سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: این روزها با هرکس که صحبت میکنید از سرشلوغی بیش از حد زندگی امروزی ناراحت است و آرزو میکند کاش کمی وقت داشت تا به کارهای دلخواهش برسد یا استراحت کند. محققان یک مرکز پژوهشی در انگلستان برای سنجیدن شیوه صرف وقت مردم در طول شبانهروز، راه تازهای را در پیش گرفتند. آنها دفترچههایی به افراد دادند و از آنها خواستند تا هر ۱۰ دقیقه یکبار فعالیتهای روزانهشان را ثبت کنند. نتایجی که دست آمد، بسیار شگفتانگیزتر از چیزی بود که فکر میکردند. استیون پول (Steven Poole) نویسنده و روزنامهنگار انگلیسی در مطلبی که در وبسایت گاردین منتشر شده به این موضوع پرداخته و بابک طهماسبی نیز آن را ترجمه و در وبسایت ترجمان با عنوان «واقعاً صبح تا شب چه کار میکنیم؟» منتشر کرده است. این مقاله را با اندکی تلخیص در ادامه میخوانید.
واقعاً هیچ دورهای مثل امروز بوده است؟ سرعت زندگی بیمحابا بیشتر میشود. تغییرات هرچه سریعتر و سریعتر رخ میدهند، سرشلوغی ما بیش از هر زمان دیگری است و صفا و سادگی انسانی در این ازدحام از دست رفته است. اگر اطلاعات دقیق و معتبری داشتیم از آنچه مردم وقتشان را واقعاً صرف آن میکنند و اگر میدانستیم مردم دقیقاً چه احساسی به وقتگذرانی خودشان دارند، خیلی به کارمان میآمد. این همان چیزی است که مرکز پژوهشهای صرف وقت در یونیورسیتی کالج لندن ارائه کرده است. در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵، از ۸ هزار نفر که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند خواسته شد تا دفترچه خاطراتی مخصوص صرف وقت بنویسند، در بازههای ۱۰ دقیقهای و در تمام طول روز پژوهشگران ۱۶هزار عدد از چنین دفترچههایی را جمع کردند و کتاب «واقعاً صبح تا شب چه کار میکنیم؟» تحلیلی فوقالعاده از نتایج آن است.
اگر هم بهراستی جهان دارد سرعت میگیرد، در زندگی روزمره مردم این سرعت هویدا نیست. دو پژوهشگر ارشد این تحقیق، جاناتان گرشانی و اریل سالیوان، میگویند در مقایسه با دادههایی از سال ۲۰۰۰ «شواهد اندکی در تأیید افزایش ضرباهنگ فعالیتهای روزمره» وجود دارد. درواقع حتی در سال ۲۰۱۵ آدمهای بسیار کمتری در مقایسه با سال ۲۰۰۰ اظهار کردند که «همیشه سرشان شلوغ است». نویسندگان با لحنی کنایهآمیز میگویند شکایت از سرشلوغی نشانهای از جایگاه و منزلت است. آنها همچنین دریافتهاند «هنگامی که به وقتنداشتن فکر میکنیم عملاً در حال مقایسه اکنونمان با مراحل پیشین زندگی خودمان هستیم»، زمانی که مسئولیتهای کمتری داشتیم، «در حالی که مقایسه صحیح باید با مقاطع قابل مقایسه از زندگی نسلهای گذشته صورت بگیرد.»
یافته بسیار جالبِ این پژوهش نه «روایت مردم کوچه و بازار» از نابرابری میان دورههای تاریخی متفاوت بلکه ماهیت جنسیتی نابرابری زمان است. زنان بیش از مردان گفتهاند که «همیشه سرشان شلوغ است» که جای تعجب ندارد زیرا هنوز هم بیش از مردان کارهای بیمزد انجام میدهند (کارهای خانه و نگهداری از کودکان).
این کتاب شامل قسمتهای دیگری نیز است که بسیاری از آنها تفاوتی شایانتوجه را میان نتایج پرسشنامههای معمولی و نتایج برآمده از دفترچههای خاطرات صرف وقت را روشن میسازند. برای نمونه، اگر از آدمها بپرسید به صورت مرتب چقدر ورزش میکنند احتمالاً دو برابر بیش از آن چیزی خواهند گفت که در دفترچه خاطرات صرف وقت ثبت شده است و این دلالتهایی برای سیاستگذاری عمومی دارد. توصیه رسمی به ۳۰ دقیقه ورزش هوازی برای پنج روز در هفته بر اساس خروجی مشاهده شده آن در افرادی است که ادعا میکنند این مقدار را انجام میدهند، که البته میتوان تقریباً بهقطع گفت که انجام نمیدهند. تغییر این توصیه به سه بار در هفته که واقعگرایانهتر است، ورزش را برای بسیاری عملیتر میکند و میتواند به سلامت عمومی یاری برساند.
از قرار معلوم، استراحتکردن چیز دیگری است که آنقدری که ما ادعا میکنیم تغییر نکرده است: سبک زندگی شبانهروزی و مبتنی بر گوشی هوشمند خواب را از ما نگرفته است، بلکه به طور میانگین نسبت به چند دهه گذشته درمجموع بیشتر میخوابیم. اهمیت خواب برای حس خوشبختی انسان در نتایج نظرسنجیها مشهود است. تنها فعالیتی که انسانها بیش از خوابیدن از آن لذت میبرند رفتن به رستوران یا بازی با کودکان است. نکته خاص خوابیدن در این است که طبیعتاً شخص نمیتواند بهصرف خوابیدن لذت ببرد زیرا فرد در آن حال، به خود فعالیت خوابیدن آگاه نیست پس آنچه از آن لذت میبریم بهخوابرفتن است و شاید (چنانکه برخی میگویند) لحظه برخاستن از خواب با حس دررفتن خستگی و استراحت کامل. فیلیپ لارکین نوشته است که فایده روزها «این است که در آنها خوشحال باشیم» بههرحال «خارج از روزها کجا میتوانیم زندگی کنیم؟» این واقعیت که بههرحال خوابیدن در سراسر دنیا یکی از لذتبخشترین فعالیتهای ممکن ارزیابی شده است میتواند داستانی غمانگیزتر از آنچه پژوهشگران دریافتهاند درباره زندگی مدرن بگوید. تجاریشدن مدرن خواب در شکل فناوریهای خوابسنجی و شرکتهای اینترنتی تشک و مواردی از این قبیل، به ما میگویند باید به خواب ارزش دهیم زیرا «بهرهوری» را بهبود میبخشد. ولی محتملتر به نظر میرسد که خواب یکی از لذتبخشترین چیزها در هستی ما باشد، زیرا مرتباً فرصت خاموشکردن همهچیز را در اختیارمان میگذارد.