دستشان به دهانشان نمیرسد و همیشه هشتشان گرو نهشان است. ابایی هم از گفتنش ندارند، خصوصاً که همه چیز عیان است و نیازی به پنهانکاری یا حتی توضیح بیشتر ندارد. در جامعهای (ورزش) تلاش میکنند که برخی ارکان آن بیهیچ دغدغهای با دست بردن به جیب مردم انتخابهای پرهزینه میکنند و باکی هم ندارند از این رقم گزافی که هزینه میکنند که سودی در پی داشته باشد یا سراسر زیان باشد.
اما تلاشهای برخی در همین جامعه کار را به جایی میرساند که بعد از ۱۳ سال ناچار میشوند قید استخدام مربی خارجی را بزنند، آنهم درست در شرایطی که چینیها به دنبال بازپس گرفتن قهرمانیهایشان هستند.
حرفهای رئیس فدراسیون ووشو در خصوص عدم توانایی جذب مربی چینی برای بانوان هیچ چیز تازهای ندارد. این حرفها را با اندکی پس و پیش، از زبان رؤسای فدراسیونهای دیگر هم میتوان شنید. رؤسایی که هرچه این کاسه آن کاسه میکنند باز هم چیزی ته آن باقی نمیماند که بتوانند با دست باز تصمیمگیری کنند. همین میشود که یک روز قید اردوهای تدارکاتی را میزنند، روز بعد اعزامها را اولویتبندی و از حضور در مسابقات چشمپوشی میکنند و روز دیگر به ناچار بیخیال جذب مربی خارجی میشوند، چراکه از عهده هزینههایش برنمیآیند، آنهم در حالی که خوب میدانند چینیها با تمام قوا دارند برای بازپسگیری قهرمانی آماده میشوند. این یعنی خطری جدی بیخ گوش بانوان ووشوکاری که در روسیه عنوان قهرمانی جهان را به خود اختصاص داده بودند، اما با وجود تلاشی که میکنند، امید زیادی ندارند که از شانگهای چین هم با دست پر و جام قهرمانی بازگردند. حالا آنها بعد از سالها حتی توان جذب مربی را هم ندارند و این در حالی است که چینیهای میزبان از تمام امکانات خود برای به دست آوردن این قهرمانی استفاده خواهند کرد.
چند برابر شدن هزینهها نسبت به سالهای قبل برای ورزشکاران و فدراسیونها تنها مختص به فدراسیون ووشو نیست. شرایط اقتصادی سختی که جامعه با آن دست به گریبان است، ورزش را هم درگیر کرده و شرایط ورزشکاران را به سختترین شکل ممکن درآورده، آنهم منهای فوتبالیهایی که همواره در خصوص مسائل مالی با مشکلات عدیدهای مواجه بودهاند و حالا با توجه به شرایط خاص اقتصادی کشور اوضاعشان به مراتب بدتر از قبل شده، به طوری که مدام مجبورند از سروته نیازهای خود برای بقا بزنند.
اما کار زمانی برایشان سختتر میشود که میبینند خیلیها در همین اوضاع اسفناک اقتصادی بیهیچ دغدغهای اقدام به جذب مربیان خارجی میکنند. مربیانی که با خود دستیار، ماساژور، مربی بدنساز و حتی آنالیزور خارجی هم میآورند و یک تیم پروپیمان میشوند، آن هم با هزینهای هنگفت که شاید با آن بتوان شرایط حضور مربی خارجی برای چندین رشته ورزشی را فراهم کرد، اما از آنجایی که نگاهها در ورزش همواره با تبعیض همراه بوده، یکی باید قید مربی خارجی را بزند و خود را آماده رقابتهایی سخت و شاید حتی از دست دادن قهرمانی کند و دیگری به سادگی هرچه تمامتر دست روی هر گزینهای که میخواهد، بگذارد. گزینههایی که در اکثر موارد نه فقط سود فنی ندارند، بلکه هزینههای گزاف مالی هم از خود به جا میگذارند، بیآنکه آب از آب تکان بخورد یا کسی به خود زحمت پرسیدن یک سؤال ساده را بدهد و بپرسد که چرا باید برای چنین مربی یا بازیکنی این همه هزینه شود، درحالیکه هیچ منفعتی ندارند.
اگرچه نمیتوان از هزینههای یک فدراسیون یا صرفهجوییهای آن در فدراسیونی دیگر خرج کرد، اما وقتی متولیان ورزش در ردههای بالا برای یک فدراسیون همهجوره سنگتمام میگذارند، این انتظار وجود دارد که اندکی هم از این توجهات مالی را خرج دیگر فدراسیونها و رشتههای ورزشی کنند تا مانند ووشوکاران به دلیل مسائل و مشکلات مالی قید جذب مربی خارجی را نزنند و دفاع از عنوان قهرمانیشان با خطر مواجه نشود.
اما آیا این مسائل برای آقایان مهم است؟ بدون شک پاسخ این سؤال منفی است که اگر غیر از این بود، امروز شاهد درددلهای رئیس فدراسیون ووشو نبودیم که صراحتاً میگوید به دلیل نداشتن پول، نتوانستیم برای بانوان مربی چینی بگیریم. مربیای که حضور آن در کنار بانوان ووشوکار میتوانست شانس تکرار قهرمانی در روسیه را افزایش دهد، اما حالا... آیا امیدی هست با دست خالی برابر چینیهای تا بن دندان مسلح موفق شویم؟