کد خبر: 962161
تاریخ انتشار: ۲۴ تير ۱۳۹۸ - ۲۲:۱۶
چرا اروپایی‌ها توان حفظ برجام را ندارند
یکی از مهم‌ترین اهداف دولت روحانی پس از خروج امریکا از برجام استفاده از توان اروپا برای ایجاد یک سپر محافظ در مقابل تحریم‌های امریکا بوده است. این سپر قرار بود ایران را در مقابل کاهش فروش نفت محافظت کند و به ایران این قابلیت را بدهد تا هر چه بیشتر از مواهب برجام استفاده کند
سرویس سیاسی جوان آنلاین: یکی از مهم‌ترین اهداف دولت روحانی پس از خروج امریکا از برجام استفاده از توان اروپا برای ایجاد یک سپر محافظ در مقابل تحریم‌های امریکا بوده است. این سپر قرار بود ایران را در مقابل کاهش فروش نفت محافظت کند و به ایران این قابلیت را بدهد تا هر چه بیشتر از مواهب برجام استفاده کند، با این حال نگاهی به تحولاتی که در طول ماه‌های گذشته رخ داده نشان می‌دهد اروپا به دلایل گوناگون نتوانسته یا نمی‌خواهد در مقابل تحریم‌های یک‌جانبه امریکا مقاومت کند و حتی شبکه خبری دویچه وله از اینستکس که طرح پیشنهادی کشور‌های اروپایی است با عنوان باروت خیس یاد کرده است.

صرف نظر از اینکه اروپایی‌ها توان مقابله با تحریم‌های امریکا را دارند یا نه، نگاهی به سیاست داخلی کشور‌های اروپایی نشان می‌دهد اغلب این کشور‌ها یا پیرو امریکا هستند یا سیاست روشنی برای مقابله با تحریم‌های امریکا ندارند. در این میان نگاهی به تحولات داخلی کشور‌های اروپایی در زمان اعمال تحریم‌های جدی علیه ایران در سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰ می‌تواند آموزنده باشد.

تقابل، سیاست ثابت انگلیسی‌ها

انگلستان کشوری بوده که همواره موضعی تهاجمی در قبال ایران داشته است و اولین دور از تحریم‌های مستقل اتحادیه اروپا را دولت انگلیس سه ماه بعد از روی کار آمدن دولت محافظه‌کار لیبرال‌دموکرات در سال ۲۰۱۰ اعمال کرد. با این حال، به نظر نمی‌رسد روی کار آمدن این دولت عامل تغییرات عمده در سیاست انگلیس بوده یا نقشی اساسی در تغییر رویکرد اتحادیه اروپا بازی کرده باشد. وجه مشخصه موضع دولت‌های اخیر انگلیس (در قبال تحریم‌های ایران)، ظاهراً تداوم سیاست‌های دولت‌های ماقبل بوده است (اگرچه دولت جدید تحریم‌ها را با انرژی بیشتر دنبال می‌کرد و خواستار شدت عمل بیشتری بود). دولت‌های انگلیس تحت هدایت دولت‌های حزب کار به نخست‌وزیری تونی بلر و گوردون براون به شدت طرفدار امریکا بودند و در بین سه دولت بزرگ اتحادیه اروپا از قبل هم تندترین موضع‌ها را در قبال ایران و برنامه هسته‌ای این کشور داشتند.
دولت قبلی هم مواضع تندی به عنوان مثال در بحث تحریم بانک‌های ایرانی داشت و همراه با فرانسه طرح تحریم انرژی ایران را پیشنهاد داده بود که این طرح مشابه همان طرحی بود که در گذشته بر سر آن توافق شد.

این تداوم در سیاست انگلیس در قبال ایران البته جای تعجب ندارد. حفظ رابطه خاص با امریکا از زمان بحران سوئز در سال ۱۹۵۶ اولویت کلیدی سیاست خارجی انگلیس بوده و بریتانیا از دیرباز روابطی مخدوش با ایران داشته است. روابط بد انگلیس و ایران در زمان اشغال جنوب عراق توسط انگلیس در اواسط سال ۲۰۰۰ وخیم‌تر هم شد.
علاوه بر تلاش‌های دولت انگلیس برای اعمال تحریم‌ها، شبکه بی‌بی‌سی فارسی نیز در این اقدامات سهم بسزایی داشته است. اظهارات لرد هاول معاون وزیرخارجه انگلیس در پارلمان این کشور حاکی از این مطلب است. وی در جلسه ویژه پارلمان انگلیس خطاب به حاضران تأکید کرد: تحریم‌های شورای اروپا علیه ایران که با ادعای نقض حقوق بشر اعمال شده است در واقع به دلیل تلاش‌های گسترده کارکنان بی‌بی‌سی و با هدف حمایت از آن‌ها اعمال شده است. همچنین تحریم‌های اکتبر ۲۰۱۲ شورای اروپا علیه مقامات ایرانی با همین هدف و با کمک کارکنان بی‌بی‌سی اعمال شده است.

فرانسوی‌های دمدمی مزاج

در کشور فرانسه، برخلاف انگلیس تغییرات سیاسی داخلی نقش واضح‌تری در سخت‌تر شدن موضع اتحادیه اروپا در قبال ایران بازی کرد. اوج این تغییرات سیاسی، انتخاب نیکلاس سارکوزی به ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۷ بود. در نظام سیاسی فرانسه، برخلاف تمامی نظام‌های دموکراتیک دیگر، تصمیمات سیاست خارجی تقریباً به طور کامل توسط شخص رئیس‌جمهور اتخاذ می‌شود، به همین دلیل، تغییر رئیس‌جمهور تلویحات مهمی برای سیاست‌های فرانسه در قبال تحریم‌های ایران داشت. دوران ریاست جمهوری ژاک شیراک، رئیس‌جمهور قبل از سارکوزی با ایجاد تنش در روابط امریکا و فرانسه همراه بود. شیراک ظاهراً اعتقادی به تحریم‌ها نداشت و نسبت به بقیه نگرانی‌های کمتری هم درباره برنامه هسته‌ای ایران داشت. وی در سپتامبر سال ۲۰۰۶ با بیان اینکه تحریم‌ها در کل غیر مؤثر هستند، خواستار توقف لفاظی‌هایی شد که ایران را به تحریم بیشتر تهدید می‌کردند و گفت که هر اقدام دیگری که انجام می‌شود هم باید متعادل باشد.

انتخاب سارکوزی باعث ایجاد تغییراتی اساسی در فرانسه شد. به نقل از نیویورک تایمز ریاست جمهوری وی کنترل منحصر به فرد رئیس‌جمهور در سیاست خارجی فرانسه را حتی از قبل هم بیشتر کرد. اسناد به دست آمده از سفارت امریکا در فرانسه نشان می‌دهد سارکوزی قدرت بی‌سابقه‌ای در مسائل خارجی به دست آورده بود. این اسناد همچنین سارکوزی را فردی ذاتاً طرفدار امریکا و اسرائیل توصیف می‌کنند و مدعی هستند که از زمان جنگ جهانی دوم به بعد فرانسه هیچ‌گاه رئیس‌جمهوری تا این حد دوستدار امریکا نداشته است.
سارکوزی آوریل ۲۰۱۰ در کنفرانس مطبوعاتی‌اش با اوباما در کاخ سفید اذعان داشت که دولت‌های امریکا و فرانسه در خصوص موضوع ایران هسته‌ای و پیامد‌های آن جدایی‌ناپذیر هستند.

علاوه بر اینها، سارکوزی احساسات خاصی نسبت به ایران داشت و گاه تصمیماتی در ارتباط با این کشور می‌گرفت که از تصمیمات امریکای دوران اوباما تندرو‌تر بود. موضع او این بود که ایران جدی‌ترین دغدغه برای امنیت جهان و از جمله فرانسه است. فرانسه از کشور‌های پیشگام در وضع تحریم علیه ایران بود. فرانسه علاوه بر پیشنهاد منع صادرات انرژی علیه ایران در سال ۲۰۰۹ ظاهراً اولین کشور مطرح‌کننده طرح تحریم نفت ایران در اواخر سال ۲۰۱۱ بوده است.
این کشور قبل‌تر از آن هم گفته بود ممکن است حتی تحریم‌های یک‌جانبه علیه ایران اعمال کند. با آنکه سارکوزی در زمان اعمال آخرین دور تحریم‌های اتحادیه اروپا در قدرت نبود، به قدرت رسیدن وی نقش مهمی در سخت‌تر شدن مواضع اتحادیه اروپا در قبال تحریم‌های ایران بازی کرد و تحرکاتی را ایجاد کرد که در دوران بعد از او و در ریاست جمهوری فرانسوا اولاند هم دنبال شد.

آلمانی‌های خنثی

تحولات صورت گرفته در آلمان هم به نوعی مشابه تحولات کشور‌های دیگر بود. در سال ۲۰۰۵، دو سال قبل از انتخاب سارکوزی در فرانسه، گرهارد شرودر صدراعظم وقت آلمان که همانند شیراک با بوش بر سر جنگ عراق درافتاده بود، جایش را به آنگلا مرکل داد. این تغییر قدرت در آلمان به اندازه روی کار آمدن سارکوزی در فرانسه بر سیاست‌ها در قبال ایران اثرگذار نبود، اما با این حال به نظر می‌رسید موضع آلمان در قبال ایران با روند تدریجی بیشتری سخت شد. یک تفاوت مهم بین آلمان و فرانسه این بود که نفوذ صدراعظم آلمان بر بحث سیاست خارجی به خاطر تقسیم سنتی قدرت با وزیر خارجه به اندازه رئیس‌جمهور فرانسه مطلق نیست. علاوه بر این، آلمان انگیزه‌های اقتصادی قدرتمندی برای تحرکات سریع جهت تحریم ایران داشت چراکه این کشور بزرگ‌ترین شریک اقتصادی ایران در اتحادیه اروپا به شمار می‌رفت.

به رغم این برخی کارشناسان تغییر نهایی موضع آلمان را از عوامل مهم در سخت‌تر شدن موضع اتحادیه اروپا می‌دانستند و عوامل سیاسی داخلی نیز احتمالاً در این میان نقش بازی کرده‌اند. یک تحول مهم ظاهراً جایگزینی گیدو وستروله از حزب آزاد دموکراتیک با فرانک والتر اشتاین‌مایر از حزب سوسیال‌دموکرات در وزارت خارجه آلمان پس از انتخابات فدرال این کشور در سال ۲۰۰۹ و تغییر ترکیب ائتلاف حاکم (البته با ادامه صدراعظمی مرکل) بود. آنچه از این استدلال حمایت می‌کند گزارشی از مجله فرانسوی لوموند در ژانویه سال ۲۰۰۹ است که نوشته بود مرکل در آن ماه از طرح فرانسه و انگلیس برای ممانعت از تأمین تجهیزات و فناوری‌های لازم برای صنعت نفت ایران حمایت کرده بود، اما اشتاین‌مایر به رغم آنکه حامی راهبرد مذاکره و تهدید بود با آن مخالفت کرد. این امر باعث شد طرح مورد نظر از حمایت کامل دولت برخوردار نباشد.

حفظ فشار بر امریکا

نگاهی به موارد فوق نشان می‌دهد سیاست‌های داخلی کشور‌های اروپایی اغلب بسیار غیرمنسجم یا تحت تاثیر سیاست‌های امریکا بوده است. به غیر از این در مورد انگلستان جهت‌گیری کلی دولت‌های این کشور در تقابل با نظام جمهوری اسلامی ایران تعریف شده است.
از همین رو است که مهم‌ترین راهی که در مقابل جمهوری اسلامی ایران قرار دارد، ادامه دادن مسیر فعلی در خصوص کاهش تعهدات برجامی است. این سیاست اگر چه می‌تواند تبعاتی به خصوص در مورد تند شدن سیاست‌های کلی اروپایی‌ها داشته باشد، اما فشار کافی به امریکایی‌ها برای تجدید نظر در سیاست آن‌ها را فراهم خواهد کرد.
حفظ فشار بر امریکا مهم‌ترین هدف برای دستگاه سیاست خارجی کشور است و در غیر این صورت منافع ملی ایران قربانی وعده‌های بی‌ثمر اروپایی‌ها خواهد شد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار