد حاکمیتی در یک موضوع خاص است.
اینکه نفوس مختلف جوامع، هر کدام در هر موضوعی نظر شخصی خود را داشته باشند، میتواند ممدوح هم باشد، ولیکن تضاد دیدگاه دستگاههای حاکمیتی درباره یک موضوع میتواند آسیب تلقی شده و پیامهای مخربی را به متن جامعه ارسال کند. مسئله وقتی حساستر میشود که پای مسائل فرهنگی در میان باشد. باز درجه تخریب این تفاوت دیدگاه، وقتی بیشتر خواهد شد که حد و حدود مسئله یادشده قبلاً در متن قانون هم تعیین شده باشد! موضوع حجاب و کم و کیف آن در سطح جامعه، با وجود آنکه قوانین مشخص و روشنی دارد، با تکیه بر همین تفاوت دیدگاههای مخرب دستگاههای حاکمیتی، چند سالی است که دستمایه جنگ روانی دشمن علیه ملت ایران شده است. امکان ایجاد شکافهای تصنعی در متن جامعه ایرانی همزمان با جنگ اقتصادی همه جانبه دشمن، یکی از مهمترین آسیبهای موجود در این حوزه است. در سالهای گذشته، استفاده برخی چهرههای حاکمیتی از این موضوع به عنوان یک ابزار سیاسی، زمینه ساز شکلگیری قرائتهای مختلف حاکمیت از این موضوع در اذهان مردم بوده است. این در حالی است همانگونه که اشاره شد، قوانین حوزه حجاب و عفاف کاملاً روشن و شفاف است و طبعاً همگی ملزم به رعایت آن هستند. ایجاد تضاد و تقابل بین برخورد سلبی و ایجابی با موضوع بدحجابی در سطح جامعه، یکی از چالشیترین موضوعات در این زمینه بوده است. شکل گرفتن چنین دوگانهای با یک نگاه غیراحساسی و غیرسیاسی به موضوع، اساساً مضحک به نظر میرسد و تفاوتی با این ندارد که فرضاً بگوییم برای جلوگیری از تخلفات راهنمایی و رانندگی، تنها باید یکی از دو راه فرهنگسازی یا تعریف دستگاه برخورد با متخلفین راهنمایی و رانندگی را برگزید! اما مسئله وقتی با سیاست و موج سواری سیاسیون بر احساسات جمعی همراه میشود که ظاهراً خیلی هم معقول جلوه کرده، بدل به یک موضوع واقعی میشود!
متأسفانه شخص رئیسجمهور به عنوان مسئول بالادست دستگاههای مهمی، چون سازمان سینمایی، وزارت ارشاد، آموزش و پرورش و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی، نقش مهمی در دامن زدن به این دوگانهسازی طی سالهای گذشته داشته است. موضوعی که طبعاً امر را بر عموم مردم مشتبه کرده زمینهساز پا گرفتن شکافهای تصنعی پیرامون این موضوع میشود. به عنوان مثال، آقای روحانی به تاریخ ۱۶ شهریور ۱۳۹۳ در جمع نخبگان خراسان رضوی با کنایه به گشت ارشاد میگوید: «با ون و سرباز فرهنگ درست نمیشود. ارتقای فرهنگ به عهده علما، بزرگان، حوزهها و اساتید است. آیا راه ایجاد عفاف ون است؟ خود بانوان که از فرهیختگان جامعه هستند راه استقرار عفاف و حجاب را بلد نیستند؟» روحانی پیش از این در تبلیغات انتخاباتی خود نیز گفته بود: «من به کمک پلیس کاری خواهم کرد که امنیت واقعی باشد و دختران ما در خیابان احساس امنیت کنند و نخواهم گذاشت مأموری بینام و نشان از کسی سؤال کند. دختران خود حافظ حجاب و عفاف هستند.»
اتخاذ این مواضع دوپهلو و یاد کردن ضابطان قضایی کشور به عنوان «مأمور بینام و نشان»، خواه ناخواه بستری بوده است که طی سالهای گذشته اولاً باعث رسمیت بخشی به حمله هنجارشکنان علیه پلیس شده و ثانیاً فضای لازم برای جولان مزدوران بیریشهای، چون مسیح علینژاد در متن جامعه ایرانی را فراهم کرده است. دامن زدن به این دوگانگیها در حالی است که اگر آقای روحانی واقعاً با گشت ارشاد مخالف بود، باید تنها چند خط در مورد لزوم توقف آن بنویسد و به وزیر کشور ابلاغ کند. چراکه نیروی انتظامی زیرمجموعه وزارت کشور محسوب شده و شخص رئیسجمهور، مأمور بالادستی وزیر کشور است. ممکن است برخی طبق معمول از ادعای دخالت دیگر نهادها در کار دولت سخن بگویند و اینکه آقای روحانی اختیار لازم برای این عمل را نداشته است! با وجود نادرست بودن این ادعا، برای حل آن راهکار مشخصی موجود است.
دولت کافی بود تا به نمایندگان خود که به صورت مرتب به دیدار مراجع تقلید در قم میروند، موضع رسمی خود در زمینه مخالفت با برخورد با بیحجابی و بدحجابی در سطح جامعه را ابلاغ کند تا مشکل حل شود! استخوان لای زخم گذاشتن و استفاده سیاسی گاه و بیگاه از این موضوع، اما ظاهراً راهبردی معقولتر بوده که انتخاب شده است! وجود این چندصدایی بین دستگاههای حاکمیتی و در بوق رسانه کردن آن به جای حل و فصل موضوع در مجامع تخصصی اگر برای جامعه آب نداشته باشد، برای سیاسیون نان دارد. نان برشتهتر این راهبرد را، اما حتماً دشمنی کاسب میشود که در شرایط حاضر تنها با اختلافافکنی بین اقشار مختلف جامعه، تعمیق شکافهای فرهنگی در جامعه ایرانی و خلق شکافهای جدید و تصنعی میتواند کار خود را پیش ببرد.