سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: شاید الان بشود بهتر فهمید که چرا برای اکران نوروزی سینما این همه جنگ و دعوا و بحث و جدل بود. در واقع صاحبان فیلمهای مثل «متری شیش و نیم» و «رحمان ۱۴۰۰» میدانستند که اگر به هر دلیلی در نوروز اکران نشوند کلاه گشادی سرشان خواد رفت و در ادامه سال باید با انبوهی از فیلمهای که پشت خط اکران مانده اند وارد رقابت شوند.
با پایان یافتن فصل اکران نوروز که اکران نسبتا موفقی برای چند فیلم بود سینمای ایران به دومین موعد پرفروش خودش یعنی اکران عید فطر رسید. اکران عید فطر با ۶ فیلم استارت خودش را زد که در این بین رقابت جدی بین سه فیلم «شبی که ماه کامل شد»، «ما همه با هم هستیم» و «سرخپوست» شکل گرفت که در نهایت فیلم «نرگس آبیار گوی رقابت را از هر دوی این فیلمها ربود و تا به امروز نزدیک ۱۳ میلیارد تومان فروش داشته است.
اما آیا فکر میکنید این فروش برای فیلمی که تقریبا نیمی از راه اکران خود را طی کرده است فروش مناسب است؟ واقعیت این است که در سینما یک فیلم باید حداقل سه برابر هزینه تولید خود بفروشد که تازه به مرز سودآوری برسد. تازه این برای فیلمی است که رقم تولید معقول و مناسبی داشته است اگر به فیلمی مثل «ما همه با هم هستیم» که از هزینه ۲۰ میلیاردی تولید آن گفته میشود که دیگر واویلاست.
حال در این شرایط که اقتصادی کشور که سازندگان فیلمها با کمبود مخاطب و گران شدن بلیت سینما دست و پنجه نرم میکند یک سیاست غلط و نا پختهای هم قوز با قوز برای صاحبان آثار شده است. پدیدهای به نام پمپاز بی امان فیلمهای پشت خط اکران مانده به سینما، انهم هم به فاصله هر دو هفته یک بار.
با احتساب فیلمهای که از اکران نوروز روی پرده مانده به جا مانده هم اکنون ۱۵ فیلم روی پرده است که در این هفته دوفیلم «نیوکاسل» و «روسی» به این جمع اضافه خواهد شد تا شاید برای اولین بار سینمای ایران ۱۷ فیلم در باکس آفیس خود داشته باشد. رقمی که برای سینما هالیوود هم در یک مدت زمانی به این فشردگی تعجب اور باشد. ظرفیت سالنهای نمایش در کشور بسیار محدود است و در این شرایط سینمادار برای فیلم جدید موظفی دارد که باید به آن سئانس و سالن بدهد. خب چه میکند؟ میآید و از سئانسها و سینماهای فیلمهای در حال اکران کم میکند.
نکته تاسف بار و غم انگیز ماجرا این است که به جرات میتوان در بین همین ۱۵ فیلم روی پرده ۵ تا فیلم خوب و درخور را پیدا کرد که بوشد آن را به کسی پیشنهاد داد تا بروند و داخل سالن سینما این فیلمها را تماشا کنند.
با نزدیک شدن به پایان فصل اکران عید فطر و ورود تدریجی فیلمهای جدید به چرخه اکران، آنگونه که مشاهده میشود کمتر اثر درخوری در ۶ ماه آینده هم روی پرده خواهد آمد که نظر مخاطبان را به خود جلب کند. «نیوکاسل»، «ایکس لارج»، «کار کثیف»، «ایده اصلی»، «خداحافظ دختر شیرازی»، «ماجرای نیمروز ۲»، «تصویرم در آیینه نیست»، «برندهها»، «درخونگاه»، «جمشیدیه»، «یلدا»، «انیمیشن شب آفتابی»، «قلعه عشق»، «مشت آخر»، «سمفونی نهم»، «جهان با من برقص (پیچ تند)»، «انیمیشن بنیامین»، «مسخرهباز»، «زعفرانیه ۱۴ تیر»، «قسم» و... از جمله فیلمهایی هستند که با تصویب شورای نمایش بناست در ماههای آتی روی پرده بروند. آنچه واضح و عیان است حضور کمرنگ فیلمهای برجسته در نوبت دوم اکران است، به گونهای که به کمتر فیلمی میتوان امید داشت تا با فروشی چشمگیر مواجه شود. بخت «ماجرای نیمروز»، «سمفونی نهم»، «مشت آخر» و «جهان با من برقص» در گیشه از سایر فیلمها بیشتر است، اما این تعداد قابل مقایسه با فیلمهای حاضر در پرده در اکران نوروزی و عید فطر نیست.
صاحبان فیلمها وقتی دستشان از موقعیت مناسب اکران کوتاه میماند، غالبا از چینش فیلمها گلایه میکنند و رسانهها هم از مافیای اکران حرف میزنند، غافل از این که گاه پخشکنندههایی که به آنها لقب مافیا دادهاند، خود نیز گاه گلایهمند و متضررند!
این که نزدیک به ۱۷ فیلم همزمان روی پرده باشد و بخشی از این فیلمها به دنبال یافتن موقعیت خوب و عادلانه بگردند، به شوخی میماند چرا که اگر به انتخاب سینمادار (=صنف) باشد، صاحبان سالنها در هر نوبت قاعدتا میتوانند به چند فیلم توجه کنند و نه همه فیلمها.
آیا مدیر سینمایی خلاق، باهوش و مسلط میتواند برای بهبود شرایط اکران و ماجرای فیلمسوزی کاری بکند؟