بیتوجهیها و عدم نظارت جدی وزارت ورزش کار را به جایی رسانده که هر روز شاهد اخبار جدیدی از تخلفات، فساد و بیکفایتی مدیرانی هستیم که خیلی قبلتر باید توسط ارگانهای بالادستی و در رأس آن وزارت ورزش گوششان کشیده میشد تا امروز شاهد این حجم از اتفاقات ناگوار نباشیم. کار دارد به جاهای باریک میکشد، آنقدر که به نظر میرسد عنان کار از دست آقایان وزارتنشین در رفته است!
وزارت ورزشی که قاعدتاً باید با نظارت دقیق بر نحوه عملکرد ارگانها و مدیران زیردست خود، سدی محکم و استوار باشد مقابل فسادها و تخلفات، حالا بهگونهای عمل میکند که به نظر میرسد کمترین توجهی به اتفاقاتی که در ارگانهای زیردستش رخ میدهد، ندارد که اگر غیر از این بود، هر روز شاهد انتشار اخبار تأسفباری از فساد مدیران ورزشی در عرصههای مختلف نبودیم.
تخلفات مدیران کل استانها و شهرستانها بیداد میکند، مدیرانی که با وجود تخلفات فراوان نه فقط توبیخ نمیشوند و پای میز محاکمه برای پاسخگویی در خصوص اشتباهات خود نمیرود، بلکه گاه ستارهای نیز با افتخار روی سینهشان میچسبانند و جزو برترینها میشوند، بیآنکه هیچ دلیل قانعکنندهای بابت انتخابشان در بین بهترینها وجود داشته باشد یا گاه حتی فراتر از این تعارفهای بیمنطق و غیرقابل توجیه با وجود محکوم شدن (اتفاقی که البته به ندرت رخ میدهد) همچنان بر مسند قدرت یکهتازی میکنند و هیچ همتی برای به زیر کشیدنشان وجود ندارد. شاید، چون آنها که متولیان این امر هستند و وظیفه نظارت بر دوششان است، سرشان به جایی دیگر گرم است و کمتر فرصت نظارت بر اعمال، رفتار و نحوه مدیریت مدیران زیردست خود را دارند.
اما مگر دوتابعیتی بودن مدیران که صدای بسیاری را هم درآورده، آقایان وزارتنشین را به خود آورده برای نظارت بر اوضاع ارگانهای زیردست خود و نحوه مدیران آنها که حالا بتوان انتظار داشت تخلفات پیدرپی که هر روز کوس رسوایی یکی را به صدا درمیآورد، دغدغهای باشد برای آقایان تا گامی برای مقابله با این داستانهای ناگوار بردارند.
تأسفبارترین نتیجه این بیتوجهیها، اما زمانی است که درمییابیم عدم نظارت وزارت ورزش کار را به جایی رسانده که برخی انتصابها در فدراسیونهای ورزشی با نظر مستقیم فدراسیون جهانی انجام میشود، یعنی کار به جایی رسیده که دیگر معضل تنها توصیههای داخلی برای انتصابها نیست و حالا برخی انتخابها در واقع انتصابهای توصیه شده توسط خارجیهاست.
در واقع این نتیجه عدم نظارت آقایان در وزارت ورزش است. آقایانی که متولی اصلی ورزش و مسئول نظارت دقیق بر آن هستند، اما با شانه خالی کردن از زیر بار سادهترین مسئولیتی که بر دوش آنهاست (برگزاری انتخابات فدراسیونهای ورزشی) کار را به جایی رساندهاند که فساد دارد در ورزش بیداد میکند و تخلفات مدیران به حدی رسیده که حالا شاهد صدور حکم شلاق برای یکی از مدیران ورزشی هستیم. اتفاقی که هیچ توجیه منطقی ندارد، اما دغدغه اصلی این است که حتی همین مدیر هم با وجود حکمی که برای او صادر شده (انفصال از خدمت و شلاق) همچنان بر مسند قدرت حضور دارد. با این اوضاع قمر در عقرب خیلی هم عجیب نیست که دوتابعیتیها در ورزش یکهتازی کنند یا حتی آقایان در آن سوی مرزها در فدراسیونهای جهانی سرپرستها و مدیران ورزش ایران را با توصیههای خود انتخاب کنند، چراکه این اجازه را در واقع وزارت ورزش با عدم نظارت و عدم توجه به وظایفی که برعهده دارد، میدهد. چه به مدیران داخلی برای دامن زدن به فسادی که هر روز در ورزش شاهد آن هستیم و چه به خارجیها برای دخالت مستقیم در امور ورزش ایران!