سرویس جامعه جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، اوایل خردادماه امسال بود که مأموران کلانتری۱۳۴ شهرکغرب با تماس تلفنی زن جوانی در جریان سرقت مسلحانه از خانهای در حوالی میدان کاج قرار گرفتند و راهی محل شدند.
بررسیهای مأموران در محل حادثه نشان داد ساعتی قبل چهارسارق مسلح مأمورنما وارد واحد شمارهیک این ساختمان مسکونی شدند و پس از بستن دست و پای زن صاحبخانه و مرد سرایدار حدود یکمیلیارد تومان پول، طلا و اموال قیمتی دیگر سرقت کرده و از محل گریختهاند.
مرد سرایدار در توضیح ماجرا گفت: حدود ساعت۲۲ شب بود که زنگ سرایداری به صدا در آمد. وقتی در را باز کردم مردی در تاریکی شب خودش را مأمور امنیتی معرفی کرد و گفت با دستور قضایی در جستوجوی متهمی هستند که در واحد شمارهیک این ساختمان مخفی شده است. او گفت عملیات محرمانه است و نباید همسایهها متوجه موضوع شوند، چون احتمال دارد متهم فرار کند که به او گفتم ابتدا باید با مدیر ساختمان هماهنگ کنند و بعد وارد ساختمان شوند. مرد مأمورنما شماره تلفن مدیر ساختمان را از من گرفت و گفت تلفنی هماهنگ میکند. دقایقی بعد در حالی که سه مرد دیگر به او ملحق شدهبودند، او مدعی شد که با مدیر ساختمان هماهنگ کردهاست. بدین ترتیب من به آنها اعتماد کردم و چهار مرد مسلح وارد ساختمان شدند. یکی از آنها به اتاقک نگهبانی که همسرم داخل آن بود، رفت که بعد فهمیدم او با اسلحهای که همراه داشته همسرم را تهدید به قتل کرده و از او خواسته است، سکوت کند و سهمرد دیگر هم همراه من به واحد یک آمدند. وقتی زنگ واحد یک را زدم همسرش که در خانه تنها بود در را باز کرد که سه مرد مسلح با من وارد خانه زن جوان شدیم. هنوز لحظاتی نگذشته بود که مردان مسلح به من و زن صاحبخانه حمله کردند و پس از بستن دست و پایمان هر کدام از ما را در اتاقی حبس کردند که تازه فهمیدم در دام سارقان مأمورنما گرفتار شدهایم.
زن جوان هم به مأموران پلیس گفت: داخل خانهام در حال تماشای تلویزیون بودم که در خانه زده شد. پشت در سرایدار ساختمان بود که در را باز کردم و همراه او سه مرد مسلح که خودشان را مأمور پلیس معرفی کردند وارد خانهام شدند. وقتی به آنها اعتراض کردم و درخواست کردم حکم ورودشان را به من نشان دهند دست و پای من و مرد سرایدار را با طناب بستند. پس از اینکه مرا در اتاقی حبس کردند یکی از آنها به سراغم آمد و با اسلحه تهدیدم کرد تا کلید گاوصندوق خانه را به آنها بدهم که در برابر آنها مقاومت کردم و کلید را به آنها ندادم، اما آنها نزدیک به یک ساعت در خانه ام ماندند و پس از جستوجو در نهایت کلید گاو صندوق را پیدا کردند و تمامی طلاها و جواهرات و پول و دلارهایی که داشتیم همراه با تابلو فرشهای گرانقیمت سرقت و از خانه فرار کردند.
دقایقی بعد فریادهای کمک خواهی زن سرایدار بلند شد که همسایهها به کمک ما آمدند و دست و پای ما را باز کردند.
پس از طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی رسولی، بازپرس شعبههشتم دادسرای ویژه سرقت برای رسیدگی در اختیار کارآگاهان پلیسآگاهی قرار گرفت.
بررسی مأموران نشان داد اعضای باند سارقان مسلح هشتنفر است که شب حادثه چهارنفر از آنها داخل کوچه کشیک میدادند و چهارنفر دیگر وارد ساختمان شدهاند. همچنین مشخص شد اعضای باند پس از سرقت با دو دستگاه خودروی پراید از محل گریختهاند که در میانه راه یکی از خودروهای پراید سارقان تصادف میکند و سارقان خودرو را داخل خیابان رها کردند و از محل گریختهاند.
مأموران در گام بعدی صاحب خودرو را که مرد جوانی به نام شهروز از سارقان سابقهدار بود، شناسایی و دستگیر کردند.
متهم پس از دستگیری با اعتراف به جرم خود ششنفر از اعضای باند را به مأموران معرفی کرد.
وی گفت: من سنگ کار بودم تا اینکه به خاطر طمع مالاندوزی وارد باند سارقان شدم. سال۸۹ دستگیر و راهی زندان شدم که داخل زندان با سارق سابقهداری به نام ایرج آشنا شدم و قرار شد پس از آزادی همراه او و برادرش و پنجنفر دیگر باند سرقت در پوشش مأموران پلیس را تشکیل بدهیم. پس از آزادی این باند را تشکیل دادیم. ابتدا چند اسلحه کلت خریدیم و سرقتهای خود را از خانهای در مشیریه آغاز کردیم. در مشیریه ۳۰میلیون تومان بیشتر گیرمان نیامد تا اینکه سردسته باند که خانه افراد پولدار را رد زنی میکرد، خانه سعادتآباد را به ما معرفی کرد. این دومین سرقت ما بود که با موفقیت انجام شد، اما زمان فرار خودروی من تصادف کرد و نزدیک بود گیر بیفتیم که خودرو را رها کردیم و با خودروی دوم گریختم، اما در نهایت به دام افتادیم.
پس از این مأموران ایرج و برادرش را دستگیر کردند. مأموران در تلاشند تا پنجعضو دیگر این باند را دستگیر کنند.