سرویس تاریخ جوان آنلاین: محمدرضا کائینی، دبیر سرویس تاریخ روزنامه جوان، بهمناسبت سالروز درگذشت احمد قوام در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
هماره با این ادعا همدلی کرده ام که صاحبان نامهای بزرگ و القاب پر طمطراق در تاریخ، گاه پایشان به چالههایی میرود که به همان نسبت بزرگ است و عمیق و گاه کشنده! این قلم احمد قوام-که شصت و هفت سال پیش در چنین روزهایی، به دشوارترین مصاف دوران حیات خویش گام نهاد-را در زمره این جماعت میبیند. قوام، اما به رغم وابسته گی به سیاست انگلستان و جانبداری مداوم از آن، باهوش بود و دارای قدرت تصمیم گیری. پنج بار سابقه صدارت داشت و غلط یا درست، به او لقب "ناجی آذربایجان" داده بودند. در این فقره با احتیاط سخن گفتم، چون به رغم ظاهر ماجرا که نشان میداد قوام بر سر استالین کلاه گذاشته است، خط و نشان انگلیس برای روس هم مطرح بود و همسایه شمالی، دیر یا زود باید ایران را ترک میکرد. حتی اگر فرض دوم نیز صحیح باشد-که از منظر نگارنده هست-چیزی از موقع شناسی قوام نمیکاهد، دست کم او فهمید که چه موقع باید به سراغ استالین برود و سبیل او را چرب کند!
القصه، چنین فردی با چنین سابقهای و در چنین روزهایی، پایش به چاله دربار و به طور مشخص اشرف پهلوی رفت! شاه و خواهرش و ابواب جمعی اش، البته از قوام دل خوشی نداشتند، چه اینکه او نه تنها محمدرضا، بلکه پدرش رضاخان را نیز آدم حساب نمیکرد! با این همه آنان برای مواجهه با جامعهای که یک شبه انقلاب در آن رخ داده بود، به کسی با خلقیات قوام نیاز داشتند. این برای دربار یک بازی دو سر برد بود. اگر قوام توفیق مییافت، در بار گامی به پیش مینهاد و اگر نمییافت، این سَرخر قدیمی خرد میشد که البته شد!
قوام، اما در روزهای پذیرش این آخرین ریسک زندگی، قوامِ سابق نبود. پیر و رنجور شده بود. شایعهای هم بر سر زبان هاست که حتی اعلامیه پر غلاظ وشدادش را نیز، مورخ الدوله سپهر نگاشته بود. مخالف اصلی او، آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی نیز میدانست که این دشمن قدیمی چه حال و روزی دارد و راه ساقط کردن او را نیز خوب میشناخت. سرجمع این عوامل موجب شد که بر قوام آن رود که در سی تیر رفت. رجل مقتدر دهههای قبل، شبها در خانه این و آن پنهان میشد که به دست مردم نیفتد، هر چند که مصدق هم در قامت یک خویشاوند وفادار، به او مدد میرساند! حتی از یکی از نزدیکانش شنیدم که در آن احوال، شبی را در یکی از قبرستانهای شمیران پنهان شده بود!... نمیدانم که چرا در حین نگارش این سطور، یاد تصمیم هاشمی رفسنجانی در کاندیداتوری برای مجلس ششم و ریاست جمهوری نهم افتادم؟